گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛روز ها و ایام سال به خودی خود فرقی با هم نمی کنند،این مردم هستند که با اراده و ایمان خود، حوادث را می آفرینند و به یک روز وزن می دهند.
ایامی که در تقویم هر کشوری به ثبت رسیده و ماندگار شده اند،ریشه در حرکت ها و پویش ها و غلیان اراده های آن ملت دارد و منادی تجربه ها و عبرت های تاریخی ست.
فی المثل روز عاشورا-روز دهم محرم-به فرموده مقام معظم رهبری(مدظله) فی نفسه با بقیه روزها فرقی نمیکند ایشان در مورد روز عاشورا میفرمایند "روز عاشورا فی نفسه با بقیه روزها فرقی نمیکند، این حسین ابن علی است که به این روز جان میدهد،معنا میدهد و آنرا تا عرش بالا می برد،این مجاهدت های یاران حسین ابن علی ست که به این روز،این خطورت و اهمیت را می بخشد"
نهم دی نیز که با روح عاشورا عجین شده،به واسطه حماسه ای که ملت بصیر ایران در این روز آفریدند در تاریخ ماندگار شد.
نه دی روز بیداری است و بصیرت.
نه دی روز حرکت عظیم یک ملت است،ملتی صبور،که دندان بر جگر می گذارد و صبر می کند،تا پرده از چهره نفاق کنار رود و خباثت ها و نیات پلید منافقین و فتنه گرانی که با ظاهر دوست و باطن دشمن فضا را غبار آلود میکنند،عیان شود،و در این هنگام به پا می خیزد و طومار آنان را درهم می پیچد و مهر باطل بر دهان یاوه گویان دنیاطلب می کوبد.
نه دی بر آشفتن خواب پریشان آنانی ست،که در سایه ظلمانی اولیای طاغوت خواب براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی را می دیدند،آنانی که به خیال خام خود،ایران را گرجستان فرض کرده بودند و طرح انقلاب رنگی را در فکرشان می پروراندند.
نه دی پایان یک فتنه است.
خاصیت فتنه اینست که وقتی در برهه ای از تاریخ حادث می شود،آنچنان حق و باطل درهم می آمیزد،که تشخیص راه درست از راه غلط بسیار دشوار می شود،ولی با گذر زمان،جوانب پوشیده فتنه عیان می شود و گره از پیچیدگی های آن گشوده می گردد.
بررسی و کاویدن جوانب فتنه های تاریخی،از این جهت که آبستن تجربه هاست،اهمیت زیادی دارد.
اتفاقات و حوادث سال هشتاد و هشت و فتنه و نفاقی که در پس آن مستتر بود نیز،از این قائده مستثنی نیست و باید مورد مطالعه و بررسی های دقیق قرار گیرد.
رهبران و سران فتنه هشتاد و هشت،طبق برنامه ریزی های دقیق و طرحی حساب شده،بدنبال ایجاد آشوب و مختل کردن امنیت عمومی جامعه و در گام بعد ایجاد تغییر در ساختار قدرت و تحول سیستم حکومتی بودند.
آنها سعی کردند با به کار بردن انواع تکنیک های جنگ نرم،که در انقلاب های رنگی کشور های بلوک شرق و شوروی سابق،استفاده شده بود،همچون زیر سوال بردن انتخابات و اسرار بر باطل شمردن آن،به کار بردن رنگ ها و پوشش های نمادین،تشویق کارگران و کارمندان به اعتصاب،هجوم آوردن به افراد و شخصیت ها،خسارت رساندن به اموال عمومی،توهین به مقدسات و ... فضای عمومی کشور را به سمت ناآرامی و ناامنی سوق دهند،تا مسئولین ارشد نظام تحت فشار قرار گیرند،و در این هنگام استراتژی "فشار از پایین و چانه زنی از بالا"را پیاده نموده و وارد مذاکره با مسئولین ارشد نظام شوند و با چانه زنی،آنان را به تغییر ساختار قدرت و تنزل دادن جایگاه ولایت فقیه،وادار کنند.
هرچند که عده ای می خواستند با اتهام زنی به شورای نگهبان و صدا و سیما،علت اصلی اعتراضات و اغتشاشات خود را تقلب در انتخابات معرفی نمایند،ولی با گذشت زمان و فاش شدن بعضی اسناد و اطلاعات از ارتباط فتنه گران با نهادهای اطلاعاتی غربی و عناصر ضد انقلاب،و همچنین اعتراف برخی از عوامل اصلی فتنه،پس از دستگیر شدن،مشخص شد که طرح کودتای مخملی، به صورت برنامه ای مدون،از مدت ها پیش در جریان بوده و اجرای آن در انتخابات دهم ریاست جمهوری کلید میخورد،و ادعای تقلب در انتخابات(به عنوان رمز آشوب) نیز که از سوی فتنه گران مطرح شد،اولین گام در پیاده سازی طرح کودتای مخملی بوده است،چرا که بعد از مدتی خودشان ادعای تقلب را بهانه خوانده و علت اصلی آشوب های بوجود آمده را اقدامی برای سرنگونی نظام دانستند و شعار "انتخابات بهانه است،اصل نظام نشانه است"را جایگزین شعارهای قبلی شان کردند.
محمد علی ابطحی،در دفاعیات خود در دادگاه به تلاش اصلاح طلبان برای محدود کردن رهبری و القای تقلب برای گسترش دامنه آشوب،اعتراف کرد و گفت:تقلب واقعأ در ایران وجود نداشت.(روزنامه ایران8/5/1388 )
کیان تاج بخش(از رابطین بنیاد سوروس) در جلسه دادگاه از ارتباط سیستماتیک نهادهای اطلاعاتی آمریکا و عناصر اصلاح طلب،تحت پروژه سری ردیف 2 با هدف براندازی نرم پرده برداشت(روزنامه کیهان11/5/1388)
پاول رابرتس(معاون اسبق خزانه داری آمریکا)طی اعترافی از نقش واشنگتن در بوجود آوردن آشوب های پس از انتخابات و کمک های مالی به حامیان موسوی برای راه اندازی انقلاب رنگی در ایران پرده برداشت،وی در مصاحبه با مجله آمریکایی فارین پالیسی گفت:اتهام تقلب در انتخابات ایران دروغ است و همه آشوبهای ایجاد شده پس از انتخابات ریاست جمهوری توطئه آمریکا برای بی اعتبار و منزوی کردن ایران بود،تا این کشور را به زانو در آورد(کیهان24/4/1388)
این ها همه و همه نشان از وجود توطئه ها و برنامه ریزی های بلند مدت دارد،که با هدف فروپاشی نظام جمهوری اسلامی، طراحی و اماده اجرا گردیده بود.
به هرحال سران فتنه و طرفداران آنها در این برهه از تاریخ جمهوری اسلامی،مغرضانه یا از روی بی بصیرتی،قدم در مسیر اشتباهی گذاشتند که لطمات سنگینی به به پیکره کشور و اعتبار جمهوری اسلامی در جهان وارد کرد،آنانی که ادعای دین داری می کردند و خودشان را پایبند به نظام معرفی می کردند،در یک بزنگاه تاریخی،در برابر خودخواهی ها و زیاده خواهی های نفس،مغلوب گشتند و به انحراف کشیده شدند.
آنانی که در ابتدا منافقانه نیت پلید خود را،در پس شعارها و ظاهرسازی ها پنهان می کردند،با تغییر موقعیت،نقاب از چهره برداشتند و این بار خواسته های واقعی شان را علنی کردند،آنها در کف خیابان های تهران علیه نظام و رهبری شعار سر دادند،شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند،عکس امام را به آتش کشیدند،برای گرم کردن تنور آشوب و اغتشاشاتی که بوجود آورده بودند به مردم کوچه و خیابان حمله کردند و عده ای از هموطنانمان در آتش کینه توزی آنها سوختند،
مسجد ها نیز از تعرض آشوبگران در امان نماند،آنها مسجد لولاگر در تقاطع خیابان آذربایجان-نواب را به آتش کشیدند،در روز عاشورا در خیابان ها رقص دسته جمعی دختر و پسر به راه انداختند،به عزاداران اباعبدالله حمله کردند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و چادر از سر زنان و دختران محجبه کشیدند و به این ملت و این کشور خیانت هایی کردند که زبان قاصر از بازگو کردن آنهاست.
از طرفی فتنه گران با ایجاد آشوب و از بین بردن امنیت کشور،بستری را برای رسانه های بیگانه فراهم نمودند تا بتوانند چهره جمهوری اسلامی را در افکار عمومی جهان مخدوش کنند.
ماحصل ناامنی ها و آشوب های خیابانی سال هشتاد و هشت،این شد که رسانه های غربی فرصت را غنیمت بشمارند و با شایعه سازی و دروغ های رسانه ای همچون؛کشته شدن پسری دوازده ساله به نام علیرضا توسلی توسط پلیس،آتش زدن جنازه فردی به نام ترانه موسوی،کشته شدن دانشجویی در درگیری کوی دانشگاه به نام محسن ایمانی(که البته بعد از نشر این خبر صدا و سیما با این فرد مصاحبه کرد) و خلاصه با نشر اینچنین اکاذیب،حکومت جمهوری اسلامی را به عنوان حکومتی واداده و در حال فروپاشی معرفی نماید،تا جایی که افرادی همچون رضا پهلوی(فرزند شاه مخلوع) را به طمع انداخته بود،وی در گفتگو با خبرنگار شبکه سی ان ان با اعلام خرسندی از آشوب ها و اغتشاشات بوجود آمده در ایران گفته بود : راه من و موسوی هم اکنون به یک تقاطع مشترک رسیده، و گفته بود می توانم گذشته را(سرنگونی رژیم پهلوی) فراموش کنم.
فتنه ها در گذر تاریخ می آیند و مدتی فضا را غبارآلود می کنند و بعد هم رنگ میبازند و از بین میروند،آنچه نباید فراموش شود،ضرورت عبرت آموزی از فتنه هاست.
ایران که کوفه نیست،مگر مرده ایم ما؟ ما عهد بسته ایم قسم خورده ایم ما.
بدمست نیستیم که پیمانه بشکنیم عمریست تا به عهد تو سر برده ایم ما
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق راهی به جز ولای تو نسپرده ایم ما
ما با امام عهد وفای تو بسته ایم با او بگو که عهد تو چون برده ایم ما
ما دل به های و هوی زمستان نباختیم هرچند اگر به حادثه پژمرده ایم ما
وحید عزیزی فعال دانشجویی عضو انجمن اسلامی مستقل دانشگاه رازی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.