اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در پی مشکل عدم جذب دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت، یکی از فارغ التحصیلان این دانشگاه با ارسال نامهای به خبرگزاری دانشجو ضمن اعتراض به مسئولین وزارت نفت حقیقت غمبار زندگی این روزهای خود و خانوادهاش را بازگو کرده و خواستار پیگیری مسئولان این وزارت خانه شد. متن این نامه به این شرح است:
الهی
تو می دانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت
مرا تنها تو نگذاری
که من تنها ترین تنهای تنهایم
درد دل یک فارغ التحصیل متاهل با دو فرزند- رتبه ی ۱۳ کنکور ارشد - فارغ التحصیل دانشکده ی نفت اهواز
اینجانب فارغ التحصیل مقطع فوق لیسانس رشته مهندسی ابزاردقیق و اتوماسیون از دانشکده نفت دانشگاه صنعت نفت. ورودی سال ۹۰ با رتبه ۱۳ ام کنکور سراسری فوق لیسانس (جزو شش نفر اول پذیرفته شده) و لیسانس مهندسی شیمی از دانشگاه شیراز( ورودی سال ۷۳)، نفر اول مسابقات علمی فیزیک و شیمی در سال سوم ریاضی فیزیک در استان مازندران در سال ۷۲-۷۱ ، متاهل و دارای دو فرزند محصل در دوره های چهارم ابتدایی و هفتم متوسطه جدید در نمونه دولتی، با سابقه کاری مرتبط با رشته حدود ۱۰ سال در صنعت؛ دل نوشته هایی داشتم که از مهر ۹۴ بنده هر چقدر مکاتبه کردم خدمت حضرات : از ریاست محترم جمهور گرفته تا وزارت نفت، گویا هرگز درد دل های مکتوبم به گوش شان که تصمیم گیرنده های اصلی اند، نرسیده و شاید هم رسیده ولی اهمیتی نداشته که متخصصینی نابود شوند.
در سال ۹۰ با وجود مشغله زیاد کاری ام و مشغله زندگی متاهلی، با زحمت و تلاش مستمر خودم، با روزی حداکثر دو ساعت مطالعه، طی دو سال تلاش، در رقابت کنکور سراسری با رقبای تازه نفسی که تنها مشغله شون درس خواندن بود، با رتبه ۱۳ کنکور ارشد در رشته مهندسی ابزاردقیق و اتوماسیون در صنایع نفت که فقط دانشگاه نفت در این رشته دانشجوی روزانه می پذیرفت و لازمه اش جوابگویی به حداقل ۶۰ درصد از سوالات کنکور بود، قبول شدم.
بعد از قبولی در دانشگاهی که از چند سال قبل در موردش تحقیق کرده بودم مشخص شد، فارغ التحصیل های ممتازش (گروه الف) پس از اتمام تحصیل ، بدون اتلاف وقت و بدون داشتن دغدغه از بود یا نبود آزمون استخدامی، بالفور توسط بخش تامین نیروی وزارت نفت کاریابی شده و پس از مصاحبه علمی جذب شرکت های نفتی میشوند. لذا تصمیم گرفتم برای خدمت بیشتر به مملکتم و نیز بهبود اوضاع مالی خانواده ام ، در کنکور ارشد رشته یادشده شرکت کرده و در دانشگاه نفت ادامه تحصیل دهم.
بعد از قبولی و ثبت نام در دانشکده نفت اهواز در مهر ماه ۱۳۹۰ ، جهت تحصیل مجبور بودم از کارم در کارخانه خصوصی که در شمال کشور با فاصله ۱۱۰۰ کیلومتری از اهواز بود ، خداحافظی کرده و اندک اندوخته هایم را برای گذران زندگی خانواده ام مصرف کنم تا این که درسم به اتمام برسد و پس از جذب در وزارت نفت یه روح تازه ای به کالبد خانواده ام دمیده شود.
برای احتیاط سه ماه مرخصی بدون حقوق از محل کارم گرفتم و از نزدیک وضعیت استخدام فارغ التحصیل ها را بررسی کردم؛ چیزی که در سایت وزارت نفت و دفترچه کنکور قید شده مبنی بر اولویت داشتن و جذب بالفور و بدون آزمون فارغ التحصیل های ممتاز دانشگاه نفت کاملا صحت داشت و در نهایت در پایان ترم ۱ با اطمینان کامل به وعده های داده شده و امنیت شغلی آینده در نفت و با اطلاع از قوانین کارخانه محل کارم مبنی بر حق برگشت نداشتن برای بازخریدها، اقدام به بازخرید کردم و از محل کارم خداحافظی کردم و خدمت به وزارت نفت خوش قول! را ترجیح دادم.
بخاطر وجود یک ترم پیش نیاز اجباری این رشته در ترم ۱ و نیز تمدید یک ترم برای تکمیل پایان نامه ام ، نهایتا در تیر ماه سال ۹۳ از پایان نامه ام دفاع کردم. پس از چاپ دو مقاله ام در پنج ماه بعد از دفاع، در اواخر پاییز ۹۳ از دانشکده نفت اهواز تسویه حساب کامل کردم، ولی به بهانه تاخیر در چاپ مقاله هایم، نهایتا توسط کمیته موارد خاص دانشگاه صنعت نفت در اوایل بهمن ۹۳ نمره مقاله ها و نمره بیست پایان نامه ام تایید گردید؛ ولی کارهای اداری فارغ التحصیلی ام توسط مرکز آبادان آنقدر کند و لاک پشتی صورت گرفت که در نهایت در ۱۹ اردیبهشت ۹۴ یعنی ۳ ماه و نیم بعد، نامه فارغ التحصیلی ام به تامین نیروی وزارت نفت ارسال شد!
با تماس تلفنی مرکز آبادان در دهه اول خرداد ۹۴ با مراجعه به وزارت نفت ( ساختمان تامین نیرو-مرکزی پنجم) برای تسلیم مدارک شناسنامه ای ام جهت تکمیل پرونده استخدامی و گرفتن نامه کاریابی ۹۴ به بنده گفتند که «شما تشریف ببرید و منتظر تماس ما باشید» ولی با دستور وزیر نفت مبنی بر ممنوعیت هرگونه استخدام در شرکت های توابع نفت طی ابلاغیه مورخ ۱۹ خرداد ۹۴ ، تیر خلاصی بر کالبد خانواده ام شلیک شد و تا کنون همچنان بیکارم و چشم براه وفای به عهد وزارت نفت.
جالب توجه اینجاست که علاوه برمدرک فوق لیسانس من که از دانشکده ی نفت اهواز هست، به دستور عبدالنبی هاشمی، رئیس فعلی دانشگاه صنعت نفت مدرک لیسانس من هم که از دانشگاه شیراز بود در گرو مرکز آبادان قرار گرفت و لذا فارغ التحصیل های ارشد دانشگاه نفت از زمان ریاست ایشان، کاملا چهار میخه شدند!
آیا این انصاف است که من متخصص که طی تحصیل ۳ ساله در اهواز، به دور از خانواده و تحمل فشار مالی مخصوصا تحمل فشار روحی از سوی بچه هایم بویژه دخترم که شدیدا به من وابسته بود، حالا پس از فارغ التحصیل شدن که حدود ۲ سال از آن می گذرد، همچنان بخاطر بدعهدی وزارت نفت، گرفتار مشکلات مالی و روحی شدید بشویم ؟ آیا مسیولین وزارت نفت یک دقیقه در ذهن شان می توانند بال بال زدن فرزندانم را احساس کنند؟ هرگز ، هرگز نمی توانند چون فرزندانشان هرگز طعم بی پولی را نچشیدند و انشاالله که هرگز نچشند.
در پی پیگیری نامه هایم به ریاست جمهور و وزارت نفت، چندین بار به وزارت نفت سر زدم، ولی هیچ جواب مثبتی نگرفتم. همچنین چندین بار همسرم موقع زنگ زدن به وزارت نفت با صدای پر از بغض و گریه تقاضای ملاقات با وزیر نفت و معاونین و... را داشت و یا حداقل نامه مان را خود شخص وزیر بخواند تا شاید اگر وزیر نفت از اوضاع وخیم مالی مان خبری ندارد، با خبر شده و اقدامی کند تا فشار روحی مان کمی کاسته شود؛ ولیکن همیشه با جواب منفی رئیس دفترهای معاونین، آقای هامانه و وزیر نفت، از زمین و زمان نا امید می شد و من هم هزار بار خودم را لعنت میکردم که چرا در ایران ماندم و اصلا ای کاش ازدواج نمی کردم تا شاهد و مسبب رنجش همسر و فرزندان بی گناه خودم نمی شدم.
انصافا گناه ماندن من و امثال من در ایران برای خدمت به کشورم چیست؟ در حالی که شمار زیادی از همکلاسی هایم که با هم از شیراز مدرک گرفته بودیم الان در خارج از کشور، به لطف خدا سلامت اند و به دور از هرگونه استرس مالی ناشی از تصمیم های بدون تحقیق و یک شبه ی مسئولین ، با آرامش دارند فعالیت علمی می کنند. آیا این حق من و دستمزد تلاش های شبانه روزی من و امثال من هست که به نوعی قربانی بد عهدی و تصمیمات یک شبه ی مسیولین وزارت نفت شدیم؟ آه من و بچه هایم و همسرم و آه دوستان نفتی ام گریبانگیر هر مقام مسؤلی خواهد شد که با چشم و گوش بسته از جلوی مشکلات مالی و روحی مان ، بویژه مشکلات متاهل ها ، بی تفاوت رد میشوند و برای حل آن بی اعتنا هستند.
اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، به خدا من هرگز باعث و بانی این همه مشکلات را نمی بخشم. من سختی را تحمل می کنم، ولی تاب تحمل فشار روحی فرزندانم را هرگز ندارم. من حتی نمی توانم از جیب خودم بچه هایم را با دلی خوش به یک پارک برای تفریح ببرم. آنها بی گناه اند و فکر می کنم من هم شریک گناهم که ازدواج کرده ام. حتی الان پیش بچه هایم هم نیستم و چند ماهی هست که در شهری غریب هستم و صدها کیلومتر دور از خانواده.
آیا مسئولان وزارت نفت می دانند که الان من و امثال من در چه شرایط روحی هستیم؟ آیا وزارت نفت دپارتمانی به نام بخش مشاوره و آسیب شناسی ندارد؟ آیا تصمیم یک شبه وزیر نفت ارزش این را داشت که پرسنل آینده اش درگیر مسائل روحی شدید بشوند؟ آیا وزارت نفت نمی توانست حداقل یک وام و قرض موقت به پرسنل آینده اش بدهد تا پس از حل مشکلات وزارت نفت که نمی دانم چیست و پس از جذب این بورسیه ها در آینده، از فیش حقوقی شان کسر گردد تا حداقل در این بحران، دچار آسیب های شدیدی نشوند؟ آیا اصلا پرسنل نفت برای وزارت نفت مهم هستند؟ آیا ما از فرزندان و دانش آموختگان این سرزمین نیستیم؟ آیا انسان نیستیم؟
آیا وزیر نفت می داند که من نوعی که بخاطر اعتماد به قول وزارت نفت وارد دانشگاه نفت شدم، حالا کجا هستم؟ و چه جور زندگی ام را به سختی پیش می برم؟ به یاری خدا و کمک مالی دوستان صدها کیلومتر دور از خانواده ام، آمدم در یکی از مراکز بزرگ سازمان فنی حرفه ای کشور برای گذراندن دوره های رایگان ابزاردقیق عملی و کنترل صنعتی؛. تا شاید به لطف خدا و تکیه بر تجاربم و دانش آکادمیک و نیز فنی عملی بتوانم بعنوان یک کار آفرین، مستقل کار کنم و زن و بچه هایم را از این گرفتاری آزاد کنم. چشمم به یاری خداست تا حق پایمال شده مان به ما برگردد. فقط به خدایم امیدوارم که همیشه یار و یاورم بوده که روزی همه به دست اوست.
مطلب پایانی اینکه: دانشگاه نفت تابع وزارت نفت در زمان ثبت نام از دانشجویان، اقدام به گرفتن تعهد به خدمت در وزارت نفت، در قبال هزینه های صرف شده جهت تحصیل کرده بود و هرگز به وجود محدودیت سنی برای بورس شدن اشاره ای نکرد و من در مهرسال ۹۰ با سن ۳۶ سال و نه ماه وارد دانشکده نفت اهواز شدم و حتی طی تحصیل هرگز راجع به وجود سقف سنی ۴۰ سال برای بورسیه و استخدام اطلاعی داده نشد. من بعنوان دانشجوی بورسیه تحصیل میکردم و حتی برای بهبود تز فوق لیسانس درخواست تمدید یک ترمی برای زمان دفاعیه کردم؛ وانگهی در حین دفاعیه ام در ۳۰ ام تیر ماه سال ۹۳ سن ام ۳۹ سال و ۷ ماه بود.
با توجه به مشخصات شناسنامه ای ام هرگز دانشجویان بورس را مطلع نساختند که چنین محدوده سنی برای استخدام بورسیه ها اعمال خواهد شد تا من هرگز منتظر چاپ مقالاتم نمانم و تا فرصت هست اقدام به تسویه حساب کرده و فورا جهت کاریابی به وزارت نفت معرفی شوم. من دانشجو، بی خبر از قوانین داخلی وزارت نفت با منتظر ماندن ۵ ماهه ام برای چاپ مقالاتم و نیز تعلل ۵ ماهه دانشگاه نفت در کارهای تشریفاتی فارغ التحصیلی ام ، معرفی ام به وزارت نفت به درازا کشیده شد و موقع معرفی به وزارت خونه نفت در اردیبهشت ۹۴ سن ام به ۴۰ سال و ۵ ماه افزایش یافت و در شهریور ۹۴ مطلع گردیدم که بخاطر سن ام، نام من در شبکه تامین نیرو درج نشده است.
با پیگیری های مستمرم، موقتا نام من در سیستم آماده به کار تامین نیرو ثبت گردیده است، ولیکن منتظرم تا وزارت نفت اقدام به جذب بورسیه ها کند. هر روز که می گذرد به سن ام افزوده می شود. اگر دانشکده نفت اهواز اندکی از محدودیت سنی اطلاعی به من میدادند، با صرفنظر کردن از مقالاتم، حالا مانند چند تا از همکلاسی هایم جذب شده بودم. من قربانی وزارت نفت و بی تدبیری دانشگاه نفت شدم در حالی که تنها جرمم قبولی در دانشگاه نفت، ثبت نام در دانشکده نفت اهواز و درس خواندن به امید استخدام وعده داده شده وزارت نفت بود.
حق همیشه پیروز است
حق تعالی پشتیبان تمامی انسان های فهمیده و عدالت خواه و دوستان همدرد من
یا علی
...
...
ولی ما حق مون رو می گیریم به یاری خدای خودمان
با وعده استخدام دانشجو جذب کردن، بعد به راحتی زدن زیرش
قانون رو رعایت کنید لطفا جناب وزیر. شما با این کاراتون، اعتماد مردم به دولت رو هم خدشه دار میکنین
این وزیر تا آخر عمر باید سرش رو پایین بندازه. تا زمانی که شونه به شونه مردم زندگی میکنه، تا لحظه آخر عمرش نمیتونم از زیر نگاه، آه و حق سنگینی که به گردنش مونده راحت بشه!
متاهلم و فارغ التحصیل کارشناسی نفت و ارشد از شیراز اما گویا گفتن ارشدای غیر نفتی تعهدشون برداشتس
البته تصمیمشون یه شبه و مال الانه در حالی که من سال 91 ارشد خوندم و اون موقع استقبالم شد از ارشد خوندمون
ان شاء الله حق گرفتنیست
میگفتی چرا رای دادی میگفتن ارزونی میشه آخه عزیز من مگه به این سادگی هاست که یکی بیاد 100 روزه ارزونی کنه میگفتن با آمریکا رابطه برقرار میکنن تحریما برداشته میشه آخه گل من مگه الکیه دوستی با آمریکا!!!!!! مگه میشه، مگه داریم. عزیز من ما قشر مستضعف وقتی به اشراف رای میدیم باید بدونیم اگه بگیم نون نداریم بخوریم اونا میگین خوب نون خامه ای بخورید اونا مارو اصلا درک نمیکنن پس یکم تو انتخابتون دقت کنید