آخرین اخبار:
کد خبر:۵۰۶۸۳۷
یادداشت/

روشنفکری خودباخته و بی‌ریشگی تاریخی/ در ستایش حریم و حیا

حیا احساسی آمیخته با حالت راز است. حریم که متلاشی شود، حیا به آسانی به وقاحت و گستاخی و رفتارهای خشن و مستهجن مبدل می‌شود. حال که به اطراف خود نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که دنیای اطراف ما بی‌حریم و بی‌راز است.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو -امین خدابخشی؛ داریوش شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب» می‌گوید: جوهر سازنده آداب آسیایی را می‌توان در حریم و حیاء خلاصه کرد. در صورتی می‌توان حریم داشت که برای دیگری نیز حریم قائل شویم. حریم مرز ایجاد می‌کند. چنان‌چه حیاء از آشکار ساختن و نمایش و برخوردهای تند می‌پرهیزد. حالتی که حریم را آشکار می‌کند و بدان جان می‌بخشد حیاست. حیا احساسی آمیخته با حالت راز است. حریم که متلاشی شود، حیا به آسانی به وقاحت و گستاخی و رفتارهای خشن و مستهجن مبدل می شود. حال که به اطراف خود نگاه می‌کنیم می‌بینیم که دنیای اطراف ما دنیایی بی حریم و بی راز است. معماری لخت که چهره‌ شهر را خشمگین و وحشت‌ناک کرده است. موسیقی مبتذل که آدمی را آشفته می‌کند، اقتصاد و سیاستی بی‌ریشه که با هر حزب و جریانی صدوهشتاد درجه تغییر موضع می‌دهد. از همه مهم‌تر حوزه فرهنگی‌ای که خود به آشفتگی جامعه آسیب جدی وارد می‌کند و رسانه‌ای که چه در پخش اخبار و چه در تولید برنامه، بی‌مخاطب است، یعنی گاهی برنامه‌ای چند صد میلیونی تولید می‌شود اما برای کدام مخاطب؟ همه و همه به بی‌ریشگی دامن می‌زنند.

 

آنچه در رسانه، هنر، معماری، موسیقی، سیاست، اقتصاد و... مغفول است ارتباطی تاریخی با هویت چند هزارساله ایرانی، اسلامی است که باعث شده هر نسل بدتر از نسل قبلی رابطه خود را با تاریخ از دست بدهد و دچار آشفتگی شود. از طرفی چون جایگزینی درست در دست نیست، باعث بی‌ریشگی، تاریخ‌زدگی و سطحی شدن نسل‌ها شده. از این روست که گاهی اسید پاشی را داریم، گاهی اختلاس‌های کلان و گاهی نیز... که البته این سطحی شدن نیز خود تاریخی دارد.

 

از سویی روشنفکرانی خود باخته و بی ریشه را داریم و داشته‌ایم که از روشن‌فکری فقط کوس مخالفت با هرآن‌چه موجود است را یاد گرفته‌اند. همیشه هم با دلیل و بی دلیل می‌خواهند با انگ نفهمی به دیگران خود را دانایی فرض کنند که از دانایی فقط مخالفت با عرف و فرهنگ و دین و تاریخ و... را می‌دانند و همه را هم متهم می‌کنند که نه عرف می‌دانند، نه تاریخ، نه دین و نه مذهب. البته راست هم می‌گویند! تعریف آبکی‌ای که آنان از قضایا دارند را کسی نمی‌داند که این خود باعث حجاب ایرانی با گذشته و تاریخ خود شده است و باعث گسستی در ارتباط تاریخی ما شده است.

 

از طرف دیگر با مبلغین دینی‌ای سرو کار داریم که حضرت امام (ره) می‌فرمایند: خون دلی که از این قشر خورده‌ام هرگز از فشار و سختی دیگران نخورده‌ام. چرا که این قشر چون مماس با زمانه‌ی خود رشد نکرده‌اند سالهای سال است فقط از دین فردی‌ای حرف می‌زنند که آوردن این دین در جامعه مرد کهن می‌خواهد و ادمی از دین فقط احکام آن را می‌داند. آن هم احکامی که منقطع از کلیت دین است و این انقطاع از کلیت احکام دین را برای آدمی سخت و دست‌ و پاگیر کرده است. خب ادمی به خود که می‌نگرد برای آرامش خاطر خود هم شده است به خدایی و احکام و دینی پناه می‌برد که بتواند او را ارضا کند و از همه مهم‌تر سخت‌گیر نباشد و از این‌رو رابطه‌ی تاریخی با دین نیز گسسته شده است. دینی که همه بزرگان آن به دنبال بسط عدالت اجتماعی و قیام علیه ناعدالتی بوده‌اند، حالا به احکامی دست و پا گیر بدل شده است که آدمی طاقت آن را ندارد. از این رو بیشتر افراد به فکر ظاهر دین و ادب و هستند.

 

مجموعه این عوامل و عواملی دیگر باعث آشفتگی در زندگی امروز شده است که مهترین تأثیر آن در حوزه تربیت است. چرا که، در حوزه تعلیم و تربیت، پدران و مادرانی داریم که خود خسته و کسل هستند و دیگر نه به دنبال تربیت فرزندان بلکه به دنبال سطحی شدن در پی ساکت کردن و گل و منگول کردن فرزندان هستند. در آموزش و پرورش، درس و دانشگاه، مدرسینی داریم که خود دیگر نه حوصله خواندن دارند و نه حوصله تدریس و خود را در قبال تربیت بی‌تفاوت کرده‌اند چراکه دنیایشان به اندازه کوچکترها سطحی شده است به طوری که گاهی دانش آموزان در سخنان آنان انقلت می‌آورند که معلم از طرفی برای حفظ حرمت خود  که شده است و از طرفی دیگر نیز که حوصله تریبت ندارد، چاره‌ای ندارد جز بی‌خیال شدن نسبت به این امر. و چون تاریخ زدگی و بی ریشگی باعث شده است که در حوزه تربیت نیز مانند یقیه حوزه‌ها الگوی درستی نداشته باشیم، از این رو مدرسین نیز به دنبال ساکت کردن دانش‌آموزان هستند و در کنار رها کردن فرزندان در دامن ماهوراه‌ها و بازی‌هایی که به جز تأثیر روانی بر فرزندان کارایی دیگر ندارد، بهترین وسیله برای ساکت کردن بچه ها، نزدیک کردن آنان به دنیای خود (بزرگترها) است که می‌تواند در قالب گوشی‌های اندروید جایی بگیرد که به راحتی می‌توانند برای سرگرمی که شده است  وارد فضای مجازی (فیس بوک، بیتالک، لاین، تلگرام، واتس‌آپ و...) شوند، غافل از این که در این فضای مجازی از سوی با دنیایی لخت‌تر از دنیای واقعی مواجهه هستیم و از سوی دیگر این دنیا، دنیایی بی هویت است که افراد در آن می‌توانند هویت خود را پنهان کنند، این لختی دنیا و پنهان کردن هویت دست به دست هم می‌دهند تا در این فضاها خیلی از حریم‌ها شکسته شود و آنچه در واقعیت نمی توانند یا به هر دلیلی موانعی برای به دست آوردن آن وجود دارد، در اینجا خود را آزاد از آن موانع بپندارند و از این رو به هر دری می‌زنند تا خود را در این فضاها ارضا کنند.

 

از سوی دیگر، این فضاها مجازی مرزها و فاصله های سنی بین افراد را برداشته است. کوچکتر ها و بزرگترها، دختران و پسران بدون هیچ مرزی وارد دنیای هم دیگر می شوند و گاهی چنان با هم معاشقه می کنند که زمان را ازدست می دهند. این پدیده عشق را از معنا تهی و به سکس نزدیک می‌کند و کوچکترها بدون این که متناسب با سن و فکرها و آرمانهای هم سنان خود رشد کنند، از روی کنجکاوی و یا دانستن، با چت کردن و صحبت با بزرگترها وارد دنیای آنها می شوند و چون دنیای اکثر این بزرگترها دنیای خسته و ناامید کننده است. کوچکترها چیزی را تجربه می کنند که مال سن و دنیای آنها نیست. این خود باعث می‌شود که نوجوان 15 ساله یک تجربه‌ای 40 ساله داشته باشد که این تجربه او را در برابر واقعیت منفعل و دردمند بار می‌آورد چرا که در واقعیت می‌خواهد واکنش بزرگترها را به پدیده‌ها داشته باشد یا مثل بزرگترها رفتار کند جوری که به بزرگترها بفهماند که او هم بزرگ شده است. این در بلند مدت در مواجهه با واقعیت برای کوچکترها و بیشتر برای دختران ایجاد چالش می کند. چه بسا به زندگی خصوصیشان نیز لطمه وارد کند. ادامه این روند باعث می‌شود که ما در بلند مدت با آدمای چموش، سطحی اما با حس دانای مطلق، خسته و بی ریشه مواجه شویم. با آدم های کوتوله ای که به جای کتاب بیشتر عمرشان را با فضای مجازی گذارنده‌اند و مهم‌ترین کاری که می‌کنند لایک و بلاک کردن است و روز به روزدیالوگ‌های سطحی، حول محور مباحث پوچ. از این رو آدمایی نیز که به هر دلیل تجربه ورود به این فضاها را ندارند تحت تأثیر افرادی هستند که خود این فضاها را تجربه کرده‌اند و کششی در خود به آن سمت حس می‌کنند. این کشش است که گوش شنیدن را در دیگران نیز بوجود می‌آورد و به سطحی شدن دنیا و آدم های بیرون می‌انجامد. و لذا آدمی که سطحی شود حریم نمی‌شناسد، حریم که نباشد پرده حیاء دریده می‌شود و این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد داشت.

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار