حجتالاسلام علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی دربخش نخست سخنان خود در گفتگو با خبرگزاری دانشجو به تبیین ضرورت برنامه ریزی با نگاه الگوی پیشرفت اسلامی پرداختند. بخش دوم این گفتگو به بررسی جزئیتر و موشکافانهتر پیوست الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی اختصاص دارد و شامل مجموعه ای از کدهای عینی برای ملموس تر کردن مباحث الگوی پیشرفت اسلامی است. آنچه در ادامه میخوانید مشروح بخش دوم گفتگوی تفصیلی خبرنگاران گروه سیاسی خبرگزاری «دانشجو» با حجتالاسلام علی کشوری است:
کشور ما بهعنوان یک مشکل راهبردی به بیماری توسعهگرایی مبتلاست
دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی با اشاره به عملکرد جریان توسعه گرا در کشور گفت:این جریان مشکل اصلی کشور را وجود عدم توازن در بخش های مختلف می داند. این جریان هر مصداقی را برای عدم توازن می شمارد در آن مصداق یک مسئله اقتصادی را فرض گرفته و بعد امور ناهماهنگ باآن مسئله اقتصادی را به عنوان عدم توازن معرفی کرده!
مثلا جریان توسعه گرا می گوید الان کشور دچار عدم توازن در توزیع بودجه است و بودجه یک مسئله اقتصادی است یا مثلا می گویند کشور دچار عدم توازن جمعیتی است- تمرکز جمعیتی در تهران چند ده برابر تراکم جمعیتی در جاهای دیگر است- یا می گویند بنگاه های تولیدی در تهران تمرکز پیدا کرده اند و ما باید سعی کنیم بنگاه های تولیدی و طرح های صنعتی را به همه مناطق کشور تعمیم بدهیم . این جریان در بسیاری از برنامه ها از رفع عدم توازن ها حرف می زنند؛ ولی مرادشان برطرف کردن ناموزونی های مرتبط با اقتصاد محوری است و گویی اگر مسائل اقتصاد یک کشور حل شود -که البته در هیچ کشور توسعه یافته ای اقتصاد هم حل نشده است-همه مسائل یک کشور حل می شود!
وی سخنان خود را با ارائه یک پیشنهاد ادامه دادوگفت: پیشنهادم این است که چون کشور به عنوان یک مشکل راهبردی -نه یک مشکل خرد -به بیماری توسعه گرایی مبتلا هست؛بیائید و به صورت ماهیانه برنامه های توسعه را بازخوانی کنیم. بازخوانی برنامه های توسعه جمهوری اسلامی معایب بزرگ برنامه ریزی توسعه گرا را واضح می کند و باعث می شود تا عدم توجه برنامه های توسعه به شاخص هائی مانند تحکیم نهاد خانواده و گسترش عدالت روشن شود.
آمار طلاق در کشور 30 درصد است/رئیسجمهور ابرمعضل کشور را رکود تورمی میداند!
حجتالاسلام کشوری یکی از شاخصهای هویت اسلامی را محوریت خانواده عنوان کرد و گفت:متاسفانه آمار طلاق در کشور حدود 30 درصد است ولی جناب آقای رئیس جمهور همیشه به عنوان ابر معضل کشورمی گویند کشور دچار رکود تورمی است ! من فعلا از باب جدال احسن سخن ایشان را نقض نمی کنم ولی می گویم اهمیت فروپاشی سلول اولیه اجتماعی -در حد 30 درصد- خطرش در حدی می باشد؛ که مقام اول اجرایی کشور راجع به آن حساس باشند. دادگاه های خانواده از شلوغ ترین دادگاه های جمهوری اسلامی است و اگر فکری برای حل مسئله خانواده نکنیم؛ به رفاه مردم ضربه می خورد.
اگر این برنامه ها ی توسعه را مثل برجام بند به بند بخوانیم می فهمیم که میزان توجه به این شاخصه ها به چه میزان است؟ اگر خدای ناکرده بنای برنامه ریزی توسعه این است که شاخص های هویت اسلامی را محقق نکنند باید اعتراض بکنیم- از باب گله نسبت به جریان نیروهای انقلاب و با صدای بلند در جاهای مختلف گفته ام؛ که اگر برجام خوانی به غرض حفظ منافع مردم و ملت یک کار واجب است ، بازخوانی برنامه های توسعه هم همینطور است. به نظر من ضرر این ده برنامه توسعه برای جمهوری اسلامی از ضررهای برجام بیشتر است؛ ولی چون این ها رابازخوانی نمی کنیم؛ این ضررها معلوم نمی شود.تنها جایی که می بینید جریان انقلاب به برنامه های توسعه عکس العمل نشان داده، دردوران برنامه چهارم بوده است و آن هم بیشتر به مبانی نظری این برنامه اعتراض کردند.
رهبری فرمودند عمدا کلمه توسعه را به کار نمی برم/ توسعه خلاف نظام ارزشی ما است
نمونه دیگری عرض می کنم شما نگاه کنید الان در زمان حاضر دعوا بر سر ارتقای مرخصی زایمان از شش ماه به 9 ماه است. جریان توسعه گرا استدلالش این است که اگر ما این مرخصی را ارتقا بدهیم و این قانون را اعمال کنیم اشتغال بانوان به خطر می افتد. از این طرف هم جریان نیروهای انقلاب استدلال میکنند؛که اگر قرار باشد حتی به زایمان بانوان خدمات ندهیم؛کف قضیه این است که جمعیت کشور دچار مشکل میشود.
ولی علی رغم این استدلال منطقی شما می بینید که مدت ها برای اجرای این قانون مقاومت می کنند و الان هم این قانون فقط در زیرمجموعه های دولتی ابلاغ شده و اجرای آن را برای بخش خصوصی ابلاغ نکرده اند. ما بر سر چنین مسائلی که ضررش برای آینده کشور قابل فهم هست با جریان توسعه گرا مشکل داریم. این جریان نظام ارزشی جامعه ایران را ملاک برنامه ریزی قرار نمی دهد.وقتی تفکرات توسعه را بازخوانی می کنیم؛ فرمایش امام خامنه ای برای خیلی ها واضح می شود؛ ایشان فرمودند متعمدا کلمه توسعه را به کار نمی برم چون توسعه خلاف نظام ارزشی ما است.
این که چرا تعارض توسعه غربی با نظام ارزشی اسلام برای بعضی واضح نشده است؛ بخشی از آن به دلیل استفاده زیاد از روش های نظری است. ما ارسطو زده ایم و فقط می خواهیم مباحث را از لایه های نظری جلو ببریم. به نظرم اگر مدل های نقد توسعه را ترمیم کنیم کار زودتر انجام می شود.ما در نقشه راهمان شش نوع نقد بر ادبیات توسعه را پیشنهاد داده ایم.
دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی تصریح کرد:سوال این است: اگر نظام برنامه ریزی کشور به بیماری توسعه گرایی و اقتصاد محوری و انسان را به خوراک و پوشاک و مسکن تعریف کردن مبتلا هست؛ ما چه پیشنهادی بدهیم که هم عملیاتی باشد و هم به تدریج ما را از این بیماری توسعه گرایی عبور دهد و نگاه الگوی پیشرفت اسلامی را در کشور تقویت کند.
هدف نهایی دشمن تبدیل کل منطقه به یک سری خرده کشور غیرتوانمند زیر بلیط اسرائیل است
پیوست الگوی پیشرفت برای برنامه ششم براساس فرهنگ محوری پیشنهاد شده و نه اقتصاد محوری و قابلیت عملیاتی شدن هم دارد. یکی از مسائلی که باید جز سوالات خبرنگاران از نخبگان باشد تقاصای راه حل برای معضلات فعلی کشور است. غفلت برخی نخبگان نسبت به اوضاع فعلی جامعه به جایی رسیده است؛ که بعضی می گویند تا 50 سال آینده راه حل هایمان را ارائه می کنیم. بنده از این دوستان همیشه سوال می کنم که شما چه پیشنهادی برای حل معضلات فعلی دارید؟
سرعت تحولات درجامعه ما بسیار بالاست.دشمنان ما برنامه تحولشان برای کمتر از ده سال است. در اوایل رهبری امام خامنه ای ،تحولات منجر به استحاله و براندازی نظام هر ده سال یک بار بوده ولی به دلیل پیشرفت برنامه ریزی دشمن، زمان برنامه ها ی دشمن به برنامه هائی کمتر از پنج سال رسیده است. وقتی دشمن سرعت برنامه اش بالا رفته است؛ آیا ما می توانیم بگوییم 50 سال بعد به میدان می آئیم؟! به نظر من هدف برنامه هائی مانند فتنه 88 یا امثالهم به غرض این بود؛ که نظام جمهوری اسلامی را براندازی کنند به نظر من قطعه بعد این پازل تجزیه ایران است. اگر برنامه ها ی دشمنان را دقیقا بررسی کنیم؛ متوجه می شویم که هدف نهایی شان این است که کل منطقه را تبدیل به یک سری خرده کشور غیرتوانمند زیر بلیط اسرائیل کنند . با توجه به این شرایط باید نخبگان ما ناظر به چالش های فعلی نظریه پردازی کنند و از کلی گوئی پرهیز کنند.
آیا دولت و جریان توسعه گرا عدم توازن های فرهنگی را هم عدم توازن می داند یا خیر ؟/از نگاه الگوی پیشرفت اسلامی فرهنگ محور هر اقدامی است
پیوست الگوی پیشرفت اسلامی به نظرم حاوی این شرایط است؛ یعنی ما در نقد آسیب شناسی فعلی دولت از وضعیت کشور -مبنی براینکه کشور دچار عدم توازن است - یک سوال را مطرح کردیم. فهم وارائه پاسخ به این سوال منجر می شود تا الگوی پیشرفت اسلامی به صورت اولیه در ذهن ها متولد شود!
دولت و جریان توسعه گرا می گویند کشور دچار عدم توازن است و محور عدم توازن ها را هم عدم توازن های اقتصادی می دانند. این آسیب شناسی را دولت در برنامه ششم مبنا قرار داده است. ویژه نامه روزنامه شرق این بحث عدم توازن ها را مطرح کرده و مثلا پرسیده چگونه از ظرفیت زنان خانه دار در اقتصاد استفاده کنیم. جوری تحلیل می کنند که انگار تربیت فرزند و حفظ کانون گرم خانه کاری فرعی است و در واقع می خواهند القاء کنند که فرهنگ مادری امری نامتوازن با اقتصاد است! مفروض این تحلیل ها این است که خانم های خانه دار ما بیکارند و یا یک سری کارهای فرعی انجام می دهند و چون مسئله اقتصاد اصل است؛ ما باید کاری کنیم که بانوان در فرآیند تولید کشور ارزش افزوده ایجاد کنند !
جریان توسعه گرا و دولت عدم توازن اقتصادی را اصل قرار می دهد و برای آن مصادیق مختلفی مطرح می کند. ما از این نگاه یک سوال کرده ایم. سوال این است که آیا دولت و جریان توسعه گرا عدم توازن های فرهنگی را هم عدم توازن می داند یا نمی داند ؟این یک سوال است. مراد از عدم توازن های فرهنگی چیست؟
از نگاه الگوی پیشرفت اسلامی فرهنگ بنیاد جامعه است و این موضوع محوری است که بقیه بخش های جامعه را باید با این محور هماهنگ کنیم. یعنی مثلا اگر اقدامی در بخش اقتصاد آثار سوء فرهنگی دارد آن اقدام اقتصادی باید اصلاح شود چون برای ما فرهنگ در اولویت است .حرف اول ما این است که فرهنگ را اصل می دانیم؛ یعنی حاضر نیستیم که یک اقدام اقتصادی ضد فرهنگ اتفاق بیفتد ولو ارزش افزوده داشته باشد. پس بنابراین فرهنگ محور هر اقدامی است وهرعملی که خلاف فرهنگ ما باشد باید اصلاح شود. این نگاه الگوی پیشرفت اسلامی است .این مقدمه اول فهم معنای عدم توازن های فرهنگی است.
مقدمه دوم این است که از نظر الگوی پیشرفت اسلامی و اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی؛ فرهنگ دارای زیرساخت است؛ یعنی یک سری موضوعات دارید که اگر به آنها ضربه بخورد ،نتیجه اش ضربه خوردن به فرهنگ است. به اصطلاح رایج می گویم فرهنگ دارای زیرساخت است . مثلا دوران شکل گیری شخصیت یا به اصطلاح دوران تربیت یکی از این زیرساخت ها است . این مقدمه دومی است که برای فهم مفهوم عدم توازن های فرهنگی باید به آن توجه کنیم. مراد ما از عدم توازن های فرهنگی امور ناموزون و نا متوازن با زیر ساخت های فرهنگ است.
دولت محترم به سبد عدم توازنها، عدم توازن های فرهنگی را نیز بیافزاید
حجتالاسلام کشوری سخنان خود را با بیان مثالی ادامه دادو گفت: ما در نقشه راهمان یک بسته بحثی تحت عنوان شاخصه های هویت اسلامی داریم. این شاخص های هویت اسلامی در مقابل شاخصه های WDI تنظیم میشود. با این شاخصه ها ارزیابی می کنیم یک جامعه پیشرفته یا پس رفته است. در مقابل جریان توسعه گرا، شاخص هایwdi را اصل قرار می دهد و با آنها می سنجد و می گوید این جامعه توسعه یافته است یا خیر؟
یکی از شاخص هایی که ما در بسته شاخصه های هویت اسلامی از آن بحث کرده ایم و فهمش کمک می کند تا ما پسرفته بودن و ضد رفاه بودن کشورهای توسعه یافته را اثبات کنیم! شاخصی به اسم "عمق محیط دریافت رفق افراد" است. ما با این شاخص ارزیابی می کنیم یک جامعه پیشرفته یا پس رفته است. این شاخص می گوید جایگاه رفق و محبت برای رفاه انسان یا هم عرض آب و غذا است و یا بالاتراز آنهاست.
در سه دوره رفق زیرساخت رفاه در زندگی انسان را فراهم میکند. دوره اولی که رفق و محبت رفاه ایجاد می کند در دوران کودکی ودوران شکل گیری شخصیت انسان است، نمی توانید تصور کنید آسایش و رفاه کودکی در حد بالایی است ؛ولی محبت پدر و مادر و محیطش کم عمق است. رفاه فرد در دوران کودکی با مسئله رفق و محبت ارتباط مستقیم دارد. حتی تجربیات میدانی نشان می دهد در بسیاری از موارد پررنگ بودن عواطف محیط، خلاء مسائل اقتصادی را برطرف میکند.
دوره دوم حیاط انسان که رفق در رفاه تاثیر می گذارد دوره استقلال انسان است. برای مرد و زنی که به سن استقلال رسیده اند؛ محبت حکم زره در مقابل مشکلات اجتماعی را دارد. در دوره استقلال، فرد دیگر در دوران کودکی نیست؛ ولی محیط اصلی دریافت رفق پدر و مادر نیست. در دوره استقلال؛ محیط اصلی دریافت رفق، همسر انسان است.
دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی دوره سوم دریافت رفق را دوران پیری عنوان و ادامه داد: مصبیتی که ما در جامعه به اسم خانه های سالمندان داریم؛ برگرفته از عدم دریافت رفق در این بازه زمانی است. وقتی بررسی می کنید می بینیم رفق و محبت اساس زندگی در دوران پیری است. این نکته مهمی است که باید به آن توجه شود. اگر عمق محیط دریافت رفق کم شود چه اتفاقی می افتد؟ اقتصاد، فرهنگ و آرامش دچارمخاطره میشود. به عبارت بهتر ما در مباحث الگوی پیشرفت با اصل بودن رفاه-که هدف ادعایی توسعه از برنامه ریزی است-مخالفت نکردیم؛ بلکه جایگاه رفق در رفاه و وابستگی رفاه به رفق را تبیین کرده ایم.
حال با توجه به جایگاه انکار ناپذیر رفق و محبت اگر به اسم برنامه ریزی توسعه؛ سن ازدواج را بالا ببریم؛ در واقع محیط دریافت رفق افراد را کاهش داده ایم و این یعنی رفاه به چالش کشیده شده است. جریان توسعه گرا همان موقع که دارد وعده رفاه می دهد؛ با به چالش کشیدن رفق، به عدم تعادل شخصیتی در جامعه کمک می کند. اولین اثر کاهش رفق و محبت گسترش عدم تعادل در جامعه است و این یک عدم توازن است.
حجتالاسلام کشوری ادامه داد: یکی از اتفاقاتی که در جلسات الگوی پیشرفت می افتد این است که آنهایی که در این جلسات شرکت میکنند خیلی سریع ازدواج می کنند؛ یعنی این که ازدواج به تحصیل و اشتغال و این ها مشروط شده است؛حداقل به لحاظ ذهنی غلط بودنش واضح می شود. البته بسته شاخص های هویت اسلامی که ما بحث کردیم؛ شامل بسته های بحثی دیگری هم می شود؛ که آنها هم مانند رفق در رفاه جامعه تاثیر دارند. به نظر ما بسته شاخصه های رشد و بسته شاخصه های توازن هم در رفاه انسان موثر هستند. چون انسان ها دائم الارتباط هستند و ارتباطات انسان بادیگران تابع رشد یافتگی است؛
رشد یافتگی جزء شاخصه های رفاه است. البته هر انسان میتواند ارتباط های خودرا به اصکاک و تضاد که ضد رفاه است؛ تبدیل کند. به عنوان مثال اگر انسان رشد نیافته باشد، در گفتگو غیبت می کند و با دیگران به اصطکاک می رسد. پس رشد یافتگی جزئی از رفاه است؛ که باید درباره آن بعدا بیشتر بحث کنیم. به عبارت دیگر اگر رشد انسان را اصل قرار ندهیم؛ بعدا مجبوریم بگوئیم انسان گرگ انسان است و در واقع اصطکاک و عدم توازن را تئوریزه کنیم. این جایگاه رشد است؛ که در بسته شاخصه های هویت اسلامی دربآره آن بحث کرده ایم.
وی یادآور شد: ما باید هستههای توازن فرهنگی را در کشور تشکیل بدهیم و این هسته های توازن فرهنگی در ابتدا امور ناموزون بازیرساخت های فرهنگ را شناسایی می کنند و در گام دوم راه حل برای رفع آن را ارائه میدهند. تا اینجا بحث، سوال ما از دولت مبنی براینکه آیا شما عدم توازن های فرهنگی را به رسمیت می شناسید یا نه؟ تبیین شد. ما از دولت از طریق همین خبرگزاری دانشجو خواهش می کنیم به سبد عدم توازن هایش، عدم توازن های فرهنگی را نیز اضافه کند.
مبتنی بر این پیشنهاد ارائه شده؛ ابتدا باید زیرساخت های اساسی فرهنگ که در حال تخریب است را شناسایی کنیم و بعد برای رفع آنها راه حل بدهیم. بالاخره زیرساخت های فرهنگی زیاد است ولی کدام برای ما مهمتر است؟ مهمترین زیرساخت ها را باید در اولویت توجه برنامه ششم قرار دهیم . به نظرم از میان زیر ساخت های فرهنگ-یا همان موضوعات جهت ساز- بررسی عدم توازن های مرتبط با چهار زیر ساخت در اولویت است. زیر ساخت شکل گیری شخصیت، زیر ساخت پیش گیری از جرم ، زیر ساخت ترجمه زدایی از علم و زیر ساخت مقاوم سازی اقتصاد؛ اولویت های نگاه الگوی پیشرفت در شریط فعلی است.
ادامه دارد....