به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، انگلیس کشوری است که به خاطر رفتارها و نقشه های شیطنتآمیز خود طی سال های متمادی با نام «روباه پیر» هم شناخته می شود. در سالروز دوم می 1941 به یک نمونه از خروار رفتارهای قلدرمآبانه و تفرقهافکنانه انگلیس یعنی حمله این کشور به عراق در این روز اشاره میشود تا خوانندگان خود درباره آن قضاوت نمایند:
با پایان یافتن جنگ جهانی اول و تجزیه امپراطوری عثمانی، عراق تحت سرپرستی و قیمومیت استعمار بریتانیا قرار گرفت. انگلیس نیز امیرفیصل، پسر حسین حاکم مکه را به پادشاهی عراق برگزید. اما به تدریج احزاب سیاسی در عراق فعال شدند و تلاش هایی برای استقلال عراق صورت گرفت. از جمله رشیدعالی گیلانی که از استقلالطلبان عراق بود در جریان جنگ جهانی دوم مبارزه با استعمار انگلیس را به امید حمایت آلمان آغاز کرد و ریاست دولت را بر عهده گرفت. ولی کمک آلمان به وی نرسید و انگلیس پس از شکست دادن استقلالطلبان بار دیگر عراق را اشغال کرد. رشیدعالی نیز پس از شکست به خارج از عراق گریخت. اما علت اصلی بروز این درگیری ادامه سلطه انگلیس بر چاههای نفت عراق و همچنین مداخله در امور داخلی این کشور بود.
با پایان جنگ جهانی اول بریتانیا عثمانیها را که از زمان سلطان سلیمان قانونی در منطقه بینالنهرین حکمرانی می کردند بیرون رانده و این منطقه را به مستعمرات خود اضافه نمودند.
در 11 مارس سال 1917میلادی نیروهای بریتانیایی با مشقت فراوان بغداد را فتح کردند و در روز 25 آوریل سال 1920میلادی پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، جامعه ملل ضمن صدور قطعنامه ای قیمومت بینالنهرین را به بریتانیا سپرد.
بریتانیا با ایجاد کشورعراق، امیر فیصل بن حسین را به عنوان پادشاهی عراق نصب کرد. این شاهزاده هاشمی که خاندانش قبلا حکومت مکه و حجاز را در دست داشتند، علاقهای زیادی به این کشور که تصادفا تاسیس شده بود، نداشت. وی مردم عراق را یک گروه متفرق از اقوام گوناگون می دانست که به زور در این کشور در کنار هم مجبور به همزیستی شدهاند.
نکته قابل توجه این است که عراق ذخایر غنی نفتی داشت. ذخایر نفتی این کشور از سوی شرکت «عراق پترولیوم» استخراج میشد و از این درآمد سهمی هم به پادشاه عراق میرسید.
در سال 1932 میلادی عراق پس از دادن تضمینهای کافی به بریتانیا توانست به استقلال دست یابد.
پس از مرگ فیصل اول در سال 1933، غازی بن فیصل پسرش جانشین او شد. وی نیز در سال 1939 درگذشت و پسر 3 سالهاش فیصل دوم به حکمران شد.
در پی جنگ جهانی دوم، بریتانیا با آلمان نازی درگیر جنگ شد. در این شرایط رشید عالی گیلانی در روز 3 آوریل سال 1941میلادی قیام کرد و نایبالسلطنه عراق عبدالله را برکنار نمود.
وینستون چرچیل نخست وزیر وقت بریتانیا که از این قیام خشمگین شده بود ژنرال ویول را مامور سرکوب قیام رشید عالی گیلانی نمود.
ژنرال ویول نیز به سرعت با نیروهای خود از فلسطین به سوی عراق حرکت کرد. یک لشکر دیگر از نیروهای بریتانیایی نیز همزمان از بصره حمله خود به سوی بغداد را آغاز نمودند.
رشید عالی گیلانی که نیروی کافی در اختیار نداشت، قادر به مقاومت در مقابل انگلیسیها نبود به ایران پناهنده شد.
بنا بر این در روز اول ژوئن سال 1941 میلادی نیروهای بریتانیایی باز هم به بغداد بازگشتند و دوباره در این کشور حکومت سلطنتی استقرار یافت.
در مارس 1941 (اواخر سال 1319) رشيد عالي گيلاني كه با آلماني ها روابط خوبی داشت نخستوزير عراق شد و اميرعبدالله نايبالسلطنه عراق كه حامی انگليسي ها بود از بغداد فرار كرد. در اين زمان دولت انگليس براي حفاظت از پايگاه هوايي خود در بندر بصره، به استناد قرارداد منعقده بين عراق و انگليس در سال 1930، نيروي تقويتي خود را وارد آن بندر نمود. اما دولت عراق با اين اقدام موافقت نكرد و نبرد بين نيروهاي انگليسي وعراقي درگرفت.
پس از شروع جنگ رشيد عالي گيلاني از هيتلر درخواست كمك نمود و هيتلر به اين تقاضا پاسخ مثبت داد. در پيام هشتم ماه مه چرچيل به رؤساي ستاد ارتش چنين آمده اس: بايد هر چه از دستمان برميآيد انجام دهيم تا نگذاريم آلمانيها در سوريه مستقر گردند. آنها ابتدا با نيروي كم وارد اين سرزمين خواهند شد و بعداً قواي خود را افزايش خواهند داد و از سوريه به عنوان پايگاهي براي حمله به عراق و ايران استفاده خواهند كرد.
جنگ عراق و انگليس با شكست نيروهاي عراقي و امضاي قرارداد متاركه پايان يافت و رشيد عالي گيلاني، سفراي آلمان و مفتي اعظم فلسطين با همراهان به ايران پناهنده شدند.
***
دولت انگلیس که از مدعیان بزرگ آزادی و دموکراسی خواهی است حتی پاسخ مردم خود را هم با قلدری و تکبر میدهد به طور مثال چند روز پیش بود که دولت انگلیس در پاسخ به طوماری مردمی که در سایت پارلمان این کشور خواستار عذرخواهی رسمی لندن برای بیانیه بالفور شده بود، گفت دولت انگلیس برای بیانیه تاریخی بالفور که منجر به تشکیل رژیم صهیونیستی شد عذرخواهی نمیکند.
در بیانیهای که دولت انگلیس در سایت خود منتشر کرد، آمده است «بیانیه بالفور بیانیهای تاریخی است که به خاطر آن دولت قصد عذرخواهی ندارد. ما به نقش خود در پیدایش اسرائیل افتخار میکنیم. وظیفه کنونی ما تشویق به سوی صلح است.»
در ادامه بیانیه ننگین دولت انگلیس آمده است، بالفور زمانی نوشته شد که جهان درگیر رقابتهایی میان قدرتهای امپریالیستی در میان جنگ جهانی اول بود و در چنان شرایطی ایجاد خانهای برای یهودیان در سرزمینی که آنان ارتباط مذهبی و تاریخی زیادی داشتند، صحیح و اخلاقی بود.
در ادامه این سخنان شرمآور، دولت انگلیس تصریح کرد «ما این مساله را تشخیص میدهیم که بیانیه [بالفور] میبایست خواستار محافظت از حقوق سیاسی ساکنان غیریهودی فلسطین میشد. اما مساله مهم در حال حاضر این است که به دنبال ایجاد امنیت و عدالت برای اسرائیلیها و فلسطینیها از طریق صلح باشیم.»
دولت انگلیس در ادامه این بیانیه خود گفته است «ما بر این باوریم که بهترین روشی که به زندگی امن و مطمئن اسرائیل در کنار حکومت بادوام و مستقل فلسطین بر اساس مرزبندیهای 1967 میانجامد، از طریق راه حل دو دولتی است.»
در ادامه بیانیه دولت انگلیس آمده است «ما باور داریم چنین مذاکراتی تنها زمانی موفق میشود که میان اسرائیلیها و فلسطینیها انجام بگیرد اما نیازمند حمایت مناسب از سوی جامعه بینالمللی نیز هست.»
بیانیه بالفور نامهای بود که در سال 1917 از سوی آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه وقت انگلیس خطاب به والتر روتشیلد سیاستمدار یهودیتبار و عضو مجلس عوام انگلیس نوشته شد و در آن بر موضع مثبت دولت انگلیس برای «ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین» تاکید که همین نامه سرآغاز تلاش برای تاسیس رژیم صهیونیستی شد.