گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، چند وقت پیش یکی از اصلاحطلبان در مطلبی گفته بود که اصلاحطلبان دولت را رحم اجارهای خود میدانند. منظور فرد بیانکنندهی این مسئله این بود که دولت باید راهی برای به قدرت رسیدن اصلاحطلبان و یک راه بازگشت به حاکمیت برایشان باشد. از ابتدا این تحلیل وجود داشت که اصلاحطلبان به دلیل عدم رأی آوری عارف در انتخابات ریاست جمهوری پشت سر روحانی حاضر شدند تا از فرصت وی بیشترین استفاده را در جهت بازگشت به قدرت انجام دهند، اما با گذشت قریب به سه سال از دولت روحانی و اتفاقات انتخابات اخیر باید پرسید، چه کسی رحم اجارهای است؟ انتشار گسترده تصاویر همراهی عارف در سفر یزد در کنار آقای روحانی، کلیپ حمایت رئیس دولت اصلاحات از لیست انتخاباتی، حمایت مدام اصلاحطلبان از دولت و حمایت رئیس دولت اصلاحات از آدمهای روحانی در انتخابات اخیر، حمایت مداوم نشریات اصلاحطلب از هر اشتباه دولت، این سؤال را به ذهن متبادر میکند چه کسی جادهصافکن دیگری شده است؟ یا اصطلاحاً رحم اجارهای کدام است؟
اصلاحطلبان کجای بازی با دولت قرار دارند؟
وقتی دولت روحانی در برابر این سؤال قرار میگیرد، بهجای پاسخگویی موضوع را عوض میکند! یک روز با برجام و روز دیگر با بیان موضوعاتی که حساسیتزا هستند.
بزرگان اصلاحطلب که دریافتهاند بنا نیست سهمی از قدرت داشته باشند برای تسکین سؤالکنندگان میگویند، از دولت روحانی سهم ما این است که فضا آرام شده و آرامش بازگشته است؛ اما مگر هدف کنشگر سیاسی اصلاحطلب چنین چیزی بوده است؟ بزرگان اصلاحطلب فهمیدهاند عصر جدیدی آغازشده است که در آن تنها فعالیت مؤثر آنها حمایت از طبقه و جریانی خاص است، که در دو دههی اول انقلاب اسلامی بهعنوان محافظهکار شناخته میشدند؛ جریانی که با وقوع دوم خرداد 76 از قدرت کنار گذاشته شد و سوم تیر 84 نیز امتداد خواست ملت برای دوری این جریان از قدرت بود.
جریان محافظهکار، ریشه در دل سالهای ابتدایی انقلاب دارد، این جریان به دلایل خاص در آن دوره در قدرت بود و دولت سازندگی در امتداد آن نوع خاص از محافظهکاری شکل گرفت. منش گفتمانی این جریان بر چند نکته بنا شده است:
۱. این جریان بعد از امام خمینی به دنبال شورایی کردن رهبری و خروج از آن حالت حکومت مونارشی (حکومت یک حکیم) به حالت شورایی و الیگارشیک بود و همچنان نیز در پی این قضیه است.
۲. در حوزه سیاست خارجی در پی کوتاه آمدن از مبانی انقلاب و کنار آمدن با ابرقدرتها است و حمایت از جریان مقاومت و ملتهای ستمدیده را اشتباه میداند.
۳. در حوزه اقتصاد به نظریات اقتصاد باز و آدام اسمیت باور دارد.
۴. در حوزه فرهنگ قائل به تساهل مذهبی، در جهت مشغول کردن مردم به امور دیگر غیر از سیاست است.
دوم خرداد مردم در یک واکنش به جریان محافظهکار، به گزینهای که حس میشد نماد این جریان است رأی ندادند، با گذشت هشت سال دورهی اصلاحات به تجربه دریافتند، اصلاحات امتداد همان محافظهکاری است که آنها به آن نه گفتهاند و در سال 84 علیرغم همهی تلاش اصلاحطلبان برای حمایت از یک گزینه، گزینهای دیگر از صندوقهای رأی سر برآورد.
با درخشش اصولگرایی در سپهر سیاست ایران و پیروزی این جریان در انتخابات متوالی، دو جریان محافظهکار و اصلاحطلب دریافتند که بهتنهایی و متفرق توان رویارویی با این جریان را دارند، سال 88 نشان داد در صورت اتحاد و عدم تفرقه در بین اصولگرایان، این جریان با اقبال عمومی روبهرو خواهد شد، بر این مبنا راهبرد دو جریان به سویی دیگر رفت. انتخابات 92 هنر جریان محافظهکار بود تا با از میدان به در کردن گزینه اصلاحطلبان خود سوار بر اریکهی قدرت شود، جریانی که از سال 76 تا 84، پایگاه رأیش از 6 میلیون فراتر نمیرفت در این انتخابات توانست با استفاده از بدنه اجتماعی اصلاحطلبان، موج تولیدی ناشی از اتحاد در یکسو و تفرقه در سوی دیگر پیروز انتخابات گردد. اصلاحطلبان در ابتدا این حس را داشتند که از مدار دولت به قدرت خواهند رسید، اما سهم آنها از کابینه سهم اندکی بود و از سوی دیگر جریان محافظهکار اکثریت کرسیهای وزارت را از آن خود کرد. اصلاحطلبان سرگرم برنامهریزی برای مجلس شدند و هر بار از اعضای شاخص محافظهکار شنیدند گزینهی ریاست مجلس شخصی دیگر است.
با برگزاری انتخابات مجلس و مشخص شدن ترکیب مجلس آینده بهوضوح روشن است که جریان محافظهکار با بهرهگیری از بدنه اجتماعی اصلاحطلبان، توانسته گزینههای خود را بر آنها تحمیل و مانند 92 سهمی از قدرت را بگیرد و حاضر نیست سهم آنها را از قدرت بدهد. محافظهکاران از اصلاحطلبان انتقام سالهای پس از 76 و حملات مداوم به شخصیتهایشان را میگیرد و با مهار آنها و بدنهی اجتماعیشان توانسته اصلاحطلبان را رحم اجارهای برای رسیدن به قدرت کند.
زیاد فرقی نمیکنه روحانی رو از همون اول که تو دولت اصلاحات بود باید اصلاح طلب می دونستیم
شواهد نشان می دهد که نه این دو عزیز بلکه اکثریت رجل سیاسی از این قبیل ، هنوز به دوره بلوغ هم نرسیده اند و هنوز که هنوز است محکم و سفت ، پستان شیرده ملت را چسبیده اند . حالا شما انها را اینقدر بزرگ می کنید که گویا رحم خودشان را اجاره داده اند؟؟!!!
تجربه نشان داده که تنها کسی که قدرت دارد تا اینها را از شیر بگیرد ، تنها و تنها حضرت عزرائیل (ع) است و بس .
ملت هم زور بزنند فوقش برای چند سال می توانند اینها را از پستان زخمیشان بکنند ، پرروها دوباره محکم می چسبند و دست همدیگر را می گیرند که دیگر نشود از هم واز منابع ملت جدایشان کرد.
تیتری که انتخاب کردید اصلا مناسب نیست. بعضی الفاظ رو درست نیست بکار ببریم حتی اگر با این افراد دشمن باشیم.
لطفا بیشتر دقت کنید