به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاري دانشجو، به نقل از دیپلماسی ایرانی، «متیو مک اینیس» عضو ارشد موسسه «آمریکن اینترپرایز» در یادداشتی که «نشنال اینترست» منتشر نموده است به پشت پرده افزایش حضور نیروهای ایرانی در سوریه پرداخته است:
نیروی هوایی روسیه، ارتش سوریه، حزب الله لبنان و نیروی قدس ایران نقشی ویژه در سوریه ایفا می کنند. یکی از اهداف آنها به عنوان مقابله با دستاوردهای گروه های شورشی در سال 2015، بازپس گیری مجدد حلب (دومین شهر بزرگ سوریه) است. نقش جدید روسیه در هدف قرار دادن مخالفان سوری به وضوح روشن است. اما افزایش نیروهای ایران بر روی زمین همچنان در پرده ای از ابهام قرار دارد و در صورت وقوع پیامدهای قابل توجهی خواهد داشت.
براساس گزارش ها ایران در چند هفته اخیر، حدود 2000 نیروی شبه نظامی به خط مقدم اعزام کرده است. به طور رسمی تهران همچنان اعلام می کند که در سوریه تنها مستشار نظامی و نه نیروی زمینی، دارد. مشارکت ایران در جنگ داخلی سوریه از ابتدای وقوع آن در سال 2011 اتفاق افتاد. فرماندهان باتجربه و نیروهای ویژه سپاه قدس به همراه شبه نظامیان شیعه حزب الله لبنان، افغانستان و عراق به کمک نیروهای امنیتی سوری آمدند.
نیروهای جدید سپاه قدس هم نقش مشابهی دارند. مطمئناً تهران و مسکو برای تقویت موضع حکومت اسد در حلب و دیگر نقاط نیاز به نیروهای تازه نفس دارند. اما گزارش هایی که منتشر می شود نشان می دهد که نیروهای سپاه قدس به طور مستقیم در عملیات ها حضور دارند. افزایش میزان تلفات نیروهای سپاه قدس و بسیج موید همین امر است.
مقامات ایران هم به این تغییر سیاست اشاره کرده اند. محمد جواد ظریف، وزیر خارجه به این نکته اشاره کرده که نقش ایران در سوریه تغییر کرده است اما مدعی شده است که نیروهای نظامی ایران همچنان شامل مستشاران است. دیگر مقامات ارشد هم اعلام کرده اند که ایران در صورت درخواست دمشق یا مسکو می تواند حضور نظامی اش در سوریه را گسترش دهد. چرا حضور نظامی مستقیم ایران در سوریه مهم است؟
اول، این مسئله نشان دهنده تحولی تاریخی و شاید تغییر در دکترین نظامی ایران است. برای اولین بار پس از جنگ ایران و عراق در دهه 1980، نیروهای سپاه قدس به جای ماموریت همیشگی شان مبنی بر مشاوره، آموزش و تجهیز در عملیات های نیابتی، مستقیماً وارد عملیات شده اند. حتی اگر این تغییر از روی ضرورت باشد، دیگر نقاط خاورمیانه باید نگران حضور مستقیم نیروهای ایرانی در کل منطقه به جای حضور نیابتی آنان باشند.
دوم، این مسئله نشان دهنده عمق مشکلات تهران و دمشق برای مستقر کردن یک نیروی توانمند برای دفاع از تمام قلمروی سوریه است. این منطقی است که فرض کنیم ایران ترجیح می دهد از نخبگان نیروهای سپاه پاسداران استفاده نکند، اما ممکن است دیگر چاره ای نداشته باشند. استقرار نیروهای سپاه در سطح کوچک می تواند آزمونی برای آنها در عملیات های بزرگتر باشد.
سوم، این اقدام همچنین می تواند بازتاب درخواست های عملیاتی و استراتژیک مداخله روسیه باشد. از لحاظ عملیاتی پوتین ممکن است بر حضور نیروهای جدید ایران اصرار داشته باشد تا از پیروزی عملیات زمینی قبل از حملات هوایی اطمینان حاصل کند. از لحاظ استراتژیک، روسیه احتمالاً به پایانی متفاوت با نظر ایرانی ها اعتقاد دارد. روسیه ممکن است بخواهد اسد، دمشق یا موقعیت در حال ظهور ایران علیه اسرائیل در بلندی های جولان را در صورتی که احساس کند این اقدام منافع روسیه و پایگاه دریایی اش در کنار دریای مدیترانه را با خطر روبه رو می کند، قربانی کند. همچنین امکان دارد افزایش حضور نظامی تهران در واکنش به نگرانی از واگذاری کنترل استراتژیک به روسیه و تلاش برای افزایش اهرم ایرانی ها در هر گونه مذاکرات باشد.
سپاه پاسداران هم اکنون در نقاط مختلفی حضور دارد. اگر نبرد در حلب و نقاط دیگر برای چند ماه ادامه پیدا کند، چه کسی می داند گام های بعدی ایران چه خواهد بود؟
آنچه به اثبات رسید اینست که دنیای سرمایه داری قانون جنگل را در جهان پیاده کرده و بدون هیچگونه مجوزی به کشوری حمله می کنند به زنان آنان تجاوز و مردانشان را می کشند تا منافع مشتی سرمایه دار تضمین شود و این می تواند برای ملت ایران هم در صورت شکست سوریه و عراق اتفاق بیفتد پس بهتر نیست که ما حتی اگر به قیمت به خاک و خون کشیدن عربستان و قطر هم شده درس عبرتی به امریکا بدهیم که ویتنام در قیاس با آن برایش بهشت به حساب آید ، امریکا باید برای همیشه گورش را از حوذه خلیج فارس گم کند ما فرزندان ایران خون کورسش و داریوش و خشایار را در رگهایمان داریم و اماده ایم تا