گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - مسعود صفوی، 2 سال مذاکره ظریف و همراهانش با طرفهای مقابل به متنی رسیده که برجام خوانده میشود؛ متنی که نخبگان و کارشناسان آن را در دستیابی ایران به حقوقش مبهم و در امتیازات طرف مقابل کاملا مصرح میدانند و معتقدند مبتنی بر آن متن، مشکلات عدیده امنیتی، سیاسی، اقتصادی و علمی برای کشور اتفاق خواهد افتاد. آنچه هدف دولت از ابتدای مذاکرات بیان شده بود، لغو همه تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران بود اما آیا مذاکره هستهای و دادن امتیازات عدیده تنها راه رسیدن به لغو همه تحریمهاست؟- البته اگر همه تحریمها لغو شود!- یا راههای دیگری هم برای استیفای حقوق ملت ایران وجود دارد؟ راهحل جایگزین استیفای حقوق ملت ایران را «دیوید ای سینجر» نویسنده آمریکایی در کتاب جدیدش با عنوان « Confront and Conceal: Obama’s Secret Wars and Surprising Use of American Power» یا «جنگ و پنهانکاری: جنگهای اوباما و استفاده حیرتانگیز از قدرت آمریکا» ارائه میکند که میتوان مبتنی بر آن نسبت به دادگاههای بینالمللی شکایت و حقوق ملت ایران را استیفا کرد. سند مهمی که میتواند بار حقوقی داشته باشد و به جای اجرا و تصویب برجام، قابل استناد در مجامع بینالمللی جهت گرفتن حق و غرامت برای ایران از آمریکا باشد. ما میتوانیم با استناد به اعترافات مقامات رسمی آمریکا درباره خرابکاری در ایران و در سایتهای هستهای کشور که در کتاب سینجر مکتوب شده است، هم از آمریکا غرامت بخواهیم و هم رفع تحریمها را طلب کنیم. با استناد به این دلایل میتوانیم غیرقابل اعتماد بودن آمریکا درباره عمل به برجام را هم ثابت کنیم.
نویسنده کیست و حرفهای او چه اعتباری دارد؟
نویسنده این کتاب بهعنوان نماینده کاخ سفید در روزنامه «نیویورکتایمز» کار میکند و موظف است با اجازه کاخ سفید و طبق قانون مصوب کاخ سفید و حاکمیت آمریکا اخبار و وقایعی که در کاخ سفید اتفاق میافتد را به روزنامه نیویورکتایمز اطلاع دهد و آنها منتشر کنند. سمت رسمی و قانونی او طبق قوانین کشور آمریکا عبارت است از: «رئیس خبرنگاران واشنگتن در روزنامه نیویورکتایمز». به عبارت واضحتر او «رئیس جمعی از خبرنگاران است که موظفند اخبار و وقایع کاخ سفید را در این روزنامه منعکس کنند».
در این کتاب چه ماجرای مهمی شرح داده شده که برای ایران بسیار مهم است؟
این کتاب با اجازه رسمی کاخ سفید چاپ شده و در آن اعترافات مقامات رسمی و ارشد CIA درباره چگونگی نفوذ ویروس استاکسنت در سایت هستهای نطنز مفصل شرح داده شده است. اعترافی که به لحاظ حقوقی ایران و وزارت امور خارجه میتواند کاملا برجام را کنار بگذارد و از آمریکا غرامت و رفع تحریمها را مطالبه کند.
فرضیههایی که با نوشتن این کتاب تأیید شد
سال 2010 میلادی و در اوج مذاکرات هستهای خبر ورود یک ویروس نفوذی در سیستمهای کامپیوتر 30 هزار کاربر از جمله سایت نطنز منتشر شد. این ویروس بهگونهای طراحی شده که با ورود به تجهیزات هستهای ایران، کنترل سانتریفیوژهای ایرانی را به دست آورده و اینگونه کار میکند که به صورت ناگهانی در وضعیت چرخشهای دَوَرانی سانتریفیوژها، اختلال پدید میآورد، بهگونهای که گاه سانتریفیوژها با سرعتی بیش از سرعت معمول و گاه با سرعتی بسیار کمتر از آن حرکت میکنند؛ موضوعی که مورد تایید سازمان اطلاعات و امنیت بینالمللی هم قرار گرفته است. «استاکسنت» نام این ویروس معروف بود که فیلم «استاکسنت، آناتومی یک ویروس کامپیوتری» به بررسی چگونگی کشف، عملکرد و تواناییهای این ویروس پرداخت.
اکنون این ویروس به صورت یک منبع آشکار در اینترنت و در اختیار عموم قرار گرفته است و هرکسی بخواهد میتواند از آن استفاده کند. این فیلم این ویروس را تهدیدی برای اقتصاد جهانی اعلام کرده و بیان میدارد حال این نگرانی وجود دارد که چه کسی در آینده با بازسازی این ویروس از آن استفاده خواهد کرد. این ویروس که توسط آمریکا و اسرائیل طراحی شده بود، برای اولین بار علیه تاسیسات هستهای ایران به کارگرفته شد و به ادعای غربیها تا حدودی توانست به سازوکارهای هستهای ایران آسیب وارد کند و یک حمله و جنگ سایبری آمریکا و اسرائیل علیه ایران را به ثبت برساند.
در روزهای ابتدایی کشف استاکسنت، فرضیههای مختلفی درباره سازنده و توزیعکننده آن منتشر میشد. اخیرا روزنامه «السفیر» در مطلبی با عنوان «فرضیه جدید درباره ویروس استاکسنت: چگونه این ویروس به نطنز رسید؟» آورده است: ویروس استاکسنت که سال 2010 برنامههای اطلاعاتی تهران را هدف قرار داده بود، به معمایی شگفتانگیز تبدیل شده است؛ اینکه چگونه این ویروس توانسته است تنها به بیش از 30 هزار سیستم کامپیوتری در ایران نفوذ کند و مشخصا اینکه چگونه توانسته است به تاسیسات هستهای نطنز راه پیدا کند.
در این مطلب آمده است: صرفنظر از اینکه بررسی موثق و با دلیل و مدرک این مساله در کنفرانس امنیتی در سانفرانسیسکو مورد بررسی قرار گرفت، نتایجی حاصل شده مبنی بر اینکه کلید این معما در روند واردات سیستمهای کنترلی است که ادعا شده از سوی شرکت ایرانی «NEDA» صورت میگیرد چرا که این شرکت مسؤول نظارت بر سیستمهای کنترل کامپیوترها در تاسیسات نطنز است. البته این اولین بار است که نام یک شرکت به این مساله ارتباط پیدا میکند. در گزارشی که «کاسپرسکی» شرکت امنیت رایانهای در روسیه نیز در این باره آورده بود، آمده است: این ویروس که «تلاش مشترک آمریکا و اسرائیل» است، برای رسیدن به هدف اصلی خود ابتدا در 5 شرکت صنعتی- نفتی نفوذ کرده بود.
در مطلب شرکت «کاسپرسکی» که پایگاه هندی «EET INDIA» آن را منتشر کرده نام این 5 شرکت بهعنوان اولین هدف و مقصد ویروس استاکسنت آمده است؛ شرکتهایی که به منظور ماموریت نهایی و اصلی این ویروس یعنی «تاسیسات غنیسازی نطنز» انتخاب شدند؛ «فنی- مهندسی فولاد»، «بهپژوه» (مستقر در اصفهان و تولیدکننده سیستمهای خودکار صنعتی)، «گروه صنعتی ندا» (تامینکننده خدمات ماشینآلات صنعتی برای نیروگاههای نفتی، گازی و پتروشیمی که در لیست تحریمهای آمریکا هم قرار دارد)، شرکت کنترل گستر جاهد (فعال در زمینه نفت و انرژی) و شرکت کالا الکتریک. در این گزارش بدون اشاره به اینکه عامل یا عاملان دقیقا چه کشورهایی بودهاند، آمده است طراحان این ویروس با استفاده از نفوذ در شرکتهای یادشده سرانجام راه خود را برای نفوذ به تاسیسات نطنز هموار کردند. السفیر اما میگوید: در این میان نقش واشنگتن و تلآویو در تولید این ویروس که به نزدیک به یکهزار دستگاه سانتریفیوژ آسیب وارد کرد، بر کسی پوشیده نیست اما چگونه این ویروس به نطنز رسید؟
باید گفت براساس گزارش موسسه تخصصی امور امنیت اطلاعات آمریکا «Critical Intelligence» همچنین اسناد به دست آمده از وزارت خارجه این کشور و دیگر گزارشات، واشنگتن توانسته است فعالیتهای شرکت «NEDA» را رصد کند.
به نوشته السفیر، «شان مکبراید» رئیس بخش تحلیلهای این موسسه که خود مسؤولیت تهیه این گزارش را برعهده داشته است، گفت اسناد نشان میدهد واشنگتن تلاشهای این شرکت (NEDA) را برای خرید دستگاهها رصد میکرد. واشنگتن این شرکت را یکی از شرکتهای خبره و توانمند در برنامههای اطلاعاتی وابسته به شرکت آلمانی «زیمنس» میدانست و این در حالی بود که «غلامرضا جلالی» رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران در آن زمان شرکت آلمانی زیمنس را به کمک به واشنگتن و تلآویو در انجام این حمله اینترنتی به تاسیسات هستهای ایران متهم کرد و آن را مسؤول حمله ویروس استاکسنت به سیستمهای کنترلی دانست که در راهاندازی سیستمهای پیچیده معروف به «اسکادا» مورد استفاده قرار میگیرد.
در ادامه این مطلب آمده است: سال 2008 واشنگتن محمولههای سیستمهای کنترلی را که از طریق این شرکت از خارج وارد شده بود، هدف قرار داد.
«مکبراید» در گفتوگو با روزنامه کریستین ساینسمانیتور آمریکا نیز گفت همه مدارک نشان میدهد واشنگتن از طریق شرکت «NEDA» سیستمهای کنترلی ساخت شرکت زیمنس را که در نطنز مورد استفاده قرار میگرفت، هدف قرار داد چرا که این شرکت همه اطلاعات لازم را درباره ساختار سیستمهای کامپیوتری نطنز، سرعت مناسب راهاندازی سانتریفیوژها و اینکه چه زمانی به کار میافتند و خاموش میشوند، در اختیار داشت. این شرکت همچنین همه اطلاعات ضروری را که واشنگتن برای برنامه ویروسیاش به آن نیاز داشت و اینکه چگونه آن را به تاسیسات نطنز برساند، در اختیار داشت.
او در ادامه افزود: سال 2008 محموله سیستمهای کنترلی به ایران (برای مدتی) متوقف شد و بعد از قرار داده شدن این ویروس به همراه سایر ویروسها، این محموله به مسیرش ادامه داد. به نوشته السفیر، البته این سخنان مکبراید با آنچه درباره کمک گرفتن از یک جاسوس برای استفاده از یواسپی جهت انتقال ویروس به این شبکه استفاده شده، تناقض دارد همچنین گفته شده مهندسان این شرکت بدون هیچ قصد و غرضی دستگاههای آلوده به این ویروس را وارد کردند، به این ترتیب استاکسنت موجب آسیب رساندن به تاسیسات هستهای نطنز شد. السفیر افزود: اسنادی که مکبراید از آن استفاده کرد، نشان میدهد یکی از مهندسان ایرانی سیستمهای کنترلی به نام «بهروز» در کنفرانسی که از سوی شرکت زیمنس برگزار شده بود، شرکت کرد و برای تعیین ویروس جدید ناشناختهای که به تمام تجهیزات این شرکت آسیب رسانده بود، درخواست کمک کرد. این گزارش تلاش داشت علاوه بر آمریکا و اسرائیل، شرکتهای ایرانی را نیز مقصر این اتفاق نشان دهد اما آنچه کتاب «جنگ و پنهانکاری» از آن پرده برمیدارد، نقش مستقیم آمریکا در تولید و تزریق این ویروس برای از بین بردن فعالیتهای هستهای ایران است که در ادامه با ارجاع به فصل هشتم این کتاب توضیحات جاسوسان آمریکایی درباره نحوه ورود و انجام کارشان را میخوانیم.
دلایل مستند
در فصل هشتم این کتاب نویسنده توضیح میدهد چگونه در زمان «جورج دبلیو بوش» [سال 2006] عملیاتی به نام «Operation Olympic Games» یعنی «عملیات بازیهای المپیک» توسط طراحان کامپیوتری و مهندسانIT آمریکایی و اسرائیلی با هدایت و نظارت دقیق جورج بوش، کاندولیزا رایس و مقامات سازمان جاسوسی سیآیای علیه پیشرفت صنعت هستهای ایران طراحی و اجرا شده است و در نهایت منجر شد به اینکه یکهزار سانتریفیوژ از بین 6 هزار سانتریفیوژ در ایران از کار بیفتد. در این عملیات ویروس استاکسنت برای اولین بار در جهان طراحی میشود و اولین بار در جهان روی نرمافزارهای سایت نطنز امتحان میشود و باعث تخریب سانتریفیوژها میشود.
* دیوید سینجر در مصاحبه با یکی از مقامات سیآیای درباره اینکه چه کسانی از این پروژه خبر داشتند، میپرسد که مصاحبهشونده میگوید:
The details of “Olympic Games” were known only by an extremely tight group of top intelligence,
military, and White House officials.
«تنها مقامات بلندپایه کاخ سفید و مقامات اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل از جزئیات عملیات بازی المپیک خبر داشتند و هیچکس دیگری اطلاع نداشت. (ماموریت محرمانه بوده است، صفحه 190، فصل هشتم)
در همان صفحه همچنین وقتی از هدفهای این عملیات پرسیده میشود، آن مامور میگوید:
The intent of the operation was twofold. The first was to cripple, at least for a while, Iran’s nuclear
progress. The second, equally vital,was to convince the Israelis that there was a smarter, more elegant way to deal with the Iranian nuclear problem than launching an airstrike that could quickly escalate into another Middle East war.
«این عملیات 2 هدف داشت؛ یک، فلج کردن برنامه هستهای ایران و 2، هدف مهمتری بود: اینکه اسرائیل را به سر هوش آورد جهت اینکه در برخورد با مساله هستهای ایران زیرکانهتر عمل کند؛ با توجه به وضعیت منطقه خاورمیانه...».
این کتاب همچنین تفاوت نوع مواجهه اسرائیل و آمریکا را که در نهایت یک هدف را دنبال میکنند بازگو میکند. این مامور سیا میگوید:
«We told the Israelis that if you bomb Natanz, it will take the
Iranians two years to replace it but they will do so deep underground; you won’t be able to get it the next time, and you’ll make them want the bomb even more.But if you do it this way, they won’t see it, and the longer we can go before you have to bomb it».
«ما به اسرائیل گفتیم تو اگر نطنز را بمب بزنی، این کار باعث میشود ایران 2 سال برنامهاش به تاخیر بیفتد و آنها در اعماق زمین بیشتر نفوذ میکنند و تو (اسرائیل) دیگر نمیتوانی برنامه آنها را ببینی زیرا آنها مخفیتر عمل میکنند و تو باعث میشوی آنها بمبی را که میخواهند بسازند اما اگر تو به روش ما عمل کنی آنها این روش را نمیبینند و ما به برنامه آنها پی میبریم و نیازی نیست تو بمبی بزنی».
این کتاب به این نکته اشاره میکند که اصل جنگ سایبری علیه ایران به اواسط سال 2006 و زمان ریاستجمهوری جورج بوش بازمیگردد. مبتنی بر مکتوبات دیوید سینجر، جورج بوش به کاندولیزا رایس شکایت میکند که در برخورد با برنامه هستهای ایران من همیشه 2 راهحل میبینم: یا اجازه بدهم آنها صاحب بمب اتم شوند یا با آنها بجنگم اما من راهحل سومی میخواهم و شما باید آن راه را پیدا کنید. و راهحل کاندولیزا رایس و سازمان سیا برای جلوگیری از فعالیت هستهای ایران حمله سایبری به سایتهای هستهای کشورمان بود.
آنها میگویند اگر در پروسه مذاکرات مقداری زمان خریداری شود و تلاش شود مواضع تند اسرائیل در برابر ایران کمتر شود در یک برنامه درازمدت سایبری سانتریفیوژهای ایران را از کار خواهیم انداخت و از همان زمان پروژه بازی المپیک شروع میشود. این پروژه که برای اولین بار طراحی شده بود درباره فعالیتهای سایت هستهای نطنز آزمایش شد و توانست فعالیت یکهزار سانتریفیوژ ایرانی را مختل کند. کتاب همچنین درباره چگونگی ساخت، ارسال و مدیریت استاکسنت تا رسیدن به ایران نیز توضیحاتی دارد.
نتیجهگیری
دولت تمام تلاشش را مبنی بر بدهبستان در پای میز مذاکره انجام داد اما هیچگاه به این فکر نکرد که به موازات مذاکرات میتواند شکایتهای حقوقی از این دست را پیگیری کند بویژه زمانی که سندهای حقوقی نیز درباره آن پیدا شده است. این رفتار را میشود در قیاس با رفتار دشمن قرار داد؛ زمانی که احمد شهید، دیدهبان حقوق بشر آمریکایی گزارش حقوقی علیه وضعیت حقوق بشر در کشور را ارائه و فشار را از ناحیه دیگر بر کشور وارد میکند. معاونت حقوقی وزارت امور خارجه نیز میتواند از این اسناد جهت طرح دعوی در مجامع بینالمللی استفاده کند.
این دولتی که من می بینم این چیزها رو اصلا نمی فهمه!!
فقط آشتی با کدخدا بدون هیچ بهونه