کد خبر:۴۷۹۲۲۷
یادداشت/ نقد برنامه «جیوگی»؛

مجری خوب؛ اجرای بد؛ دوربین زشت!

حس می‌کنم دو فکر پشتِ جیوگی است. یک فکر، فکرِ دخانچی است که در «بعضی» اوقات روپا، حسّاس، درگیر و اهلِ گفت‌وگوست و یک فکر هم فکرِ دیگری است که «آهسته می‌رود، آهسته می‌آید، مبادا گربه شاخش بزند».

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - میثم امیری؛ جیوگی تاک‌شویی تلویزیونی است که تا به حال تجربه نشده؛ جنسی نو و تازه است. می‌خواهد به‌روز باشد و اندیشمند و تیز. «تعداد واژه‌»هایی که مجری cute آن در هر دقیقه به کار می‌برد قابل اعتناست. بسترهای بحثش آشنازدایانه است؛ جمله‌هایش «نیمه‌روشنفکری» است. لباس‌های خوبی می‌پوشد، حتما اُدکلن هم می‌زند. کمی «اَکت»، به بحث‌ها تسلّط و مخاطبان در صحنه‌ای دارد که آکساسوار نیستند و جذّابند و خوب با آن‌ها گرم می‌گیرد، ولی ایستاست و برخلافِ این تمهیداتِ «خوب»، به لحاظِ اجرا و «دیالوگ» -منطقِ گفت‌وگویی نه فقط حرف زدنِ دو نفر- کم می‌گذارد؛ فکر می‌کند تا «همین جا که پیش آمده‌ام خوب است و جلوتر از این کارِ من نیست». با همه ادّعاهای سادگی و آشنازدایانه‌اش، هنوز از «ادا» تهی نیست، «طبیعی» نیست، اصلا «ساده» نیست، پیچیده‌نماست. در گفت‌وگو بسیار پیشِ پاافتاده و در خانه نخست است.


چرا حرف‌های بالا درست است؟ از سه‌گانه جیوگی درباره جرّاحی‌های زیبایی سخن می‌گویم و به آن نگاه دارم که آخرین کارِ دخانچی است و اگر داوری می‌کنم نسبت به آن سه‌گانه است. تلویزیون ندارم، و تنها پیش از این مصاحبه‌اش با فراستی و رضا امیرخانی را دیده بودم که از آن‌ها هم مثال خواهم آورد.


از دوربین آغاز می‌کنیم. دوربین تلویزیونی و عادتی و در سطحِ میزگردهای بی‌اثر و «حالا زودتر بگیریم به خانه برسیم» هست. خوانده‌ام برای ضبطِ صحبت‌های «جوانانِ در صحنه» 5 دوربین درکار است. تصویرِ ارائه شده در قاب، خیلی از 5 دوربین عقب‌تر است. در گرفتنِ «کنش‌ها» تنها «تنوّع‌طلب» است، ولی بی‌فکر و در ثبتِ واکنش‌ها تعطیل است. گویی دوربین نسبت به «زبانِ بدنِ» افراد بی‌حس است و هیچ گزارشی از این زبانِ بدن در برنامه دیده نمی‌شود. دوربینِ تلویزیونی استدیویی که تابِ بحث‌های «گرم‌گرفته بین مردم» را ندارد. دو نفر با هم مخالفند، دوربین این مخالفت را در نمی‌آورد و در گرماگرمِ بحث، عقب می‌ایستد و لانگ‌شات می‌گیرد. گویی می‌خواهد بگوید: «همه با هم هستند دیگر، خیلی گیر ندهید.» و بدتر از آن انبوه می‌بیند و بینِ آدم‌ها فرق نمی‌گذارد. دوربینِ اوّلِ بحث، فرقی با دوربینِ آخرِ بحثِ جمعی ندارد. دوربین از این جهت بی‌شعور است. نگاه دوربین بلاتکلیف است و ناتوان از تولید مفهوم؛ حتّی اگر آن مفهوم جیوگی باشد. دوربین در اوجِ تنش عقب می‌ایستد و روایتگر نیست. 5 دوربین تا این حد ناتوان با ادّعاهای جیوگی‌یانه کارگردان نمی‌خواند. به نظرم عقب ایستادنِ دوربین وقتِ شورِ بحث‌ها، عقب ایستادن فکرِ پشتِ جیوگی است. آن فکر، هرگز تحوّل‌خواه نیست و دینامیزمِ فکریِ لازمه‌ی دیالوگ را تضمین نمی‌کند. این دوربین انقلابی نیست؛ برخلاف مجریِ برنامه و مقاله‌هایش که اسپند روی آتشند. این دوربین بی‌مسأله و ضدِّ گفت‌وگو است. حس می‌کنم دو فکر پشتِ جیوگی است و این دو فکر در طولِ برنامه با هم تقابلی ناخودآگاه دارند. یک فکر، فکرِ دخانچی است که در «بعضی» اوقات روپا، حسّاس، درگیر و اهلِ گفت‌وگوست و یک فکر هم فکرِ دیگری است که «آهسته می‌رود، آهسته می‌آید، مبادا گربه شاخش بزند» و متأسفم که بگویم برد با آن نگاهِ دوم است و جیوگی در تلازم این دو نگاه، به نفعِ نگاهِ بی‌مسأله، کمی‌ تکنیک‌زده و تنوّع‌خواه است. 

 

تدوین مانند دوربین بلاتکلیف و بی‌اندیشه است. تدوین روی صحبتِ گفت‌وگو شونده‌ها، بسیار سردستی و نامفهوم و تنها برش و تقطیع است. تدوین بیش از همه باید روی صحبت‌های بخشِ اول از سه‌گانه کارگر باشد که نیست. تنها تقطیع است از یک نما به نمایی دیگر. به نظر می‌رسد که تدوینِ گفت‌وگوی مخاطب‌ها هم‌زمان با تصویربرداری است؛ چنین تدوینی در شأن برنامه‌ای که از یک وضعیتِ خطرناک در جامعه خبر می‌دهد نیست. نه تدوین، نه دوربین تضمین کننده جیوگی نیست؛ بلکه تضمین کننده تصلّب و ایستایی است. 


موسیقی جیوگی هم هیچ نکته‌ ویژه‌ای ندارد. موسیقی روی میان‌برهای کوتاهِ نمایشی که نامِ جیوگی را نشان می‌دهد، بیشتر ورزشی است و هیچ ربطی به فضا ندارد. میان‌برهای نمایشی آن هم مانند باقی بخش‌ها سردستی و از سرِ رفع تکلیف ساخته شده است. 


اجرای دخانچی از اجراهای معمولِ تلویزیونی بهتر است. ورودش در بحثِ مخاطبان خوب بود. (با این که آن بی‌مسأله‌گی را تا حدّی در انتخاب مخاطب‌ها می‌بینیم و روشن نیست که چرا برای انتخابِ مخاطب‌های جوان، از «اصلِ جنس» نه «سوخته‌اش» در سویه‌های زیستیِ ایرانی انتخاب نمی‌کند!) 

 

باری، در گفت‌وگو با فراستی، اسکویی، و امیرخانی دخانچی «نسبتا» متوسط گفت‌وگو گرفت و بحث را مدیریت می‌کرد. اجرایش گسسته بود نه پیوسته؛ شروعِ گفت‌وگویش با اسکویی با ادامه گفت‌وگویش سنخیتی نداشت و در بین بحث‌ها، این رها کردنِ پرسش‌ها و خطِّ بحث دیده می‌شود که برای اجرا مناسب نیست. مشکلی که در گفت‌وگو با فراستی داشت. تغییر بحث‌هایش حرفه‌ای نبود. او می‌توانست مخاطب را نسبت به تغییر بحث آگاه نکند. ولی به خاطرِ مشکلِ ارتباطی یا ضعفِ ادبیات یا ناتوانی در اجرا، مجبور بود که بینِ بحث‌ها صریح، جداکننده بگذارد. اگر آن ملاحتِ چهره‌اش را در گفت‌وگو وارد می‌کرد، اوضاع فرق می‌کرد. مثلا من منتظر بودم از وسط بحثِ آوینی و شیوه روشنفکری‌اش -که بسیار خوب از آب درآمد- نقب می‌زد به یوسف اباذری و این دو را مقایسه می‌کرد. ولی او تغییر بحث را مثلِ تغییر سرویس در نشریات اعلام می‌کرد. نقب‌ها و تغییر بحث‌ها در رویه سوال‌ها بیش از اندازه شارپ و ضدِّ گفت‌وگو بود؛ این بیشتر خوراکِ گفت‌وگو گیرنده‌های صدا و سیمایی است که مجبورند روزی 5 تا گفت‌وگو در 5 موضوع متفاوت بگیرند.     

 

برعکسِ گفت‌وگو با اسکویی -که از همه بهتر بود- و گفت‌وگو با مسعود فراستی -که مصاحبه‌کننده تحتِ تأثیر کاریزمای فراستی قرار گرفته بود- گفت‌وگو با رضا امیرخانی سرد و تقریبا بی‌ارزش بود. سؤالات دخانچی از رضا امیرخانی تکراری و بی‌اثر و بی‌مسأله و بسیار دمِ دستی بود. این پرسش‌ها در گفت‌وگوهای دیگری از رضا پرسیده شده بود و متأسّفانه دخانچی با تکرارِ آن سؤالات انرژی رضا امیرخانی را متراکم نگه داشت و نتواست یک گفت‌وگو ضربه‌دار و خوب بگیرد. رضا به ارتباط زیارت عاشورا با فیلمِ کیمیایی -که  از همه برای مجری تعجب‌انگیزتر بود- در جاهای دیگر اشاره کرده بود و این گفت‌وگو هیچ نکته‌ای نداشت. بی‌اعتنایی که در صورتِ رضا در بخش‌های مصاحبه است نشان می‌دهد که این پرسش‌ها چقدر برایش آشنا و تکراری است. (سطحِ صدای امیرخانی و حرکاتِ دست و تغییر حالتِ صورتش در این مصاحبه در قیاس با مصاحبه پارک ملت با شهیدی‌فر -که آن هم مصاحبه‌ی متوسطی بود- خیلی کم‌تر و معمولی‌تر بود.) دخانچی نتوانست در هیچ موضوعی با رضا امیرخانی چالشی صحبت کند. مثلا امیرخانی درباره کیمیایی صحبت کرد. به نظرم این موضوع به شدّت قابل بحث بود. ولی مجری واردِ دیالوگ نشد و بلد نبود با رضا امیرخانی دیالوگ کند. کاری که دست‌وپا شکسته در گفت‌وگو با اسکویی -بیشتر- و فراستی -کمتر- انجامش داد. (از درآوردن ادای آوینی هم می‌گذرم که خیلی بی‌مزه بود.)

 

اما گفتم دخانچی نیمه‌روشنفکر است. در سه‌گانه جرّاحی زیبایی، انتخابِ کارگردان از مستندِ اسکویی هم اشتباه بود. کات خوردن جبهه به پیستِ اسکی یک کاتِ ارتجاعی و خل‌وضع است. گویا دخانچی با این کات موافق است و طرفدارِ دهه نورانی شصت. من با این کات نیستم؛ این کات مثلِ مقایسه مسخره میراث آلبرتای یک بین سوسن‌خانم و «سخنرانی حسین یکتا» نادرست، کاریکاتوری، یک‌جانبه، و عقب‌افتاده است. این کات تند، با همه آن جیوگی و تحلیل‌های فلسفی و جامعه‌شناختی و روان‌شناختی که دخانچی ادّعایش را دارد، ناهم‌خوان است. به همین خاطر، کارِ دخانچی را نیمه‌روشنفکرانه نامیدم. قرینه‌ی دیگرم برای نیمه‌روشنفکر بودنِ دخانچی آن حرفِ «نمی‌خواهیم قضاوت کنیم» است. این ادّعا با آن پرسش سوپر قاضیانه چطور قابلِ جمع است؟ آن‌جا که می‌پرسد: «ما با جرّاحی زیبایی، زیباتر می‌شویم؟» معلوم است که نه! بیانِ آن ادّعا از طبیعی بودن و جدّی بودن حرفِ دخانچی و مخاطبان می‌کاست. آن‌ها داشتند داوری می‌کردند، بگذار بکنند؛ همان طور که دخانچی و هیچ‌ تنابنده‌ای در سخن گفتن از هر موضوعِ قابلِ تصوّری از داوری خالی نیست.


قسمتِ سومِ سه‌گانه جرّاحی هم مانند دو قسمتِ پشین گرم نبود. حرکاتِ دوربین بسیار معمولی و کلِّ برنامه سوم در حدِّ برنامه‌های معمولی صداوسیما بود که مثلش را هزارتا داریم می‌بینیم. تنها انتخابِ یک سوژه کفایت نمی‌کند، بلکه نوعِ پرداخت است که جسارت و تیزهوشی سازندگان را نشان می‌دهد. بخشِ سوم، برخلافِ دو بخشِ اول، هیچ رگه‌ای از این جسارت و تیزهوشی و خلاقیّت نداشت.


شعورِ فکری دخانچی -که به شهادتِ مقاله‌هایش، درباره امری واقعی نه فانتزی صحبت می‌کنم- پشتوانه تکنیکی ندارد. چند کارتون و یکی دو مدیوم‌شاتِ نیمه‌صمیمی و دو سه حرفِ «نیمه‌روشنفکرانه» و «گاهی» درست، یک برنامه خوبِ روپای منتقدانه خلافِ سنّت‌های تلویزیون نمی‌دهد. برنامه دخانچی این اندازه هست که بشود نقدش کرد؛ ولی برنامه خوبی نیست. خوبی‌هایی دارد، ولی بی‌اعتنا به تکنیک و پرداخت است. تا این بی‌اعتنایی رفع نشود، هیچ حرف و محتوایی انتقال داده نمی‌شود. مضمونِ دخانچی خوب هم باشد، باید به بار بنشیند. نشسته؛ ولی بیشتر میوه‌هایش کرمویند؛ او خوب مراقبت نکرده است. 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
یک دوست
Iran (Islamic Republic of)
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۸
فکر نمی کنید یه مدت شده خیلی دارین گیر های بیخود میدین
به نظر من که خیلی ایده جالبی بوده.
31
6
saeres
Iran (Islamic Republic of)
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۵
یه مشکل اساسی تو ساخت این مدل برنامه ها هست که با این ضرب المثل میخونه که میگه خانه از پایبست ویران است خواجه در فکر طرح ایوان است .... این مدل برنامه ها کلا روی مسائل حاشیه ای هستن
19
4
ناشناس
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۷
درد جامعه ما رو شما حاشیه میدونی؟
saeres
۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۵
نه درد معلول هست و باید به دنبال علت اصلی باشیم نه بر سر درد و شدت درد صحبت کردن بی فایده است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۰
این چه تیتر بی ادبانه ای بود که بکار بردید؟!!!
ما واقعا از این برنامه و مجری و موضوعاتی روزی که درد جامعه ماست انتخاب و مطرح می شد، واقعا متشکریم و از اتمامش غصه دار...
18
12
ناشناس
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۷
ای بابا کجای این تیتر بی ادبانه هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در عجبم از رفتار دوگانه خبرگزاری دانشجو
Iran (Islamic Republic of)
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۴
آقای میثم امیری گزارشگر، این شما هستی که خیلی بی درد و بی فکری و بی ادبی!!! دیگه دوس ندارم گزارش های امثال شما رو بخونم...
حیف خبرگزاری دانشجو که خودش رو با گزارش های شما خراب کرده حیف...!!!
17
16
ناشناس
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۶
مگه چی گفته که به شما برخورده
هرکسی میتونه نسبت به هر چیزی نظر بده و نقد کنه قرار هم نیست که همیشه با نظرات من و شما یکی باشه
یه خورده صبر و متانت بد نیست
ناشناس
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۵
درسته دوست عزیز هر کسی حق نظر داره ولی شما هم طاقت نیاوردین و به نظر من اعتراض کردین و سریع جواب دادین! و ...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۳
یعنی کللللللل این برنامه لنگ تکنیکن . حاج مرتضی تکنیک درس نمیکرد محتولش پخش نمیشد. حاجی یکم فکر. یکم تفکر و بعد دکمه ثبت و بزن
0
0
محمد بیات
Iran (Islamic Republic of)
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۹
به نام خدا
به نظرم دارید تند می روید ....
باید جیوگی حمایت بشه تا پیشرفت کنه
یا علی
8
2
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۳
خیلی نقد جالبی نبود...
نقد علمی و دقیقی نبود راستش...
6
1
یه دلسوز
Iran (Islamic Republic of)
۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۰
آقای گزارشگر زود قضاوت کردی ... شما از کجا میدونی میوه هاش کرمویند؟!!! تحقیق میدانی انجام دادین و اثرش رو روی کل ایران دیدید یا نه فقط نظر شخصی تون رو به کل جامعه تعمیم دادین؟!!! اشتباه کردین ... این برنامه و مجری اش باید حمایت بشه نه اینکه تیشه به ریشه اش بخوره و نتونه بلند بشه ...!!!
5
3
نگران
Iran (Islamic Republic of)
۲۹ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۸
خواهشا به جای از بیخ زدن مسائل با نقد منصفانه از فکر های عالی و سازنده حمایت کنید
3
3
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۳
مزخرف ترین و غیر حرفه ای ترین و صدالبته به معنای واقع کلمه غیر منصفانه ترین نقدی بود که تا حالا به عمرم دیده بوده.
یه لحظه فک کردم دارم سایت رادیو فردا یا بی بی سی رو میخونم!
3
1
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۸
فکر کنم منتقد دستندرکاران برنامه رو میشناسه یا از آشناهاشونه و باهاشون شدیداااااا مشکل داره1
اخه این چه طرز ادبیاته؟
میوه کرم خورده ! یکی بیاد به خودت بگه خوشت میاد ؟
بی تربیت
2
0
من دانشجو
۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۴
این بی تربیت آخرش خییلی خوب بود:))))
پربازدیدترین آخرین اخبار