گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، انتخابات ۹۲ برایشان آغاز تلاش برای بازگشت به قدرت، با سهمخواهی از دولت منتخب بود. تندروهای اصلاحطلب که به خوبی از روگردانی مردم به خاطر دوسیهی سیاه سال ۸۸ باخبر بودند، با مجاب کردن کاندیدای مورد حمایتشان برای انصراف از ادامه رقابت در انتخابات، هم توانستند روغن ریخته را نذر امامزاده کرده و خود را در پیروزی روحانی سهیم جلوه دهند، هم باب سهمخواهی از دولت را گشودند. آنها که دولت را «رحم اجارهای» میدانستند، از فردای انتخابات برای تصاحب مناصب کلیدی دست به کار شدند، تلاشی که تا امروز علی الدوام ادامه داشته است. در روی همان پاشنه میچرخد! تندروهای اصلاحطلب در آستانه انتخابات اسفندماه نیز در تلاشند تا با بهرهبرداری از لیست انتخاباتی مورد حمایت دولتیها وارد مجلس شوند. استراتژیستهای این جریان مدعی هستند که اصلاحطلبان وظیفهشان را در قبال دولت انجام دادند و حالا نوبت دولتیها است که باید دِین خود را در برابر آنها انجام دهند. این گزارش به بررسی تحرکات آنها در آستانهی انتخابات ۹۲ میپردازد؛ سهمخواهی چپها شروع شده است!
یک کاندیدای ناکام!
اصلاحطلبان با تصور آنکه پیروزی روحانی مدیون فداکاری آنها بوده است، انتظار داشتند بتوانند مناصب مهمتری را در دولت تصاحب کنند، غیر از اینکه معاون اولی را حق مُسلم عارف میدانستند. با این همه کارگزارانیهای کهنهکار بیشتر اعضای کابینهی روحانی را تشکیل دادند تا آرزوی تندروها برای مصادرهی روحانی و دولتش رنگ ببازد.
پس از شکلگیری کامل کابینه و استقرار شدن دولت جدید، رئوس راهبردهای اصلاحطلبان تندرو و بوقچیهای زنجیره ایشان را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: اولین راهبرد تأکید برای به دست آوردن پستهای رده میانی برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر ترتیبات اجرایی دولت بود؛ دومین راهبرد تلاش برای کسب حداکثر کرسیهای ممکن در مجلس شورای اسلامی و سازماندهی یک مجلس اصلاحطلب و سومین راهبرد هم تقابل یا رقابت با طیف هواداران دولت بود؛ چرا که تندروها که بیشتر آرای روحانی را حاصل تلاشهای خود میدانستند، امروز کارگزاران و حزب دولتساز عدالت و توسعه را میهمان سفرهی پر زرق و برق بیتالمال در دولت روحانی میدیدند.
شورا؛ نخستین آوردگاه اختلاف
اولین اختلاف میان اصلاحطلبان و طیف نزدیکان دولت، پس از شکست گزینهی تندروها برای تصدی پست ریاست شورای شهر تهران علنی شد. آن روزها کارگزارانیها معتقد بودند مسجدجامعی با توجه به شکست در رقابت با چمران، به یک «مهره سوخته» تبدیل شده و رهبری اصلاحطلبان در شورای شهر را باید حقانی بر عهده گیرد. اختلافات تا آنجا بالا گرفت که شایعاتی مبنی بر دلگیری مسجد جامعی و حتی کنارهگیری وی از شورا به بهانهی کاندیداتوری مجلس شنیده شد. اختلافات آنها به اینجا ختم نشد و در موارد دیگری حتی در شورای شهر تهران هرازگاهی رسانه ای میشد، مثلاً در داستان انتخاب نایبرئیس شورا هم مجدداً این زخم چرکین سر باز کرد و دو اصلاحطلب برای تصدی این پست به جان هم افتادند.
روزهای بعد از انتخابات 92 برای اصلاحطلبان با سکوت و اغماض نسبت به عملکرد دولت گذشت. با این همه با نزدیک شدن به ایام انتخابات اسفندماه باز هم اختلافات هواداران دولت و تندروهای اصلاحطلب این بار بر سرِ سرلیستی لیست پیشنهادی برای مجلس شورا بالا گرفت. تندروها که میدانستند هرکسی سرلیست باشد، احتمال رأی آوری بالاتر و به تبع حتی شانس ریاست مجلس را خواهد داشت، تلاش گستردهای کردند تا سرلیستی عارف را یک حق غیرقابل انکار جا بزنند.
هرکسی غیر از عارف!
با این همه تلاش کارگزاران برای پوشاندن شولای سرلیستی روی عبای شیخ نور، باعث تشدید تنشها میان هواداران دولت و اصلاحطلبان شد. قرار گرفتن نام ناطق بهعنوان سرلیست مورد علاقهی پیرمردهای تکنوکرات و تلاش برای حذف عارف از سرلیستی، اوضاع را بین آنها شکرآب کرد. به هر ترتیب عارف این بار هم یک تنه وارد شد و عنوان کرد اختلافی برای تعیین سرلیست تهران وجود ندارد. منتجب نیا، قائممقام دبیر کل حزب اعتماد ملی هم اعلام کرد حتی در صورت آمدن ناطق نوری، عارف سرلیست اصلاحطلبان باقی خواهد ماند.
با نزدیک شدن به ایام ثبتنام انتخابات چند نکته در دستور کار جریان کارگزاران از یکسو و اصلاحطلبان تندرو از سوی دیگر قرار گرفت، از طرفی کارگزارانیها بر این نکته تأکید داشتند که تا وقتی همتراز عارف برای سرلیستی تهران هست، دلیلی برای قطعی انگاشتن عارف بهعنوان سرلیست وجود ندارد. و از طرف دیگر اصلاحطلبان تندرو با تکرار این نکته مؤکداً اصرار داشتند که عارف راه ریاست جمهوری روحانی را هموار کرده و حداقل پاداشش برای این ایثار، سرلیستی تهران است.
کارگزارانیها در ادامه تلاش برای تغییر سرلیست لیست به اصطلاح مشترک اصلاحطلبان، حتی به دنبال علی اردشیر لاریجانی رئیس مجلس نیز رفتند، که با توجه به جایگاه سیاسی او و خطکشی واضحی که با اصلاحطلبان دارد، این حرکت با واکنش تندروهای اصلاحطلب همراه شد. حامیان دولت نیز که بیشتر تحت عنوان حزب اعتدال و توسعه شناخته میشوند، چندان روی خوشی به تندروها نشان ندادند، همانگونه که در توزیع وزارتخانهها آنها را سهیم نکردند، تا آنجا که نیز شایعاتی مبنی بر تلاش آنها برای راضی کردن لاریجانی برای همراهی در ارائه لیست شنیده میشد.
داریوش قنبری از کسانی بود که نسبت به این گمانه زنیها به شدت اعتراض کرد. تندروها به این شایعات و تحرکات هواداران دولت، بارها واکنشهایی تندی نشان دادند، تا جایی که بعضاً به سمت تهدید روحانی برای عدمحمایت در سال 96 نیز پیش رفتند. به عنوان یک نمونه از این تهدیدات، ابراهیم امینی عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی بیان داشت: "در صورت ائتلاف روحانی و لاریجانی در انتخابات مجلس، اصلاحطلبان اگر از جریان خود کاندیدایی داشته باشند قطعاً به روحانی اجازه بازگشت نخواهند داد" این موضعگیری صریح بهوضوح احساس خطر اصلاحطلبان از آنکه مانند انتخابات ریاست جمهوری، سرشان بیکلاه بماند را نشان میداد.
دست آخر اینکه به نظر میرسد بر خلاف جار و جنجال مدعیان اصلاحطلبی، آنها با مشکلات بسیاری را برای اتحاد و یا ائتلاف با طیف هواخواه دولت در انتخابات پیش رو مواجه هستند. با توجه به آنکه اصلاحطلبان با فرض پیروزی قطعی وارد انتخابات میشوند، سر لیست را از الآن رئیس مجلس میدانند و نمیخواهند مانند ریاست جمهوری در یک بازی از پیش تعیینشده جایگاهی را که حس میکنند میتوانند به دست آورند، از دست دهند، و از طرفی شدیداً برای پیدا کردن مصداق گزینهای که باید سرلیست تهران باشد اختلاف دارند.از سویی تکنوکراتهای کهنسال و البته دولتیها نشان دادند که تمایل چندانی به سرلیستی عارف ندارند، و از طرفی در میان خود تندروهای اصلاحطلب نیز برای انتخاب سرلیست و یا ریاست مجلس اختلافات عمیقی وجود دارد، کما آنکه کواکبیان، دبیر کل حزب مردمسالاری در برنامهی دید در شب خود را برای تصدی این پست شایستهتر از عارف معرفی کرد. تا انتخابات دو ماه باقیمانده؛ اما دعوای سرلیستی بین اصلاحطلبان همچنان در جریان است، بهگونهای که میتواند منجر به فروپاشی ائتلاف احتمالی آنها شود. این بار تندروها حاضر نیستند به نفع کسی کنار بکشند و هواخواهان دولت نیز روی خوشی به عارف و سناریوهای مبتنی بر سرلیستی او نشان نداده اند.