گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، فردین آریش - محمد آزادی؛ محمدامین همدانی کارگردان انیمیشن «فهرست مقدس» است؛ بهترین فیلم بخش انیمیشن سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر. می گوید از اجدادمان کسی را نمی شناسم که همدانی باشد! و شایعه نسبت فامیلی اش با شهید همدانی را تکذیب می کند. می گوید در دوره کودکی و نوجوانی خانواده اش به خاطر علاقه ای که به کامپیوتر و بازی و انیمیشن داشته، از دستش کلافه بودند. از روزهایی می گوید که مجبور بود خیابان ستار خان را پیاده گز کند تا جواب سوال هایش را از اساتید بگیرد.
محمدامین همدانی فقط یک انیمیشن ساز نیست. او چند سال است که مدیر خانه پویانمایی انقلاب اسلامی هم هست. با او درباره سختی های کار انیمیشن گپ زدیم و حاشیه های جشنواره فجر و انیمیشن هایی که دوست دارد.
یادتان هست دقیقاً از کِی و چطور انیمیشن برای تان جدی تان شد؟
یادم هست اول دبیرستان که بودم تیزرهای تبلیغاتی انتشارات سروش را می ساختم. به خاطر این که برادرم تبلیغات سروش دستش بود. آن موقع انیمیشن مهجور بود. به جای انیمیشن می گفتیم کارتون. و کسی هم نمی دانست چه جوری تولید می شود. من علاقه عجیبی به این حوزه داشتم. راهنمایی که بودم برای پیدا کردن جواب یک سوال منطقه ستارخان تا صنایی را سه بار رفتم تا استادی را ببینم. یادم است معلم مان می گفت این همدانی اگر یک روزی بمیرد آخرین کلمه ای که می گوید «انیمیشن» است. و بعد تمام می کند! همه فکر و ذکر و دغدغه ام این ابزار جدید بود.
همیشه اگر فرصتی پیدا می کردم، می رفتم پای کامپیوتر و سعی می کردم نکته جدیدی یاد بگیرم. اولین سورس های آموزشی را شرکت «دیدار» می آورد که زبان اصلی هم بود. حدود سال 80 بود. هر «سی.دی» را 20 هزار تومان خریداری می کردیم. به سختی انیمیشن یاد گرفتیم. یادم نمی رود برادرم را که مشوقم بود و من را به بعضی از آموزشگاه های انیمیشن می برد تا من از اساتید سوال هایم را بپرسم. جواب خیلی از سوال هایم را اساتید بلد نبودند!
تا اینکه سال 85 موسسه «هفت سنگ» را با آقای جعفری تأسیس کردید؟
بله. بعد از تاسیس «هفت سنگ» فکر می کنم سال 87 بود. با هادی محمدیان یک سریال 240 دقیقه ای تولید کردیم. در این سریال اولین گام های تحقیق و توسعه جدی را برداشتیم که مهمترین دغدغه من بود. تحقیق و توسعه در انیمیشن رکن مهمی است. با تحقیق و توسعه یا آرندی جدیدترین و بهینه ترین تکنیک ها پیدا می شود. اگر چه کار زمان بر و سختی بود، ولی با آن تحقیق و توسعه ای که انجام دادیم توانستیم سریال «دره زنجیل» را به صورت پردازش موازی تولید کنیم. ما پروسه رندر را برداشتیم. برای این کار مجبور شدیم سخت افزاری تهیه کنیم. کاملا براساس تحقیق و توسعه پیچیده ای کار انجام شد. توانستیم پروژه را شش ماه زودتر از قراردادش به «صبا» تحویل دهیم! اتفاق جالبی بود.
بعدتر در سال 90 انیمیشن سینمایی «9:20 دقیقه در بوشهر» را در 9 ماه تولید کردیم. باز با همان تکنیک که کلی صرفه اقتصادی داشت برای مان. اگر چه ممکن است آن کار از لحاظ فنی و حرفه ای خیلی کار قابل دفاعی نباشد، اما از جهت فرآیندی که تجربه کردیم حتی حاضرم آن را تدریس کنم. کار سینمایی را در 9 ماه تولید کردیم. سرمایه گذارش اصلا چنین انتظاراتی نداشت. تحقیق و توسعه یکی از مهمترین نکاتی بود که به کمک ما آمد این باعث شد روش تولید را یاد بگیریم. موضوع سخت و مهمی بود. کلی پروژه های سینمایی بوده که ما خودمان در آن بودیم یا شنیدیم که هیچ وقت تمام نشده. به خاطر اینکه اگر فرآیند تولید ایرادی داشته باشد، کار را فرسایشی می کند.
مهمترین نکته در فرآیند تولید انیمیشن چی است؟
خط تولید یک کارخانه اگر یک یا چند گلوگاه داشته باشد دچار اختلال می شود. خط باید رله کار کند. اما اگر گلوگاه داشته باشید تصور کنید خط تولید محصولی یک جایی گیر کند. هر لحظه بحران اضافه می شود. در خط تولید دستمال کاغذی هم اگر جایی اخلال ایجاد شود، مشکلات آن قدر اضافه می شود که تولید را مختل می کند. در انیمیشن که کار پیچیده تر هم هست.
چی شد که مدیر خانه پویانمایی انقلاب اسلامی شدید؟
حدود سال 91 بود. ما طرحی به اسم اتحادیه انیمیشن سازان مسلمان داشتیم. به مانیفست نرسیده بودیم، ولی طرح قطوری داشتیم. می خواستیم همه انیمیشن سازهای کشور های مختلف را جمع کنیم. سازمان اوج طرح ما را دید و گفتتند بگذارید قدم به قدم جلو برویم. برای همین اتحادیه تبدیل به خانه شد تا بتواند محل و پایگاهی برای تولیدات ارزشی و حرفه ای داخلی باشد. و نهایتاً سال 90-91 بود که خانه پویانمایی انقلاب اسلامی تاسیس شد.
ما حدوداً با 30 تیم مختلف شروع به تولید کردیم. پیشنهاد اول این بود که دو، سه کار بلند بسازیم. ولی ما پیشنهاد دادیم، برای این که تعامل مان را با گروه های مختلف بیشتر کنیم، کار کوتاه تولید کنیم. به همین خاطر تیم هایی را انتخاب کردیم که استعداد بیشتری داشتند.
این تیم های تولیدی را چطور رصد و شناسایی کردید؟
پروسه ای طولانی داشت. بیشتر به سفرهای استانی مرتبط می شد. سال 90-91 حداقل 10 سال از زمان کار حرفه ای من می گذشت و تعداد زیادی تیم را شناسایی کرده بودم. می دانستم باید به اینها میدان دهم. آن روزها در خانه پویانمایی یک محمدامین همدانی بود و کیفش! جلسات ما در دفاتر تیم های تولید بود. علتش هم این بود که بالغ بر شش ماه دفتر ما پلمپ بود. به خاطر این که در ملک مسکونی دفتر گرفته بودیم. به اضافه اینکه همه قراردادهای ما با سازمان اوج ناظر به خروجی بود. خروجی ما گزارش نبود! ما باید اثر تولید می کردیم. حتی قراردادهایی که در بحث توانمندسازی داشتیم با خروجی تعریف می شد. این به نظرم مزیت است. این باید تجربه انقلاب اسلامی شود.
پروژه «فهرست مقدس» را کی استارت زدید؟
کل فرآیند تولیدش سه سال طول کشید. طرح اولیه پیشنهاد سازمان اوج بود. اول بنا بر این بود که کار «لایو اکشن» تولید شود. ولی بودجه ای که پیش بینی شده بود نسبتاً بودجه بالایی بود. به همین خاطر پشنهاد شد با یک دهم آن بودجه انیمیشنش را تولید کنیم. اول قرار بود یک تیم دیگری آن را بسازد و من نقش نظارتی را داشته باشم. رفتیم سراغ تیمی که نمونه کارهای خوب، ولی کوتاهی داشت. چند ماه بعد از این که پروژه شروع شد، متوجه شدیم که همه این فرآیندها اشتباه است و با این مسیر به نتیجه نمی رسیم. تجربه به من ثابت کرده بود که یک تیم تولید تیزر و پیام های بازرگانیِ خوب لزوماً تیم تولید سینمایی خوبی نیست. اگر چه بچه های خوب و توانمندی بودند ولی به درد تولید سینمایی نمی خوردند. در نهایت پروژه متوقف شد و بنا شد کار را خودمان تولید کنیم. وقتی کار به من سپرده شد، متوجه ضعف های کار شدم.
منظورتان اشکالات فیلمنامه است؟ چه ضعف هایی؟
بله. اولا فیلمنامه اش دیالوگ محور بود. و اینکه قصه قهرمان هم نداشت. قهرمان برای تولید انیمیشن نکته مهمی است. نکته بعدی تخیل و خلاقیت است که وجود نداشت. به سمت بازنویسی کار رفتیم و از مشاوره هایی که آقای حاتمی کیا می دادند استفاده کردیم.
مشاوره های آقای حاتمی کیا در چه زمینه ای و به چه شکلی بود؟
ایشان فیلمنامه کار را خواندند و متوجه عدم تناسبش با انیمیشن شدند. ما ایده هایی که را می نوشتیم به ایشان نشان می دادیم. البته آقای حاتمی کیا درگیر فیلم «چ» بودند و این اواخر فرصت نمی کردند. برای همین مشاوره های شان قطع شد. ما در نهایت به الگوی«سفر-قهرمان» رسیدیم. سیر سفر قهرمان را که یک سیر کلاسیک و قدیمی است، بازنویسی کردیم. پایان اردیبهشت 93 بازنویسی فیلم نامه تمام شد.
برسیم به جشنواره فجر و حاشیه هایی که برای فیلم های انیمیشن ایجاد شد. ماجرا دقیقاً چی بود؟
واقعیت این است که سینما قدمت زیادی در کشور ما دارد، اما سینمای انیمیشن تازه چند سال است که جدی شده. از «تهران 1500» که یک تهیه کننده فوق العاده داشت و توانست تبلیغات خوبی کند و فیلم به این دلیل موفق بود تا «شاهزاده روم» که در مجموع موفق شد و توانست چند برابر هزینه مستقیمش را دربیاورد.
با این حال سینما طبیعتاً علاقه ای ندارد که به انیمیشن سیمرغ بدهد. اگر چه در سینمای دنیا این گونه نیست. در داخل کشور به خاطر عدم بلوغی که هست به سینمای انیمیشن بی توجه هستند. در اختتامیه می خواستم یک چیزی بگویم که مجری اجازه نداد. می خواستم به مسئولان فرهنگی بگویم ما یک گنج پیدا کرده ایم. حالا ممکن است جمله بندی مان درست نباشد و با لکنت حرف مان را بزنیم، ولی حواس تان باشد که انیمیشن یک گنج است. در توجه به حوزه کودک و نوجوان، در بازگشت دوبله به سینما، بیان مفاهیم خاص و...، در مجموع انیمیشن را به ابزاری بی نظیر تبدیل می کند. این جوری نیست که سینما را محدود کند، اتفاقاً انیمیشن به سینما اضافه می کند.
مشکل دقیقا کجا است؟ دبیر جشنواره؟ یا سازمان سینمایی؟
من مطلقاً کم کاری را از سمت جشنواره نمی بینم. چون جشنواره وظیفه ای برای این ماجرا ندارد. اما با این حال و با وجود اینکه جشنواره به انیمیشن به دید برادرخوانده نگاه می کند، دیدیم که در نشست اول دبیر جشنواره از ورود 8 انیمیشن تعجب کرده بود. اما اتفاقی که افتاد و به ضرر انیمیشن ها تمام شد، این بود که حرف و حدیث هایی از سمت برخی اعضای هیئت داوران مطرح شد. می گفتند انیمیشن ها بد هستند و نمایش آنها به ضرر سینمای کشور است. این جمله بعدتر به دفعات بر سر انیمیشن ها کوبیده شد. اگر چه بعداً هیئت داوران زحمات زیادی کشیدند که انیمیشن به جایگاه خود برگردد، اما این جمله آسیبی زد که تا پایان جشنواره جبران نشد. هیچ کس از اکران های ما در جشنواره باخبر نشد. دیده شدن از سیمرغ برای ما مهمتر بود. در سینمای کوروش 10 عدد بلیط داده بودند که وقتی سراغ گیشه اش می رفتیم می گفتند ما اصلا برنامه ای برای اکران شما نداریم. به اضافه اینکه فروش اینترنتی هم نداشتیم.
یک بیانیه ای هم در ایام جشنواره به امضای 8 انیمیشن ساز منتشر شد. ایده کی بود؟
من نوشتم. دبیر این هشت تهیه کننده شدم و گفتم نامه به دبیر بنویسیم. همه امضا کردند و منتشر کردیم. فردایش دبیر جشنواره جلسه گذاشت با ما. وقتی رفتیم تازه متوجه برخی شیطنت ها شدیم که نمی توانم جزئیاتش را بگویم. من روز اختتامیه، بالای سِن گفتم شما به پوستر که کار دو نفر برای نهایتاً دو هفته است سیمرغ می دهید، ولی به 8 انیمیشن که به طور متوسط 50 نفر برای ساختش درگیرند و حداقل 2 سال وقت می گذارند، توجهی نمی کنید.
از فیلم های جشنواره فجر کدام ها را دیدید؟
من چند تا فیلم را دیدم. یکی «ایستاده در غبار» مهدویان که در برج میلاد و با جمعیت دیدم. هر لحظه نگران بودم که جمعیتی اعتراض کنند یا سالن را ترک کنند. ولی همه تا ته نشستند و کف زدند و تشویق کردند. فیلم «نفس» خانم آبیار را هم دیدم که چندان فیلم خوبی نبود. ولی آن دختر کوچولوی فیلم را دوست داشتم. «بادیگارد» را هم دیدم. وقتی بادیگارد را دیدم به بچه ها گفتم جشنواره برای من با این فیلم تمام شد! و دیگر فیلمی ندیدم. حذف شدن بادیگارد از نامزدی جشنواره متعجبم نکرد. حسادت بزرگ و کوچک نمی شناسد. این اتفاق نه تنها بزرگی حاتمی کیا را کم نکرد که به آن اضافه هم کرد. ان شاءالله باز روسیاهی به زغال می ماند.
به عنوان سوال آخر 3 انیمیشنی که بیشترین تأثیر را بر شما داشته، کدام ها هستند؟
انیمیشن «زوتوپیا» که کار جدید دیزنی است و هنوز اکران نشده به اضافه «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم؟» و سومی هم «assassin's creed» که به صورت سریالی ساخته شده و ورژن جدیدش قرار است به زودی منتشر شود.