به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس عبدی تحلیلگر مطرح اصلاحطلب در مطلبی به موضوع احتمال بازگشت احمدینژاد به رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری اشاره کرده است که مهمترین بخشهای این یادداشت را در ذیل میخوانید:
اینکه آقای رئیسجمهور میخواهند پس از برجام 1 در پی شکل دادن برجامهای بعدی بویژه در حوزه سیاست باشند، گویی به آن معناست که درباره برجام 1 نوعی تفاهم و توافق کامل بوجود آمده و حالا خیال همه از به ثمر رسیدن آن راحت شده، پس به برجامهای بعدی باید پرداخت، در حالی که میبینیم اصل اختلاف یا حداقل یکی از موارد مهم اختلاف همین موضوع است.
اگر درباره برجام 1 اتفاق نظر داشتیم به معنای آن است که در سطح بالایی از تفاهم داخلی هستیم و دیگر نیازمند اجرای برجام 2 برای سیاست داخلی نبودیم.
مسئله منافع ملی و حتی ثبات آن به گونهای است که با عوض شدن دولتها نیز جهتگیریهای اصلی خارجی کشورها تغییر چندانی نمیکند، زیرا فرض است که در مسائل خارجی نوعی تفاهم عمومی وجود دارد و اختلافات به نسبت جزئی و تاکتیکی است. حتی اگر اختلافات جدی باشد، در سطح نظر است و هنگامی که به عمل میرسند، همه گروههای سیاسی از خطمشی مصوب و رسمی دفاع میکنند و خود را به آن ملتزم میدانند و اجازه نمیدهند که آن خطمشی به صورت عملی در اختلافات سیاسی مستمسک رقبا قرار گیرد، ولی در ایران مشاهده میکنیم که یکی از اختلافات مهم نیروهای سیاسی و گروکشیهای سیاسی در حوزه مسائل خارجی کشور است.
مسئله بسیار مهم این است که برجام حداقل از منظر ایرانی آن برگشتناپذیر است. با وضعیت کنونی اقتصاد ایران و درآمدهای اندک نفتی هیچ احتمالی برای بازگشتپذیری برجام وجود ندارد.
دستاوردهای هستهای به بهترین جایی که میتوانست برسد همین جا بود، حال چگونه ممکن است که این وضع را به عقب بازگرداند؟ آن دستاوردها در بهترین حالت میتوانست رسیدن به وضع فعلی را نوید دهد، حال چگونه ممکن است که تفاهم فعلی را نامطلوب بدانیم و درصدد تخریب آن برآییم؟
مخالفان دولت اگر بخواهند حمایت مردم را جلب کنند باید تأکید کنند که ما بهتر میتوانیم اجرای برجام را مدیریت کنیم؛ نه آنکه با اصل آن مخالفت کنند. ولی نکته این است که آنان نمیتوانند چنین ادعایی را بنمایند، چون مخالف برجام بودهاند و وقتی بخواهند این را بگویند به منزله تأیید برجام است، بنابراین مخالفان تندروی دولت در یک وضعیت متناقضی قرار گرفتهاند. اگر بخواهند برجام را نفی و رد کنند، مردم آنان را طرد و نفی خواهند کرد و اگر بخواهند با پذیرش برجام خود را مجری بهتر آن معرفی کنند که بسیار مسخره خواهد شد.
دولت و اصلاحطلبان نیز به دلایل زیر از چنین حضوری(حضور احمدینژاد) استقبال خواهند کرد:
1ـ اولین دلیل استقبال از حضور احمدینژاد، ترساندن ملت از احتمال شکلگیری آن دوران سیاه است و اینکه ایران دوباره در وضعیت اسفبار گذشته قرار گیرد.
2ـ دلیل بعدی شکاف بزرگی است که بر اثر این حضور در جانب اصولگرایان رخ خواهد داد. به ویژه بخش قابل توجهی از مراجع و آقایان نیز در برابر این حضور موضعگیری سختی خواهند داشت.
3ـ دولت نیز فرصت پیدا میکند تا با طرح خطرات چنین حضوری ضعفها و کاستیهای خود را از دیدها پنهان کند یا حداقل اینکه افکارعمومی کمتر به آن گیر دهند.
4ـ چنین حضوری وضعیت خارجی ایران را تضعیف خواهد کرد و مردم به سرعت متوجه تبعات منفی و غیرقابل جبران چنین حضوری خواهند شد، حتی پیش از آن که به مرحله انتخابات برسند.
5ـ مشکل ردصلاحیت و پروندههای گوناگون فساد آن دولت نیز مانع از آن میشود که عبوری سالم و بیدغدغه از تأیید صلاحیت را تجربه کنند و این مانع مهمی است که اگر تأیید نشود یک مشکل خواهد بود و اگر تأیید شود، 10 مشکل دارد.
6ـ اصلاحطلبان نیز از چنین حضوری استقبال میکنند، چون خاک کردن بقایا و خاکستر این پوپولیسم نفتی و رانتی را از طریق یک هماورد سیاسی ترجیح میدهند بر اینکه به صورت یک ذهنیت نادرست در خاطره جمعی طبقات حاشیهای و پایین جامعه باقی بماند.
7ـ و بالاخره و از همه مهمتر اینکه اگر بخواهیم ضربالمثل مودبانهای را به جای آن ممه را لولو برد به کار بریم، باید در این مورد گفت که؛ «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» و به تعبیر دیگر «آن بشکه بشکست و آن نفتها ریخت».
منبع: کانال "مرز واقعیت"