گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ مراسم اختتامیه دومین دوره جشنواره «سینما و روحانی» چند روز پیش در تالار سوره حوزه هنری با حضور بخشی از هنرمندان، سینماگران و اصحاب رسانه برگزار شد. در این مراسم، جایزه ویژه دبیر که یک تندیس به همراه 4 سکه بود به رهبر قنبری برای فیلم داستانی «او» تعلق گرفت. همچنین در بخش بازیگری با تقدیر از زندهیاد خسرو شکیبایی تندیس جشنواره به همراه 4 سکه به رضا کیانیان برای فیلمهای روزگار غریب و کیف انگلیسی تعلق گرفت که وی در جمع حاضر نبود و پیامی از سوی او قرائت شد که بر اهمیت این جشنواره و جایزه برای او اشاره داشت.
با تقدیر از «کوچک جنگلی» و «مدرس»، بهروز شعیبی برای سریال «پرده نشین» جایزه بهترین کارگردانی را به خود اختصاص داد. بهترین کارگردانی فیلم داستانی با تقدیر از طلا و مس» و «او» به «زیر نور ماه» سید رضا میرکریمی تعلق گرفت. بهترین فیلم مستند نیز به سید وحید حسینی برای فیلم «شیخ حسین» تعلق گرفت. در این بخش از «فیه ما فیه» صادق داوریفر تقدیر شد.
به بهانه اختتامیه دومین جشنواره «سینما و روحانی» و صحبت های جمعه شب حجتالاسلام علی سرلک در برنامه هفت با ایشان به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه آن را می خوانید:
جمعه شب در برنامه هفت آقای صدرعاملی انتقادی داشتند و گفتند: «در سه دهه گذشته سینما هم از روحانیت ضربه خورده است و ما رنجی را کشیده ایم که نپرس! تا بپذیرند این سینما را» به نظر جناب عالی ایشان دقیقاً به چه چیزی گله داشتند؟
منظور دقیق ایشان را باید از خودشان بپرسید ولی احتمال می دهم از بعضی نظارت هایی که از طرف وزارت ارشاد است و باعث محدودیت اکران برخی از فیلم نامه ها شده و آن را به روحانیت نسبت می دهند، گلایه دارند که تا حدودی درست است. نگاه صوری برای نظارت نمی تواند در عرصه سینما مفید باشد. باید در مرحله پیش از تولید نظارت عمیق تر و حساب شده تر و در مرحله تدوین و طراحی و فیلم نامه نگاری باشد. از طرفی احتمالا بخشی از نگرانی ایشان برمی گردد به فضای اظهارنظر برخی از حوزویان در مورد فیلم هایی مثل «مارمولک» که فکر می کردند توقیف شده، درحالیکه این طور نبوده. یا نگرانی شان درباره عدم اکران فیلم «رستاخیز» که در بعضی از بخش ها قابل تامل است.
الان به خاطر همین فیلم «رستاخیز» برخی معتقدند که برخورد روحانیت با این فیلم قهرآمیز بوده. نگاه خودتان به این برخوردها نسبت به سینما و فیلم های سینمایی چیست؟
البته «برخورد» واژه درستی نیست و بهتر است بگوییم «مواجهه». خیلی از این مناسبت ها باید پیش از تولید فیلم شکل بگیرد. آقای درویش ممکن است بگویند: من برای ساخت فیلم «رستاخیز» مشاور داشتم. ولی مشاوری که سینما را می شناسد یا تاریخ را؟ روایتی که در فیلم «رستاخیز» است، جاهایی مستندات تاریخی ندارد. یا طبق نظر شرعی برخی از آقایان مراجع نشان دادن چهره حضرت عباس (س) قابل تامل است و خالی از اشکال نیست. نباید بگوییم چرا درباره فیلم اظهار نظر می شود. حرفم این است که این نظارت باید نظارتی درونی، پویا، همدلانه و پیش از تولید باشد. این خیلی خنده دار است که مجموعه ای از درون نظام -فرقی نمی کند- مثل حوزه هنری یا سازمان تبلیغات بیاید یک پولی بدهد و امکانی را فراهم کند و با مجوز قانونی حاکمیت فیلمی ساخته شود و خود مجموعه جلوی نمایش آن را بگیرد. بعضی از آقایان می گویند در حوزه اختلاف نظر است، و این را دلیل عدم مراجعه خودشان به حوزه می دانند. اما باید گفت کارشناسان صاحب نظر در این میان هم وجود دارند و هم اگر مطالبه و پرسش گری از طرف سینما اتفاق بیفتد حوزه علمیه در این زمینه فعال می شود. این اتفاق تا الان نیفتاده. برای همین اگر روزی آقایان اظهارنظرهایی شبیه مورد فیلم «رستاخیز» می کنند، ممکن است بر این آتش سوتفاهم، بنزین ریخته شده و شعله ورتر شود و سینما و روحانیت هر دو خسارت بینند.
در جوایزی که در روز اختتامیه اهدا شده، خبری از فیلم «مارمولک» کمال تبریزی نیست. دلیل خاصی داشت؟
«مارمولک» یکی از فیلم های مطرح سینمایی در حوزه «روحانیت» است. هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ چالش برانگیزی در دوره خودش. البته هنوز هم بعد از دوازده، سیزده سال این فیلم بر سر زبان هاست و حکایتش جدی است. «مارمولک» به لحاظ فرم و استانداردهای سینمایی فیلم خوب و مناسبی است، اما به لحاظ محتوا و پیام حتما اشکالات و انتقاداتی دارد. مثل هر فیلم دیگری. دیشب در برنامه هفت گفتم سینماگران گاهی اوقات پای منبر می نشینند و بعد از اینکه از این منبر بر می خیزند انتقاد می کنند که چرا فلانی این حرف را زد. حتی نسبت به معروف ترین منبری ها هم نقد می کنند. نباید منبری ها ناراحت شوند، چون خودشان روی منبر نقد می کنند. آن وقت نوبت فیلم ها که می شود، آقایان می گویند نه شما حقتان نیست سوال کنید. نقد کنید.
پرسش این است که اگر روحانیت، فیلمی را می بینند باید سواد سینمایی داشته باشند تا اظهارنظر کنند، آیا سینماگر نباید در حوزه اعتقاد، اخلاق، خدا و حقیقت این سواد را به اندازه کافی پیدا کند؟! آیا سینماگر به مجرد سینماگر بودن، می تواند پشت این عنوان در فیلم هایش، معارف پیچیده و گاه فلسفی را که خودش تسلط چندانی بر آنها ندارد، مطرح کند؟ حرفمان این است که باید این داد و ستد و گفت و شنود برقرار بشود تا هم حوزه، هم سینما سود ببرند و در نتیجه فرهنگ جامعه راه تعالی و رشد را بهتر پیدا کند. سینما باید باسواد حرف بزند و حوزه هم باید با دقت سخن بگوید. اکثر این سوتفاهم ها نا به جا است. بعضی دانسته بر آتش این سوءتفاهم می دمند و بعضی نادانسته. عده ای هیجانی بر همین آتش می دمند و این فاصله را بیشتر می کنند. چه در حوزه و چه در سینما، فرقی نمی کند. در این جشنواره خواستیم که یک فرصت همدلی و همزبانی ایجاد کنیم تا زود همدیگر را متهم نکنیم. واقعا این اتهام ها و خراش دادن ها به نفع هیچ کس نیست.
به طور کلی نظر جناب عالی درباره فیلم «مارمولک» آقای تبریزی مثبت است یا منفی؟ با توجه به اینکه آقای تبریزی در مصاحبه ای گفتند: رهبر انقلاب فیلم شان را تأیید کرده اند.
آقای تبریزی در آن مصاحبه گفتند: مقام معظم رهبری فرموده اند که خیلی ها فیلم شما را نفهمیدند. من فکر می کنم خیلی از حرف های فیلم به خاطر اسمش شنیده نشد. اسمش بدسلیقگی محض بود. البته آقای کمال تبریزی هم خودشان این مسأله را قبول کردند. مثلا باعث شد برخی جوانان از سر تفریح و انگیزه های مختلف در کوچه و بازار به بعضی از روحانیون توهین کنند. از طرفی اشکال اصلی این فیلم که در جلسه نقدی با حضور تهیه کننده فیلم هم آن را مطرح کردم، به نظر بنده این است که «مارمولک» مروج نوعی پلورالیزم اعتقادی است. اگرچه راه های رسیدن به خدا –که حرف اصلی فیلم است- به تعداد کل انسان هاست، اما باید بدانیم که راه های دور شدن از خدا هم به تعداد کل انسان ها است که به این نکته مهم در فیلم توجه نشد. جالب است که فقط یک تیپ خاص در این فیلم مسخره می شوند و بد جلوه داده می شوند. یکی نگهبان زندان با آن چهره لوده و عینک ته استکانی اش و یکی هم زندانبان که باید مجری قانون باشد و به این دلیل باید مورد احترام قرار گیرد، ولی شبیه شخصیت «سربازرس ژاور» در رمان بینوایان است که همه از آن بدشان می آید. البته این فیلم خط شکنی کرد و در پرداختن به روحانیت در سینما، به لحاظ فرمی مثل بقیه کارهای آقای تبریزی فیلم شایسته ای بود.
ما در جشنواره سعی کردیم از این ظرفیت مشترک استفاده کنیم. امیدواریم آقایان در سینما و حوزه این نگاه و تلاش را درست بشناسند. خوشبختانه رهبر فرهیخته انقلاب اصل این جشنواره را تأیید کردند و برخی از مراجع بزرگوار هم روی خوش نشان دادند و ارشادات خود را مطرح کردند.
در این رابطه دو طرفه بین روحانیت و سینما آیا فیلمسازان می توانند و اجازه دارند اگر نقدی به روحانیت وارد بود آن را مطرح کنند؟
مقام معظم رهبری در نشستی که در دولت نهم با سینماگران داشتند که به سودای سیمرغ معروف شد، همین مسئله را تصریح کردند و دعوت به نقد کردند. ولی همه باید بدانیم نقد با توهین فرق دارد. ما قصه مان این است که وقتی سینماگر می گوید من آزاداندیشانه می خواهم به مسائل اجتماعی بپردازم گاهی از خطوط قرمز عبور می کند و نتیجه کارش ب عکس منظور و مرادش می شود. همه باید همدیگر را دعوت به نقد منصفانه و آگاهانه کنیم. بالاخره باید تمرین نقد کنیم. البته بسته به نقدهایی که مطرح می شود، ممکن است برای ما دشواری هایی هم به وجود بیاید که این طبیعی است. در همین برنامه هفت وقتی آقای فراستی فیلم ها را نقد می کنند، بعضی از کارگردان ها چه قدر برآشفته می شوند؟ این طوری نیست که نقد همیشه از طرف کسی که نقد می شود با روی خوش و چهره باز و نگاه مثبت پذیرفته شود. به نظرم در نقد ما مشکل تاریخی داریم. تصور بنده این است که خوب نقد نکردیم و گاهی نقد خوب نمی کنیم. بپذیریم که خیلی از اوقات نقدمان آگاهانه و خیرخواهانه نبوده. باید این مشکل تاریخی را حل کنیم تا جامعه بتواند از ظرفیت نقد به خوبی استفاده کند.
لازم است که در پایان با همه کسانی که همدلانه و از سر مسئولیت پذیری با ما همکاری کردند تشکر کنم. هم از بنیاد فارابی و جناب آقای میرعلایی در دوره قبل و هم از حوزه هنری و جناب آقای مومنی شریف در این دوره و همین طور از رسانه ها و هنرمندان خوب سینما و تئاتر و نیز اندیشمندان و بزرگان حوزه که با حضور خودشان زمینه توجه به این جشنواره را فراهم کردند. ان شاءالله این جشنواره در سال بعد به نسبت سینما و روحانی در حوزه بین الملل ورود خواهد کرد.