گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حتی هاشمی رفسنجانی هم در تهران رأی نیاورد. واپسین روزهای بهمن 78، انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی؛ نتایج اولیهی آرا از مشارکت نزدیک به سه میلیون نفر از حوزهی انتخابیهی تهران، ری و شمیرانات خبر میداد. تمام 30 کرسی نمایندگان تهران سهم دوم خردادیها شد. مطلبی که از ابتدا مشکوک بود. حذف چهرههای سرشناسی مثل غلامعلی حداد عادل و یا هاشمی رفسنجانی بر پیچیدگیهای ماجرا افزود. شورای نگهبان اعتراض کرد. برخی صندوقها بازشماری شد. تعداد آرا با تهبرگهای موجود مطابقت نداشت. بعضی برگههای رأی با دو خط نوشته شده بود. درز بعضی صندوقها پاره شده بودند. مهر و موم بعضیهاشان هم دستکاری شده بود. رسوایی بدتر از آن چیزی بود که در بادی امر به نظر میرسید. سید مصطفی تاجزاده مسؤل برگزاری آن انتخابات بود.
انتخابات مجلس ششم/ تخلفات تاجزاده انتخابات تهران را تا مرز ابطال پیش برد
مدیر کل دفتر مطبوعات و نشریات ارشاد بود؛ زمان وزارت خاتمی. احتمالاً به همین خاطر بعد از دوم خرداد هفتاد و شش راهی وزارت کشور شد. معاون سیاسی وزیر و مسؤل ستاد برگزاری انتخابات. تاجزاده وظیفه داشت انتخابات را برای دوستان مشارکتیاش دربیاورد. درآورد. آن هم به ناشیانهترین صورت ممکن. خیلی زود تشت رسواییاش از بام افتاد. بد جوری صدا کرد. افتضاحی که تاجزاده به بار آورده بود، برای دولت اصلاحات سنگین تمام شد. شورای نگهبان خیلی زود به کیفیت ماجرا پی بُرد. دستور بازشماری داد. کار بالا گرفت. مرحلهی نخست انتخابات بهمن ماه به پایان رسید. اما کار بازشماری آرا حتی تا اردیبهشت ماه سال بعد ادامه داشت.
فشارهای روزافزون سیاسی و اوضاع حساس منطقه مزید بر علت شد. رسوایی تقلب در انتخابات دولتافکن بود. به دستور مقام معظم رهبری ماجرا جمع شد. ایشان فرمودند بخشی از صندوقها که مخدوش بودن آرایشان تا آن روز اثبات شده، ابطال شود. نتیجهی انتخابات تهران را صندوقهای باقی مانده تعیین میکرد. 700 هزار رأی باطل شد. هاشمی 10 پله صعود کرد. بیستم شد. غلامعلی حداد عادل هم توانست جایگاه بیست و هشتم را در میان منتخبین مردم تهران از آن خود کند. علیرضا رجایی تنها نامزد مورد حمایت ملی مذهبیون هم افتاد. خیلیها معتقدند ورود رهبر معظم انقلاب، دولت اصلاحات را از مرگ زودهنگام نجات داد. افکار عمومی خشمگین بودند. خشمگین از خیانت کسانی که قرار بود نگهبان آرایشان باشند.
تردستی تاجزاده حیرت انگیز بود. اگرچه ناشیگری کرد. آنقدر که خیلی زود گیر افتاد. دهنکجی کرد. به آرای مردمی که به صندوقهای رأی اعتماد داشتند. به مردمی که دولت دوم خرداد را امانتدار قابلی برای حفاظت از تعرفههایشان میدانستند. تاجزاده دادگاهی شد. محاکمه شد. حبس گرفت. و البته از مشاغل دولتی منفصل شد. آزرمی فرماندار تهران هم محاکمه شد. همدستی و تبانیهای او با تاجزاده برای دادگاه اثبات شد.
انتخابات ریاست جمهوری نهم/ تاجزاده اینبار مبلغ دروغین تقلب در انتخابات بود
«تقلب اسم رمز آشوب بود.» ابطحی گفت. بعد از آن همه قشقرقی که سال هشتاد و هشت برای مردم و مملکتشان تراشیده بودند. تاجزاده یکی از ارکان آشوب بود. هر چه باشد بهتر از هر کس دیگری رمز و راز تقلب در انتخابات را میدانست. هر چه باشد بهتر از هر کس دیگری میدانست در آن مقیاس نمیشود و نمیتوان آن همه رای جابجا کرد. هر چه باشد بهتر از تمام اصلاحطلبان با انقلابات مخملی آشنایی داشت. «شاید تنها کسی که انقلاب مخملی در ذهنش کاملاً تئوریزه شده بود و بدون آنکه اسمش را بیاورد همان ایدهها را مطرح میکرد، آقای تاجزاده بود» عطریانفر میگفتِ. در اعترافاتش در دادگاه. از مدتها قبل از انتخابات جلسات منظمی برای بحث و بررسی پیرامون انتخابات خرداد هشتاد و هشت برگزار میشد. مجاهدین و مشارکت پای کار بودند. تاجزاده هم آنطور که دوستانش گواهی میکردند پای ثابت تمامشان بود. جلساتی که خروجی آنها در آشوبهای بعد از انتخابات روشن شد.
تاجزاده شوالیه تقلب در انتخابات
تاجزاده دستگیر شد. به زندان افتاد. این بار به اتهام طرح دروغی به نام تقلب. دومین حبس او هم دربارهی انتخابات بود. این بار البته نه مثل انتخابات مجلس ششم توانی برای جابجا کردن آرا نداشت. بلکه احتمالا حتی بیشتر از تمام دوستانش برای طرح و القای دروغ تقلب در انتخابات کوشید. بهحق میتوان او را شوالیهی تقلب نامید. چه آن روزها که در ماجرای انتخابات مجلس ششم آنطور ناشیانه آرای مردم تهران را جابجا میکرد . چه در آشوبهای بعد از خرداد هشتاد و هشت که برای تبلیغ و اشاعهی دروغی به نام تقلب هر چه میتوانست کرد. به زندان رفت. سالها حبس کشید. برای آنکه امانتدار خوبی نبود. برای آنکه نمیتوانست از خواست و ارادهی مردم پاسداری کند. چه آن روزها که در مصدر امور و در مقام مجری انتخابات آنطور ناشیانه صندوقها را بالا و پایین میکرد. چه وقتی مثل سال هشتاد و هشت بیرون از گود نشسته بود و برای جا انداختن دروغی به نام تقلب حسابی میکوشید. تاجزاده خیانت کرد. به رای مردم. به امانتهایی که خلق الله نزد وی به امانت گذاشته بودند. به خواست و ارادهی مردم. هیچگاه نتوانست در برابر تصمیم آنان کرنش کند. چه وقتی در بهمن هفتاد و هشت آرایشان را بالا و پایین میکرد. چه وقتی بعد از انتخابات سال هشتاد و هشت با اسم رمز تقلب جنجال و قشقرق به راه انداخت. تاجزاده یک خائن بود.
دولت آیا برنامه ای برای تقلب در انتخابات دارد؟!
تاجزاده آزاد شد. یکی دو روزی هست. منزلش این روزها میتینگ اصلاحطلبانی است که آن ماجرا و آن همه هزینه را سال هشتاد و هشت برای مردم تراشیدند. قهرمان متقلبشان آزاد شده. باید هم به دیدارش میرفتند. فریدون اما برادر جنجالی آقای رییس جمهور بعد از مدتها آفتابی شد. نه این بار در کنار روحانی. نه حتی در جلسات هیأت وزیران. این بار در خانهی شوالیهی تقلب. حتی او هم به دیدار تاجزاده رفت. معلوم نیست دولت یازدهم و شخص آقای رییس جمهور با مرد خیانتپیشه ای مثل تاجزاده چه نسبتی دارد. روشن نیست چون نگفتند. باید گفت. از مواضع تهمت اجتناب کنید. این دستور صریح رسول الله است. وقتی توضیحی ارائه نشود رسانهها خودشان به دنبال خط و ربط ماجرا میگردند.
تخصص تاجزاده تخلف در انتخابات است. آیا دولت یازدهم به این مهارت او نیازمند است؟ اگر که نه حسین آقای فریدون برادر جنجالی آقای رییس جمهور در خانهی شوالیهی تقلب اصلاحطلبان چهکار میکرد؟
موضع گیری های هاشمی در آخر سال استراتژی دولت رو در انتخابات نشون می ده.
اگر گفت انتخابات بسیار سالم برگزار می شه بدونین می خوان تقلب کنن
انتخابات ریاست جمهوری دهم صحیح می باشد.
لطفا اصلاح نمایید.