به گزارش گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»،یکی از مهمترین مباحثی که پس از انقلاب اسلامی ایران به ویژه چند سال اخیر مورد توجه جدی اساتید و نظریه پردازان علوم انسانی قرار گرفته،امکان احیای تمدن سازی اسلامی است. در روزگار حاضر مواجهه تمدن اسلامی با غرب زیاده شده است، بنابراین حفظ سنت اسلامی ـ ایرانی از یک سو و جهانی سازی و منابع متکثر و متعدد آن از سوی دیگر باعث شده تا رابطه سنت و زندگی امروز و اقتضائات جدید دچار چالش شود.
در این گزارش چکیدهای از نظر چند استاد حوزه فلسفه و اندیشه درباره چیستی تمدن اسلامی و امکان احیای آن جمعآوری شده است.
*تمدن نوین اسلامی ظهور میکند منتها نه با نسخه و دستورالعمل!
قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی: تلقی من این است که ما میتوانیم براساس منطق گفتوگو یک کاوش مفهومی را نسبت به بحث تمدن و مدعیات اصلی آن داشته باشیم. به نظر میآید موافقان و مخالفان نسبت صحیحی با تمدن به ویژه تمدن اسلامی ندارند و نگاهشان غیر عینیتگرایانه و ایدئولوژیک است. بسیاری از مخالفان گرفتار نظریه خطی تمدن هستند درحالیکه باید فارغ از وضعیتی که اکنون در آن به سر میبریم تفکری عقلانی داشته باشیم و نیازی نیست تابع نظریه جبر جغرافیایی باشیم.
بنده ترجیح میدهم بگویم که تمدن ظهور میکند و این تمدن هم تابع نسخه و دستورالعمل نیست بلکه بر عناصری استوار است که هر جایی اتفاق بیافتد میتواند ظهور یابد.
یک مشکل احیای تمدن اسلامی چندپارگی کشورهایی است که در حوزه آن به سرمیبرند، فارغ از اینکه تمدن اسلامی به لحاظ ذات در برابر سایر تمدنها قرار نمیگیرد باید بدانیم حوزه عرب و آسیای میانه فهم درستی از این تمدن ندارند و بنابراین امروز پایه تمدن ما همین ایران است. ما در تمدن مهارت، نظریه کار، جمعیت، ثروت و از همه مهمتر نظریه دانش میخواهیم کشورهایی که نتوانند فکر تولید کنند توان تمدن سازی ندارند بنابراین باید بین همه اینها انسجام درونی به نحو استقراری ایجاد کرد. پس ما میتوانیم با بازخوانی فلسفی به آنچه ما را به سمت تمدن سازی میرساند دست یابیم.
*تمدن را ما تأسیس نمیکنیم
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی: مفهوم تمدن تعریفناپذیر است، البته تعاریفی از آن ارائه شده منتها من تمدن را مفهومی استعلایی میدانم. به اعتقاد بنده طرح مسئله تمدن نوین اسلامی در جامعه ما به خوبی صورت نگرفته است در چند سال اخیر تحولات تاریخی بزرگی در کشور صورت گرفته و البته این تحولات مبارک بوده چرا که به تدریج ما را از عقل توهمی و انتزاعی به سمت عقل غیر توهمی و تاریخی رسانده است.
مسئله اینجاست که ما اکنون نمیدانیم در کجای تاریخ قرار داریم جامعهای که دچار خودآگاهی نیست دچار توهم میشود بنابراین ما به جای مسائل اصیل به سمت مسائل نادرست و انتزاعی میرویم. طرح ایده «تمدن سازی اسلامی» یک تفوه است نه تفکر و ربطی به مسائل عینی و انضمامی جامعه ما ندارد. به نظر میرسد خودآگاهی تاریخی در طرح چنین بحثی وجود ندارد. تمدن یک زیست جهان تاریخی است که با ارادههای فردگرایانه ساخته نمیشود.
تمدنها را ما تأسیس نمیکنیم، در این بحث فرقی میان تمدن اسلامی و غیراسلامی نیست چرا که در صدر اسلام وجود مردم یک چیزهایی داشت که امروز آن حقایق وجود ندارد بنابراین ما ادعاهای بزرگ و توخالی را جانشین حقیقتی کردیم که در وجود ما غایب است!
*به تولید تمدن نوین اسلامی معتقدم
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: به اعتقاد بنده تمدن مجموعه دستاوردهای نرم افزاری و سختافزاری است که در یک بستر تاریخی برای رفع نیازهای بشری شکل پیدا کرده و بر جوامع بشری تأثیرگذار بوده است. زیرساخت یک تمدن حکمت و فلسفه یا خودآگاهی بشری است و مؤلفههای اصلی تمدن هم عبارتاند از علم و صنعت و تکنولوژی، حکومت، معیشت، سلامت، معنویت، هنر و معماری، باورها و ارزشها و ...
ما در گذشته اسلامی مشاهده میکنیم پیغمبر اسلام (ص) و همه انبیا (ع) برای تمدن سازی و ایجاد مدنیت آمدند و با این هدف تمدن را شکل دادند، افرادی مثل ابن حیثم، جابرابن حیان، ابوریحان بیرونی، ذکریای رازی، ابن سینا، خواجه نصیر طوسی و ... همه به نهضت علمی و تمدنی پیوستند.
اما آنچه امروز ما بدنبال آن در حوزه تمدن سازی هستیم بازگشت به گذشته نیست بیش از آنچه بنده به احیاء اعتقاد داشته باشم به تولید تمدن نوین اسلامی اعتقاد دارم اما یک مجموعه ویژگیها در تمدن اسلامی وجود داشت که خیلی میتواند به ما در تولید تمدن کمک کند.
*احیای تمدن اسلامی امکانپذیر نیست
احمد نقیبزاده، عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران: تمدن مجموعه امکانات مادی بشر و زندگی دنیوی و نوع روابطی است که بین انسانها برقرار است بنابراین تمدن مشخصههای خاصی دارد که به همان نشانهها نیز شناخته میشود.
خیلی از دوستان ما به این نکته باور دارند که دین نیامده تا تمدن سازی کند اما ما اعتقاد نداریم چرا که دین میتواند تمدن ساز باشد هرچند برای آن هم نیامده باشد. به اعتقاد من یک تمدن در یک برهه زمانی و مکانی خاص به وجود میآید و اصلاً قابل تکرار نیست به همین جهت به نظر من سلفی گری از بیخ و بن باطل است حتی اگر ملاعمر هر کاری انجام بدهد بازهم نمیتواند تمدن اسلامی ایجاد کند.
عنصر ذاتی تمدن، نظام فکری است که قدرت و قوام آن نظام فکری آینده و بُرد تمدن را تعیین میکند اگر این نظام فکری به وجود بیاید و شرایطش مهیا باشد و توان رقابت با دیگر تمدنها را داشته باشد، آن زمان تمدن ایجاد میشود امروز اگر تمدن اسلامی بخواهد شکل بگیرد باید بتواند رقیب تمدن غرب باشد حال باید بررسی کنیم که چنین امکانی را ما داریم یا خیر که آنچه امروز دیده میشود چیزی جز انحطاط نیست و مسلمانان در حال نابودی خود به دست خود هستند.
سلام علیکم
من دانشجوی تاریخ وتمدن اسلامی هستم. ای کاش از اساتید ماهم در این جلسه بودند.نکته ای که مطرح است در ابتدا بایستی ما به تعریفی دقیق ازتمدن وفرهنگ بپردازیم بعد درمورد ایجاد یااحیای آن سخن بگوییم.
سوالی که از اساتید محترم فلسفه میشود این است که معنا،مبانی وارکان یک تمدن رابیان فرمایند؟
بنظرم بد نیست به سخنان گوهربار حضرت آقا (مدظله)در این مورد توجه کامل شود.