به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از اهواز، علاء جلالی، هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز، پزشک جراحی که چندین سال است که با تیم پزشکی در سفر حج حضور پیدا میکند.
جلالی یکی از شاهدان عینی حادثه مناست که در آن روز تلخ که حاجیان، قربانی بیکفایتی سعودیها شدند از نزدیک شاهد ماجرا بود که در ادامه گفتگوی تفصیلی خبرگزاری دانشجو با وی در خصوص این فاجعه را می خوانید:
خبرگزاری دانشجو: جناب جلالی با سلام و تشکر از بابت وقتی که با وجود این شرایط روحی در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار دادید، در ابتدا درباره خودتان بفرماید؟ چند سالی است که تدریس میکنید؟
با سلام و تشکر از شما و این حادثه تلخ را در ابتدا به همه ملت ایران تسلیت میگویم. بنده حدود ۲۸ سال است به عنوان هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز مشغول هستم؛ البته مدتی به عنوان رئیس بیمارستان مشغول بودم و ۱۲ سال هم هست که به عنوان هیات علمی بخش جراحی فک و صورت دانشکده دندانپزشکی اهواز مشغول به کار هستم.
خبرگزاری دانشجو: چند مدت است با سازمان حج همکاری میکنید؟
شش سال است که همراه با هیات پزشکی به عنوان پزشک رابط عرب زبان در خدمت حجاج هستم. اکثر کارهای ما در مکه مکرمه هست و در مدینه توقف زیادی نداریم.
خبرگزاری دانشجو: از آن روز تلخ و دردآور بگویید؟
در روز فاجعه که همان روز عید قربان بود، بعد از نماز صبح از مشعر به سمت منا حرکت کردیم. برای رسیدن به منا میلیونها نفر باید در یک مسیر۶-۵ کیلومتری حرکت کنند که یک مسیر بسیار سخت و خسته کننده است، تراکم حجاج در مسیر خیلی بالاست و طی کردن آن برای افراد جوان هم طاقت فرساست.
حدود ۸ صبح روز عید قربان به مرکز پزشکی ایرانیان در منا رسیدیم. صبحانه خوردیم و استراحت کوتاهی کردیم، سپس کل هیات پزشکی ایران که متشکل از ۸۰ نفر متخصص در رشتههای مختلف بودند، برای رمی جمرات راهی شدیم. ابتدای مسیر سخت؛ اما روان بود. بعد از یک ساعت حرکت بسیار کند شد و عدهای را دیدیم که از سمت مخالف میآیند.
خبرگزاری دانشجو: علت کندی حرکت در روز حادثه چه مسئلهای بود؟
روال معمول در جمرات این است که مسیرها یک طرفهاند یک مسیر برای رفت و یک مسیر برای برگشت. علت را از این افراد پرسیدیم. در جواب گفتند همه راهها را بستهاند و هیچ راهی حتی برای گریز وجود ندارد؛ اینکه چرا راه را بستند معلوم نبود؛ مثل اینکه یکی از مقامات مسئول کشور عربستان برای رمی آمده بود.
خبرگزاری دانشجو: در سالهای قبل که حضور داشتید این گونه مسئله سابقه داشت؟
در مدت این شش سال که من مشرف شده بودم هیج وقت این اتفاق نیافتاده بود؛ اما امسال به خاطر بسته شدن مسیر، ازدحام و فشار بیش از حد شد؛ به طوری که من به شخصه توانم را برای ادامه مسیر از دست دادم و به خاطر فشار زیاد از ناحیه شکم دچار درد شدیدی شدم.
خبرگزاری دانشجو: برای رهایی از فشار جمعیت چه کار کردید؟
در کنار مسیر چادرهای حجاج مصری وجود داشت و سعودی به عنوان دربان این چادرها بود. من خواستم برای خوردن آب و فرار از فشار جمعیت به این چادرها بروم؛ اما نگهبان اجازه نداد و شروع کرد به داد و بیداد کردن و به من گفت شما کافر هستید نمیتوانید وارد چادر شوید. هرچه من اصرار کردم، اجازه نداد تا ینکه مجبور شدم با زور و فشار از کنار او عبور کنم. در چادر استراحت کردم و آب خوردم.
خبرگزاری دانشجو: بسیاری از حجاج از تشنگی جان خود را ازدست دادند؛ چرا به حجاج آب نمیدادند؟
هوا به شدت شرجی و بالای ۵۰ درجه بود و از طرفی حولههای احرام به علت تعرق بالا به شدت سنگین شده بودند و ما هم قبل از حرکت به همه دوستان سفارش کرده بودم که تا میتوانید آب و بادبزن همراه خود داشته باشید، چون تراکم حجاج در مسیر اجازه رسیدن به آبسردکن و استفاده از آن را نمیداد و این شرایط محیطی باعث افت فشار و ماندن زیر پای جمعیت بسیاری از حجاج شد و بعد از آن هم آنقدر آشفتگی بود که کسی به فکر آب دادن به مردم نبود.
خبرگزاری دانشجو: بعد از استراحت در خیمه مصریها چه کار کردید؟
به خاطر استراحتی که کردم ۱۰ دقیقه-ای از کاروان خودم عقب ماندم. بعد از استراحت دوباره به مسیر برگشتم؛ اما آنقدر تراکم جمعیت زیاد بود که حتی ورود به جمعیت و ادامه راه ممکن نبود.
در همین کناره مسیر راه را ادامه دادم؛ اما شلوغی جمعیت به حدی بود که در عرض نیم ساعت بیشتر از ۱۵ متر نتوانستم طی کنم. خوشبختانه من از کنار مسیر حرکت میکردم، اگر در وسط جمعیت بودم؛ به هیچ عنوان نمیتوانستم نجات پیدا کنم.
خبرگزاری دانشجو: با این حجم فشار توانستید مسیر را دوباره ادامه دهید؟
نه نتوانستم ادامه دهم و دوباره به خاطر گرما و فشار توانم را از دست دادم. یک پایگاه آتش نشانی در مسیر بود که از نگهبان خواهش کردم چند دقیقهای استراحت کنم.
در آن پایگاه هم یک خانم مسن از حال رفته بود که با دادن آب و باد زدن حالش بهتر شد. بعد از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه نگهبان آتش نشانی از ما خواست آن محل را ترک کنیم و به سمت جمعیت برگردیم. جمعیت همه پریشان و به هم ریخته بود و هر کسی به جای فرار میکرد و برخی بالای چادرها رفته بودند.
خبرگزاری دانشجو: مردم بعد از فشار جمعیت چه کار میکردند؟
وقتی از پایگاه آتش نشانی بیرون آمدم از واقعه خبر نداشتم؛ فقط دیدم جمعیتی از خانمهای آفریقایی برای فرار، به دروازه کوچکی که به سمت چادرهای حجاج مصری باز میشد، هجوم آوردند.
از طرفی جوانهایی که هنوز رمقی در بدن داشتند، برای نجات جان خود از ستون چادرها بالا رفته بودند؛ به طوری که حتی برخی لباس احرام برتن نداشتند. روز وحشتناکی بود هر کسی به سمتی فرار میکرد و انسانهای پیر زیرپا افتاده بودند و التماس کمک داشتند.
من متعجب بودم و نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است. یکی از هم کاروانیهای خودم را دیدم که از بالای چادرها فریاد میزد که برگردید وگرنه میمیرید.
خبرگزاری دانشجو: شما در این بین چه اقدامی انجام دادید؟
من در بین جمعیت گیر کرده بودم نمیتوانستم حرکت کنم. هرطور بود به کمک یکی از حجاج الجزایری از بین جمعیت خارج شدم و خودم را به کناری رساندم. تازه در آن لحظه بود که متوجه شدم چه فاجعهای اتفاق افتاده است. مردم طبقه طبقه شاید به طول یک کیلومتر روی هم افتاده بودند،
بعضیها مرده بودند؛ اما بعضیها هم هنوز زنده بودند. چند دقیقهای مات و مبهوت مانده بودم و نمیدانستم به عنوان پزشک چکار باید بکنم، به این مردم کمک کنم که هیچ راهی برای کمک کردن وجود نداشت یا اینکه جان خودم را نجات دهم.
قسمتی که ما قرار داشتیم انتهای فاجعه بود، جایی که بعد از آن تراکم کم شد و مردم پراکنده شدند. از آن نقطه تقریبا به طول یک کیلومتر مردم روی هم افتاده و جان داده بودند.
خبرگزاری دانشجو: علت این فاجعه را در چه میبینید؟
فاجعه از آنجا شروع شده بود که با بسته شدن مسیر، تراکم بیشتر از حد معمول شده بود، دمای بالای ۵۰ درجه و شرجی شدید هم موجب تعریق زیاد و سنگین شدن لباس احرام میشد؛ به طوری که فقط حمل کردن همین لباس احرام انرژی زیادی از حجاج میگرفت.
به خطر همین مردم همان طور در حالت ایستاده از حال میرفتند و میافتادند. این باعث شده بود گروه زیادی روی هم بیافتند. گروهی از مردم هم با مشاهده این صحنهها از ترس جان خود شروع به فرار کردند و همین بر شدت فاجعه اضافه میکرد.
خبرگزاری دانشجو: پزشکها در بین چه کمکی میکردند؟
تنها کاری که میتوانستیم برای کمک انجام دهیم، این بود که از چادرهای کنار مسیر مقداری آب به سمت جمعیت پرتاب کنیم. هنوز هم خیلی ناراحتم که چرا هیچ کار دیگری نتوانستم انجام دهم؛ اما واقعاً روز خیلی بدی بود و نمی دانستم چه کار کنم و هیچ کاری هم از دستم بر نمی آمد؛ اما خیلی حس بدی داشتم وقتی دستی را می دیدم که به زور دستش را از بین هزاران مرده بیرون آورده و تنها رمقش را برای کمک خرج کرده؛ اما مردم و فشار مردم اجازه کمک نمی داد.
امیدیان متخصص ارولوژی از تیم پزشکی که در میان جمعیت بود، با تلاش زیاد توانست مردم را متقاعد کند که بنشینند. این باعث شد مردم آرامش پیدا کنند و بر روی هم نیفتند.
این جمعیت حدود یک ساعت نشسته بودند تا مسیر باز شد و دوباره حرکت کردند. خوشبختانه از هیات پزشکی ایران که ۸۰ نفر بودیم و تعدادی هم در زیر اجساد بودند؛اما همه ۸۰ نفر زنده بیرون آمدند؛ اما چند نفر از دوستان پزشک که به حج مشرف شده بودند، جان خود را از دست دادند.
خبرگزاری دانشجو: چرا حجم کشتههای کشور ایران در این حادثه اینقدر بالا رفت؟
اولاً کاروانهای ایرانی در ساعات اولیه برای رمی رفتند که این ساعات اولیه خیلی شلوغ است. هر ساله حوالی ساعت ۱۱-۱۰ این مسیر بسیار شلوغ است؛ اما بعد از آن خلوتتر میشود و البته همه سال ها این مشکل را داشتیم؛ اما به هرحال هر سال با وجود تراکم بالای جمعیت هیچ اتفاقی نمیافتاد.
در طی این سالها بخاطر باز بودن مسیرها و نظمی که نیروهای بین راه ایجاد می-کردند، هیچ اتفاقی نمیافتاد؛ اما در آن روز متاسفانه هیچ نیروی انتظامی در مسیر نبود که بتوانند اوضاع را کنترل کنند.
خبرگزاری دانشجو: نیروی انتظامی عربستانی چرا اقدامی برای برقراری نظم نمیکردند؟
نیروهایی هم که در اطراف بودند نیروهای جوان ناکارآمد بودند که نمیتوانستند این موضوع را کنترل کنند. حتی اگر هیچ نیروی انتظامی وجود نداشت اگر فقط مسیرها باز بود، این فاجعه اتفاق نمیافتاد؛ اما بخاطر بسته بودن مسیر اصلی، مسیرهای فرعی، مسیرهای منتهی به چادرها و حتی راه-های انحرافی که من به چشم دیدم این فاجعه بزرگ اتفاق افتاد. اگر مسیرها باز بود حداکثر چند نفر بر اثر شدت گرما از حال میرفتند و اتفاق دیگری به این شدت نمیافتاد.
خبرگزاری دانشجو: خانمهای ایرانی در این حادثه کمتر آسیب دیدند و خانم های که فوت شدند اهل تسنن بودند، این به خاطر تفاوت مذهبی در مناسک حج است؟
خانمهای ایرانی در این حادثه کمتر آسیب دیدند و بیشتر آقایان کشته شدند؛ چرا که در مذهب ما شیعیان وقوف در مشعر برای خانمها واجب نیست، فقط یک وقوف اضطراری است که حدود ۲۰-۱۵ دقیقه در مشعر میمانند. بعد به سمت منا میروند و رجم انجام می-دهند.
اما برای آقایان وقوف واجب است. خانمهایی هم که در این حادثه جان خود را از دست دادند؛ اهل سنت بودند. چون اعتقاد اهل سنت بر این است هم که زنان هم در مشعر وقوف داشته باشند.
خبرگزاری دانشجو: بعد از حادثه شما پزشکان چه اقداماتی انجام دادید؟
بعد از واقعه تمام کارهای بستری و جابجایی مجرومحین و انتقال اجساد بر عهده ما ۱۰ نفر پزشک رابط عرب زبان بود که با هم بسیج شدیم و به بیمارستانها و سردخانههای مختلف رفتیم.
تعداد مجروحین به حدی زیاد بود که در روزهای اول بیمارستانها با کمبود وسایل مواجه شدند و نمیتوانستند درست به مجروحین رسیدگی کنند. به همین خاطر آمبولانسها و هلی کوپترها مجروحین را به سمت طائف، جده و مکه منتقل کردند.
خبرگزاری دانشجو: چرا پروسه انتقال جانباختگان اینقدر طولانی شد؟
برای انتقال اجساد پروسه بسیار طولانی وجود داشت با مکاتبات متعدد از ثبت احوال، پلیس، اداره مهاجرت و پزشکی قانونی عربستان که باید انجام میشد. به همین دلیل انتقال اجساد به کندی صورت میگرفت؛ اما با پیامی که رهبری دادند همکاریها بهتر شد و پیام خیلی تأثیرگذار بود برای مجروحین هم پنج مرکز پزشکی در منا وجود داشت که فقط در زمان حضور حجاج در منا فعال هستند، ابتدا مجروحین را به این مراکز منتقل کردند. مجروحین بدحال بلافاصله با هلیکوپتر به شهرهای اطراف منتقل شدند.
خبرگزاری دانشجو: درباره وضع مصدومان بفرماید؟
در کل اکثر مجروحین به جز چند نفری که فوت شدند، حال مساعدی داشتند و رو به بهبودی بودند.
یک سری افراد به دلیل استفاده نکردن یا گم کردن کارتهای شناسایی که باید به گردن داشته باشند، مفقود هستند، افرادی که مفقود هستند که در بیمارستانها بودند با انگشت نگاری تعیین هویت می شوند چون در زمان ورود به عربستان انگشت نگاری کامل انجام میشود.
ما هم بلافاصله بعد از دسترسی به اجساد با موبایل از مجروحینی که احساس میکردیم، ایرانی هستند عکس میگرفتیم و به مدیران و افراد کاروانها برای شناسایی نشان میدادیم.
خبرگزاری دانشجو: درباره رفتار نامناسب سعودیها با حجاج بفرماید؟ چه برخوردی با حجاج داشتند؟
ناجوانمردیهای سعودیها حتی هنگام خروج از عربستان ادامه داشت و وقتی داشتیم از عربستان خارج میشدیم برخلاف سالهای قبل به حجاج همه کشورها قران هدیه دادند؛ اما به ایرانیها قران ندادند و وقتی من اعتراض کردم که قران هست چرا نمیدید با بیاحترامی برخورد کردند.