به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ نشست «اسپرسو با عطر ساوالان یا شکار بایرامی در یک عصر سهشنبه» با حضور محمدرضا بایرامی نویسنده رمان «لمیزرع» در ترنجستان سروش برگزار شد.
«لم یزرع» وضعیت آدمها در بحران است
محمدرضا بایرامی نویسنده برگزیده جایزه ادبی جلال آل احمد و کتاب سال جمهوری اسلامی در این نشست با اشاره به اینکه نوشتن از خود نویسنده آغاز میشود، گفت: اگر اثر نویسنده خودش را راضی نکند، بیشک مخاطب را جلب نخواهد کرد. یک داستاننویس که میخواهد مابهازای بیرونی کارش درست باشد و میخواهد در محدوده رئالیسم قرار بگیرد، باید مطالعه کند؛ حتی اگر نتیجه مطالعاتش را در کتابش استفاده نکند. از این رو من برای رمان «لمیزرع» مطالعات زیادی در حوزه عراق کردم.
وی افزود: من یک نویسنده تجربهگرا هستم و تجربیات تلخ و شیرین زیادی از جنگ دارم که در کتابهایم این تجربیات دیده میشود. من در نوشتن رمان، تاریخ برایم مسئله نیست. بلکه تاریخ تکیهگاه من است ولی اعتقاد دارم که فضای کار با واقعیت نباید تفاوت داشته باشد. از این رو رمان «لمیزرع» رمان تاریخی نبوده بلکه وضعیت آدمها در بحران است.
در تنگناها بهتر کار میکنم
نویسنده برگزیده جایزه «جلال آلاحمد» گفت: من 5، 4 سال درگیر نگارش این کار بودم اما در طول این 5، 4 سال درگیر نسخه کنونی نبودم؛ نسخهای که امروز در دست همه هست نسخه نهایی است و من در طول این چند سال بارها طرح را عوض کردم؛ حتی جایی ناامید شدم و 80، 70 صفحه فیلمنامه کار را نوشتم اما وقتی به قطعیت رسیدم، نوشتن نسخه نهایی حدود 6 ماه طول کشید.
او با اشاره به عادتهای نویسندگیاش گفت: در تنگناها بهتر کار میکنم و از این رو است که بیشتر کارهایی که میخوانم در مترو است. حتی برای اینکه صداهای زائد اطراف را هنگام نوشتن حذف کنم، موسیقی در گوشم میگذارم، در حالی که چیزی از آن نمیفهمم بلکه بیشتر به منظور این است که بتوانم تمرکز کنم.
بایرامی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه به نظر میرسید خانواده شیعه در رمان بیشتر از خانواده سنی پرداخت شده، گفت: من در پرداخت فکر نمیکردم که باید توازنی میان خانواده شیعه و سنی برقرار کنم و در نظرم بود وضعیت شیعیان عراق را به تصویر دربیاورم. اما نه به این معنا که دختر خانواده سنی نقش فرعی باشد هرچند خانواده سعدون بیشتر به دوربین نزدیک هستند.
این نویسنده ادبیات داستانی در پاسخ به این سوال که در ارتباط با ترور صدامحسین بیشتر عکسها و کاتهای کوتاهی میبینیم و آیا جای پرداخت بیشتری وجود نداشت، گفت: ترور صدام در منطقه دجیل حدود 3 ساعت و نیم به طول انجامید و هزاران گلوله شلیک شد و پسزمینهها و سایر جزئیات آن را بسیار مفصل کرده است. اما هدفم این بود که از این اتفاق برای نمایش وضعیت شیعیان استفاده کنم وگرنه خیلی میشد به این موضوع پرداخت اما در داستان من، ترور صدام موضوع اصلی نبود.
این روزها دوست دارم پاورقیهای عامهپسند بنویسم
وی در بخش دیگری از این مراسم گفت: من این روزها دوست دارم پاورقیهای عوامپسند بنویسم و کلاً قید ادبیات را بزنم حتی سراغ خواندن برخی از سرآمدان این حوزه نیز رفتهام اما نتوانسته بیشتر از این چند صفحه را بخوانم و از این رو فکر میکنم نوشتن از جنگ و انقلاب به سراغ من میآید. اکنون در حال نوشتن کاری هستم که در یک روز میگذرد اما در طول داستان، سرنوشت 3 دهه روایت میشود که عنوان آن فعلاً میراث نگهبان است. اما این نام موقت است.
گاهی میگویم ایکاش جوایز ادبی نبود
بایرامی با اشاره به تأثیر و نقش جوایز ادبی در دیده شدن آثارش گفت: جوایز بیشتر نقش تخریبی دارند و باید تمام عوامل را کنار هم قرار داد و آن وقت در مورد جوایز ادبی سخن گفت. اما بازتاب واقعی و معدل جوایز برای من بُعد تخریبی بیشتری دارد و گاهی میگویم که ای کاش این جوایز نبود. اگر جایزه از نظر مالی چشمگیر باشد، شاید به نویسنده کمک کند اما امروز میبینیم که جوایز را تعدیل میکنند و از میزان آنها میکاهند. در بُعد بیرونی نیز جوایز روی تیراژ خیلی تأثیر ندارند و خیلی روی سرنوشت کتاب موثر نیستند.
او اضافه کرد: یک کار خوب که ما استاد آن هستیم، تولید کارهای بد فراوان است؛ یعنی وقتی به دکه روزنامهفروش مراجعه میکنیم با حجم زیادی از مجلات روبهرو هستیم در حالی که هیچکدام کیفیت مطلوب را ندارند و ما بجای اینکه انرژی خود را صرف یک کار خوب کنیم، صرف کارهای بد فراوان میکنیم. در جوایز نیز بجای اینکه یک جایزه خوب داشته باشیم، جوایز بد، فراوان شده و طبیعی است که در این شلوغی جوایز خیلیها دیده نمیشوند.
در پایان این مراسم محمدرضا بایرامی کتابهای خود را برای علاقهمندان امضا کرد و به سوالات آنها پاسخ داد.