به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ کارگاه انتقال تجربه ابراهیم حاتمیکیا امشب (شنبه 3 مهرماه) در سالن 3 پردیس سینمایی ملت با حضور علاقهمندان برگزار شد.
ابراهیم حاتمیکیا در این کارگاه، گفت: در دبستان الفبا را بهشیوههای متفاوتی به ما آموزش میدادند، یکی از این شیوهها درس آن مرد آمد بود، حالا ما باید این درس را در الفبای فیلمسازی بهگونهای دیگر بیاموزیم، آن مرد چهشکلی بود؟ اسب آن مرد چه ویژگیهایی داشت؟ حالا اگر اساتید صبر و تحمل داشته باشند، دانشجو میتواند خودش و ایدههایش را در این الفبا بروز دهد و بهخوبی ایدههایش را پیاده کند و جهانی را که درون خود دارد چه خوب چه بد به نمایش برساند. اما اگر اساتید از همان ابتدا به ما دیکته کنند که چهره مرد آفتاب سوخته بود، لباسش آبی بود و اسبش ابلق بود، دیگر ما چیزی از خودمان نداریم و همه شبیه به هم میشویم.
حاتمیکیا با بیان "من با فیلمسازی آماتور به سینما وارد شدم"، اظهار کرد: به ما یاد دادند به قاب، به تصویر، به دوربین احترام بگزاریم و من پله پله این چیزها را یاد گرفتم و بعد از حدود 3 سال با اندوختههایی، اولین کار سینمایی خودم با نام «هویت» را ساختم. من به سینمای حرفهای پرتاب نشدم، پله پله به آن وارد شدم.
وی در ادامه افزود: خیلی از دوستان از کار دستیاری به سینما میآیند و یا سینمای مستند را تجربه نمیکنند، من به این دوستان مشکوک هستم، مشکوکم که آیا توانستهاند الفبای شخصی خود را پیدا کنند یا نه؟ ناخودآگاه وقتی با بزرگان سینما همراه میشوی رنگ و بوی آنان را میگیری و از خودت هویت نداری. من به فیلمسازانی که کودکی کردهاند و الفبای سینمای خود را دارند بیشتر اعتماد دارم.
حاتمیکیا با اشاره به اینکه بهطور معمول افرادی که از سینمای مستند به سینمای حرفهای آمدهاند عمیقتر هستند، بیان کرد: این افراد اصولیتر جلو میروند و بهتر میتوانند نگاه خود را داشته باشند. مستند، ادب و آداب فیلمسازی را به آدم یاد میدهد. البته این حرف من مثال نقض هم دارد اما بسیار کم است. افرادی که از سینمای مستند به سینمای داستانی میآیند نگاه محترمانهای نسبت به سوژههای اطراف خود دارند.
کارگردان فیلم سینمایی «چ» با بیان اینکه هرکسی باید هویت خود را در فیلمهایش حفظ کند، گفت: ما بهکرّات میبینیم فردی فیلمی میسازد که هیچ سنخیتی با او و تفکرات او ندارد و یا دوستانی از نقاط دیگر کشور فیلمساز میشوند و فیلمهایشان یک فیلم بیرنگ و بو و بیخاصیت تهرانی است، اما همین فیلم خانم آبیار، فیلم شیار 143 یک فیلم هویتدار است و چه زیبا لهجه کرمانی را و فضای کرمان را نشان داد. این فیلم هویت دارد.
وی در ادامه افزود: فیلمهای زیادی را میبینیم که اثر با اثرگذار هیچ ربطی ندارد، متوجه میشوید که این فیلم برگرفته از خود کارگردان نیست. باید نسبت به آنچه میسازیم ادعا داشته باشیم.
حاتمیکیا با ابراز "زمانی فکر میکردم نباید در تیتراژ، اسمی از من برده شود، مانند معماران آثار باستانی که بدون نام آثار زیبایی خلق میکردند"، اظهار کرد: درست در همان جشنواره بعد از نمایش فیلمم گفتند، فیلمش آنقدر بد بوده است که جرئت نکرده است تا نامش را در تیتراژ بزند. بعدها فهمیدم سینما، نفس انسان است و هرچقدر این نفس تراشیدهتر و بر پایه اصول اخلاقی باشد فیلمی که شما میسازید، زیباتر است.
کارگردان فیلم سینمایی «بادیگارد»، با اظهار "چند سالی است حس میکنم سنم بالا رفته است"، بیان کرد: من همیشه در فیلمسازی مشغول خودم بودم و به بیرون توجهی نداشتم. هیچ وقت سعی نکردم برای کسی بازی کنم. ترجیح میدهم فیلمی بسازم که جهان من است و پلان به پلان به آن قسم بخورم.
کارگردان فیلم سینمایی «بوی پیراهن یوسف» با تذکر اینکه هرکسی ایدئولوژی مختص خود را دارد، گفت: مگر می شود بدون ایدئولوژی بود؟ هرکسی برای خود ایدئولوژی دارد. این حرف چرت است که میگویند سینماگر باید بدون ایدئولوژی باشد. این حرف که نباید ایدئولوژی داشت، نگاه افراد را سرکوب میکند و باعث میشود در قاعده سینما همه شبیه به هم شوند. هرکسی نگاه سیاسی خود را دارد چه خوب چه بد اما همه باید این نگاه را داشته باشند.
وی در ادامه افزود: اینکه میگویند "من فیلمساز ارزشی نیستم"، یعنی چه؟ ارزشی بودن مگر بد است؟ مگر بد است کسی ارزشهای خود را داشته باشد؟ ما را بهسمتی هل میدهند که خطرناک است. چرا اگر من از مدافعان حرم حرف بزنم، بد است؟ بر چه اساسی ایراد میگیرند؟
حاتمیکیا با بیان "با مرحوم سلحشور و مرحوم ملاقلیپور همسلیقه نبودم اما بهدلیل اینکه نگاه و جهان خودشان را داشتند به آنها همیشه احترام میگزارم"، اظهار کرد: این دوستان همیشه خودشان بودند. نگاه خودشان را داشتند و برای کسی بازی نمیکردند. دهنمکی، اخراجیها را که ساخت خیلیها از او ایراد میگرفتند اما همیشه گفتهام این نگاه دهنمکی است. دهنمکی فیلم میسازد، حتی اگر فحش هم بخورد اما خودش است.
کارگردان فیلم سینمایی «دکل» در انتهای سخنانش، گفت: از کوزه همان برون تراود که در اوست. فیلمساز باید به هرآنچه اعتقاد دارد، جلو برود و خودش باشد. نباید برای خوشآمد دیگران فیلمی بسازد. برای تفکراتش هرچه هست بجنگد. من هم برای تک تک فیلمهایم جنگیدم و مبارزه کردم.