گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «شك خواص، پایهى حركت صحیح جامعهى اسلامى را مثل موریانه میجود. اینكه خواص در حقایق روشن تردید پیدا كنند و شك پیدا كنند، اساس كارها را مشكل میكند» این سخن حکیمانه از مقام معظم رهبری چکیدهی علت بسیاری از شکستهایی است که در طول حیات اسلام نصیب مسلمانان شده است.
هرچند این مهم را نباید فراموش کرد که حب دنیا و مقام عامل اصلی انحراف از مسیر حق و ولایت است ولی با نگاهی به تاریخچهی فشرده از زندگانی سیاسی سلیمان بن صرد خزاعی به عنوان یكی از برجستهترین یاران ائمه علیهمالسلام میتوان دریافت كه تنها دلیل عدم همراهی برخی خواص اهل حق با ولایت در مواقع حساس، دنیاگرایی، عقده و كینه، حب مقام و... نیست. بلكه گاه یك اشتباه در فهم یا لحظهای تردید و شك در پیوستن به جبههی حق، میتواند باعث غربت حق و حقیقت در جامعه شود. چه بسا هنگامی كه این خواص و نخبگان به خود میآیند و از كردهی خود پیشمان میشوند، كار از كار گذشته باشد!
بي ترديد قيام خونين عاشورا و در پي آن، نهضت تبليغي اهل بيت (ع) به رهبري امام سجاد (ع) و زينب کبري (ع) روح بيداري، آزادگي، ظلم ستيزي، مقاومت و ايثار و جانفشاني در راه حق را در کالبد مرده ي جامعه ي اسلامي دميده و بخش وسيعي از جامعه ي اسلامي را که در خواب غفلت به سر مي برد، بيدار کرد. اين حادثه، به ويژه خواص جامعه ي اسلامي راکه از قافله ي کربلا عقب مانده و نتوانسته بودند رسالت سنگين خود را به درستي ايفا کنند و در شرايط حساس و بحراني امام خود را تنها گذاشته بودند، به خود آورده و موجب توجه آن ها به تقصير و اشتباهشان شده بود.
شيعيان عراق به دليل عدم تصميم گيري مناسب و اقدام به موقع، از حرکت اصلاحي امام حسين (ع) جا مانده بودند، از اين رو بسيج همگاني شيعيان پس از عاشورا و برپايي قيام خونين توابين تأثير چنداني نداشت. اگر انتخاب عراق از سوي امام حسين (ع) و پافشاري برآن را براساس معادله هاي معقول و محاسبه ي عقلاني اوضاع و شرايط مناسب عراق ارزيابي کنيم، بي گمان سيل نامه نگاري هاي مردم عراق به امام و بيعت گسترده ي آنان با نماينده ي امام، يعني مسلم بن عقيل از جمله شرايط زمينه ساز براي انتخاب عراق بوده است.
گر چه در جمع نامه نگاران به امام گروه هاي مختلف سياسي با انگيزه هاي گوناگون وجود داشتند، اما طلايه دار نامه نگاران و دعوت از امام، شيعيان مشهور عراق بودند؛ کساني که در کربلا کمترين حضور را داشتند. یکی از این افراد سلیمان بن صرد بود کسی که سردمدار نامه نگاری به امام بود اما پس از حرکت امام به سمت کوفه، بنابه دلایلی از همراهی پسر پیامبر عقب کشیده و از جاماندگان شد.
نهضت توابين به رهبري سليمان بن صرد خزاعي سر حلقه ي قيام هاي شيعي عراق و از شاخص ترين پيامد هاي اجتماعي واقعه ي عاشوراست. منطق قيام توابين جبران اشتباه تاريخي آن ها در ياري نکردن امامشان است؛ و عدم حمايت از امام را گناهي مي دانستند که تنها با کشتن قاتلان امام يا کشته شدن خودشان قابل جبران است.
عهدشكني مردم آن روز كوفه و آلودگي شماري از خواص و موقعيت ناشناسي و بي بصيرتي شماري ديگر و صد البته سکوت برخی از خواص کوفه موجبات بروز حادثه کربلا و شهادت حضرت امام حسین (ع) را در روز عاشورا به وجود آورد .
سلیمان بن صرد خزایی-که در آن زمان از فقها و مراجع بزرگوار بود!، هنگام قیام حضرت مسلم بن عقیل، نماینده و فرستاده امام حسین(ع) او را یاری نکرد و حتی حرکت او را مکروه اعلام کرد وگفت؛ صبر می کنم تا "یوسف فاطمه" یعنی خود حضرت امام حسین(ع) بیاید و به همراه او قیام کنم! همین اشتباه کافی بود تا با آمدن امام هم ایشان را همراهی نکند. البته شکی نیست که کسی که نایب اما را تنها می گذارد خود امام را نیز. چگونه می توان از کسی که شهامت زدن به استخر را ندارد انتظار شنای در اقیانوس را داشت؟!
سلیمان بن صُرَد خُزاعی، ملقّب به «ابومطرف» بزرگ طایفه «بنی خزاعه» در کوفه بود. بعضی او را صحابی رسول خدا (ص) و بعضی از بزرگان تابعان دانستهاند. او در جنگ صفین یکی از سرداران سپاه حضرت علی (ع) بود. وی در دوران غربت امام حسن مجتبی (ع) و در سختترین شرایط ایشان در حلقهی اول یاران بود.
به گواه تاریخ او که یکی از بزرگان کوفه در زمان امام حسین (ع) و از صاحبان فتوا در میان شیعه بود، در قضیه قیام مسلم ابن عقیل کوتاهی کرد و در کربلا نیز شرکت نکرد. اما بعدها به اشتباه خود پی برد و در میان پنج نفر اصلی گروه رهبری توابین به عنوان رهبر شناخته شد. سرانجام وی در جنگ با امویان به شهادت رسید...
در ادامه خيانتهاي خواص وقتي كه به گذشته سليمان ابن صرد خزايي بر مي گرديم مي بينيم كه ايشان در جنگ جمل جزء ساكتين و در جنگ صفين در لشكر مولي علي (ع) و در جنگ ميان امام حسن(ع) و معاويه مجدداَ بي طرفي اختيار نموده است.
و باز در دعوت از امام حسين (ع) به كوفه به بزرگ نامه نويسان كوفه مشهور شد اما در بيعت با نماينده امام جزء اولين شخصيتهاي بي بصيرتي بود كه نوع اقدام و اعمالش كمك شاياني به نقشهاي ابن زياد جهت تسلط بر كوفه و شهادت مسلم ابن عقيل نمود تا جائيكه ابن زياد از سكوت او كمال سوء استفاده را نمود .
از اين رو عمال ابن زياد شايع كردند كه اگر حسين بر حق است پس چرا سليمان ابن صرد خزايي كه خود بزرگ نامه نويسان كوفه است از بيعت با مسلم سرباز مي زند اگر چه بعد از شهادت امام حسين(ع) سليمان پشيمان گشته و گروه توابين را به وجود آورد ودر اين راه شهيد شد اما سئوال اينجاست كه اگر سليمان در زمان مناسب خويش بصيرت لازم را داشت و در مسير حق محكم گام بر مي داشت و نقشه راهي را كه پيامبر فرا روي قوم عرب و مسلمين قرار داده بودند كنار نمي گذاشت.
آيا باز هم تاريخ شاهد شهادت ياران حق و پيروزيهاي ظاهري و حاكميت يافتن اسلام ابو سفياني مي بود؟ و آيا حركت با تاخير خواص ارزش تاثيري خود را در حاكميت جريان حق از دست نمي دهد و آيا اين حركت هاي امثال توابين جبران بي بصيرتي هاي ديروزشان را خواهد نمود ؟
از سوی دیگر برخی از خواص هم بودند که با بصیرت لازم و بینش صحیح راه درست را به خوبی دیدند و برای یاری حضرت (ع) لحظه شماری می کردند، افرادی مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از جمله این دسته بودند.
مطمئنا نسخه کوچک حرکت امام حسین (ع)، نهضت حضرت امام خمینی(ره) بود که در پی آن انقلاب اسلامی ایران روی داد و باز در همین زمان هم بودند علما و بزرگانی که امام خمینی را از این حرکت برحذر می داشتند، اما حضرت امام به تاسی از مولای بزرگوارشان امام حسین (ع) حرکت را ادامه دادند و رخداد بزرگ تاریخ، یعنی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از پیامدهای نهضت عاشورا به وقوع پیوست و امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی که – همانا یکی از پیامدهای حادثه عاشورا و ریختن خون اهل بیت (ع) است- پستی ها و بلندی های مختلفی را پشت سر گذاشته است .
البته در این بین شاهد عملکردهایی مشابه عملکردهای خواص زمان امام حسین(ع) هم بوده ایم که یکی از مهم ترین بستر بروز این نوع عملکردها، فتنه انتخابات سال 88 بود که در آن بسیاری از خواص و بعضا بزرگان دوران ما هم بی بصیرتی خواص زمان امام حسین(ع) را تکرار کردند، اما مردم، دیگر مانند کوفیان نبودند و دریافتند که نظامی که ماحصل خون امام حسین و فرزندان و اصحابش است نباید در آن کربلا و عاشورای دیگری تکرار شود و لذا ولی شان را تنها نگذاشتند.
باید اذعان کرد به فرمایش مقام معظم رهبری(دامه ذله العالی) «عدّهی توّابين، چند برابر عدّهی شهدای كربلاست. شهدای كربلا همه در يك روز كشته شدند؛ توّابين نيز همه در يك روز كشته شدند. اما اثری كه توّابين در تاريخ گذاشتند، يك هزارم اثری كه شهدای كربلا گذاشتند، نيست! بهخاطر اينكه در وقت خود نيامدند. كار را در لحظهی خود انجام ندادند. دير تصميم گرفتند و دير تشخيص دادند».
وقت شناسی همان کیمیایی است که اگر در وجود فردی از خواص بود، مس وجودش را طلا می کند اما اگر نبود هرقدر هم پس از گذشت زمان آب طلا به کار برده شود دیگر اثرگذار نخواهد بود.
صحنه هایی از فیلم امام علی (ع) را یاد آور می شوم به نظرم با وضعیت کنونی تطبیق دارد
در جنگ صفین خوارج وقتی قرآن ها را سر نیزه دیدند کنار کشیدند و با شمشیر امام را مجبور کردند که از جنگ دست بکشد و قضایای حکمیت اتفاق افتاد و بعد از آن آمدند گفتند ما آنروز نمی دانستیم و نمی فهمیدیم امام نباید حکمیت را قبول می کردید پس صلاحیت ندارید و...