به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ نوزدهمین قسمت از برنامه به اضافه مستند به نقد و بررسی مستند «بی شناسنامه ها» ساخته فرهاد ورهرام پرداخت. همچنین علی صدری نیا مجری و کارشناس در بخش دیگری از این برنامه با فرشاد عالی درباره محرومیت های استان سیستان و بلوچستان گفتگو کرد.
ورهرام در ابتدای برنامه درباره انگیزه های تولید مستند در بلوچستان گفت: به دلیل تنوع زیاد در منطقه علایق شخصی و نگاهم به رابطه انسان و طبیعیت که با رگه هایی از مردم نگاری و مردم شناسی مدنظرم هست، وارد ساخت مستند در این حوزه شدم و در حوزه ببلوچستان 7،8 فیلم ساخته ام.
وی درباره نحوه ورودش به مستند «بی شناسنامه ها» گفت: درمستند «سیاهان جنوب ایران» که قبلا در استانهای کرمان، بندرعباس، بوشهر، سیستان و بلوچستان و خوزستان ساختم به سیاهانی برخوردم که شناسنامه ندارند. همین موضوع را طرحش را نوشتم. در مرکز گسترش تصویب شد و ساختش را آغاز کردم.
ورهرام درباره پژوهش این مجموعه گفت: تحقیقات و پژوهش مستندها روا من مایلم خودم انجام دهم. تجربه ای که از گذشته در دانشکده علوم اجتماعی و موسسه پژوهشهای دهقانی داشتم. در کنار محققین و پژوهشگران بودم و کار را یادگرفتم. علوم اجتماعی و تحقیق نخواندم اما چیزهایی یادگرفتم و بر اساس آنها پژوهش کار را خودم انجام دادم. من مناطق را از قبل می شناختم و به جهت ارتباط با آدمها، معمولا زیاد مصاحبه می کنم. مصاحبه ها که یاده شد، کلیت ساخت فیلم را شکل داد.
این کارگردان سینمای مستند، درباره مدت زمان ساخت این اثر نیز گفت: به غیر از دوران پژوهش که هفت هشت ماه بود من یک سفر ده روزه و یک سفر دوهفته ای به منطقه داشتم. عمده سوژه ها را می شناختم به غیر از یک نقطه ای که پیش از آن ندیده بودم. آن را هم با کمک و هدایت راهنمای محلی دیدیم و استفاده کردیم.
ورهرام درباره ویژگی های استان سیستان و بلوچستان گفت: به نظر من هیچ استانی از نظر تنوع قابل قیاس با سیستان و بلوچستان نیست. البته کرمان هم این ویژگی را دارد. از تنوع قومیتی تا طبیعیت شما شاهد ارتفاعات برفگیر تا جنگل و رودخانه و محیط های کویری هستید، ویژگی معماری، زبان، موسیقی، بناهای تاریخی و تمدن کهن این منطقه و بسیاری دیگر، مجموعا برای مستندساز جذابیت ایجاد می کنند. مردم خونگرمی هم دارد که دوست می شوند و کمک می کنند. این زمینه ها باعث می شود که هنرمندان برایشان جذابیت داشته باشد.
این مستندساز در پاسخ به این سوال که چرا این منطقه با این همه تنوع با محرومیت همراه است گفت: محرومیت سیستان و بلوچستان یک مقدار تاریخی است. از قاجاریه به این سو، به این سرزمین خیلی بد کردند. پاره ای از تن سیستان و بلوچستان جدا می شود و به پپاکستان وافغانستان داده می شود. قبل از انقلاب به هیچ بلوچی پست دولتی نمی دادند. کمتر اهمیت می دادند. الان بهتر شده است. بلوچ ها به خاطر خصلت های قومی حوصله حضور در ساختارهای بروکراتیک را ندارند. اگرچه بعد از تاسیس دانشگاه در این منطقه کمی شرایط بهتر شده است. اما بحث تفاوت ها هنوز دیده می شود و امیدواریم برطرف شود.
ورهرام درباره تاثیر مستند بر فضای تصمیم گیری و تصمیم سازی مسئولین ادامه داد: متاسفانه این فیلم در جشنواره حقیقت پخش شد و کنار گذاشته شد تا اینکه در یان برنامه پخش شد. من خودم وقتی این فیلم را ساختم. خیلی علاقمند بودم که پای این فیلم به مجلس باز شود. برای مدیران و تصمیم گیران بیمه های اجتماعی نمایش داده شود. مدیران ما که در تولید فیلم فعالیت دارند باید کمک کنند تا این فیلم دیده شود و به این نیت ساختم. دنبال ان بودم که نهادهای تصمیم گیر تلنگری بخورند و این فیلم را و بی شناسنامه ها را جدی بگیرند.
وی درباره نگاه امنیتی به منطقه سیستان و بلوچستان نیز افزود: در همه جای دنیا وقتی میخواهند یک برج یا یک ساختمان بسازند یک گروه می ایند تحقیقات اجتماعی صورت می دهند که جانب همه مسائل را در نظر بگیرند. به نظرم هیچ گونه تحقیقی در منطقه بلوچستان صورت نگرفته است. قبل از نگاه امنیتی باید یک گروه میرفت و تحقیقی می کرد تا ببینند اینها چه کسانی اند از چه طایفه ای هستند و .. .اگر تحقیق انجام می گرفت و کل جامعه باز شناخته می شد، نگاه امنیتی هم نرم تر بود. انجا اگر افراد شناسنامه نداشته باشندف افغانی محسوب می شوند. در حالی که در قانون مدنی این است که کسانی که در ایران هستند ایرانی اند مگر سندی بر ایرانی نبودنشان وجود داشته باشد.این در حالی است که بلوچ ها قدیمی ترین ایرانی ها هستند. در فیلم نشان می دهیم فردی را که قبرستانی را نشان می دهد و می گوید "قبرستان برای فامیل من است و آبا و اجدادم اینجا هستند چطور ایرانی نیستم"
ورهرام درباه قومیت های منطقه بلوچستان گفت: فشاری که قاجاری ها به اینها اورد هنوز این واژه قجر انجا استفاده می شود. در حالی که لهجه و زبان بلوچی با افغانی فرق دارد. حتی اناتومی صورت، آداب و مراسم شان باهم متفاوت اند. اما این ها را به خاطر نداشتن شناسنامه به افغانستان می فرستند و آنها به این بلوچ ها می گویند مهاجر. اینها به سختی برمی گردند و سر هر پاسگاه جاده ای بازداشت می شوند. مجموعه این مسائل است که اینها به قاچاق سوخت روی می آورند. وقتی این شرایط به وجود می آید، زمینه مساعدی برای جریان پلید آن سوی مرز به وجود می آید. جریانی که همین چندوقت پیش خسارتشان را دیدیم. بچه های نیروی انتظامی شهید شدند.
این مستندساز درباره فعالیت بعدی اش گفت: بعد از بی شناسنامه ، به مشکل دریاه هامون می پردازم. دریاچه هامون به مشکل عظیمی برخورده و این خشکی باعث شده که 15 ساله مداوم با خشکسالی مواجه باشند. بعضی وقتها سیلابهایی سرریز می شود و بلافاصله یک سبزه می زند بیرون اما خشکسالی دائمی موجب شده است، بسیاری از روستاهای مرزی تخلیه شوند.
در بخش دیگری از این برنامه فرشاد عالی از فعالین اردوهای جهادی درباره مشکل بی شناسنامه ها در سیستان و بلوچستان گفت: احساس و تجربیات چندساله من در سیستان و بلوچستان این هست که مسئله بی شناسنامه ها به دو موضوع برمی گردد. مراجع ذیربط و برخی از خود مردم منطقه. مسئولین و خطای سیستمی و مدیریتی ضعف دارند. مسئولین البته استدلال های خودشان را دارند که در برخی موارد با قانون همخوانی دارد و در برخی موارد تبصره های قانونی وجود دارد که به نفع بی شناسنامه هاست. نکته دیگر آنکه برخی از مردم این مناطق تمایل به حضور در شهر برای پیگیری این موضوع ندارند. خودشان می گویند پیگیری نکرده اند و نمی کنند. فاصله مکانی هم آنجا خیلی دخیل هستند. مثلا روستایی هست که اهالی برای به شهر آمدن 5مسیر باید عوض کنند و ماشین هم نیست. این سختی باعث می شود با نگاهی مثل بی خیالی مواجهه کنند اما ضعفهای سیستمی و مدیریتی هم دخیل هستند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا منطقه سیستان با محرومیت مواجه استف گفت: بهمن ماه 89 اولین بار با رفقای جهادی رفتیم به منطقه سیستان. از آن موقع سالی چند نوبت می روم. در این حوزه چند مسئله دخیل است؛ ببنید یک نکته پراکندگی مردم در جغرافیای گسترده است. از شهری به شهر دیگر 500کیلومتر راه است. از نیکشهر تا خاش تا ایرانشهر تا شهرهای دیگر این فاصله ها هست. این پراکندگی خدمات را سخت کرده است. اگر مشکلات زیاد هست مسئولین باید توجه را بیشتر کنند اما عمق محرومیت خیلی بالاست.
عالی به مشکلات درمانی منطقه هم اشاره کرد و گفت: برخی شهرستانهای آنجا تازه بیمارستان دار شده اند. با این همه انقدر فاصله روستاها از شهرستان ها زیاد است که دشخص باید اندازه هزینه یک ازمایش هزینه سفر هم بدهد. خیلی ها میروند یزد درمان می شوند. چقدر مگر مردم تمکن مالی دارند. اینها دردهای مردم منطقه را متراکم می کند.
این فعال اردوهای جهادی با اشاره به ویژگی های مردم سیستان و بلوچستان گفت: یکی از بهترین خونگرم ترین در حوزه اخلاق معرفت و محبت و دوستداری انقلاب مردم سیستان و بلوچستان هستند. یکی از ضعف های همه ما این است که نتوانستیم این را منعکس کنیم. ضریب خدمت خیلی خوب است اما ضریب محرومیت هم خیلی بالاست بالای 60،70درصد مردم انجا نیاز به خدمات ویژه و اولیه دارند تا به حدنصاب اولیه نقاط دیگر برسند.
وی افزود: سبک زندگی و فاصله های زیاد مردم از یکدیگر، خدمت رسانی را کند کرده است. اما با زبان مطالبه گری گروههای جهادی این زنجیره کامل می شود. به عنوان مثال در استانهای غربی ما فاصله روستاها خیلی کم است. اما در سیستان دوتا شهرستان باهم 200کیلومتر فاصله دارند.
عالی درباره برنامه های رفع محرومیت از سیستان و بلوچستان گفت: یک برنامه سه تا 5 ساله وجود دارد که میشود خیلی از مشکلات منطقه را حل کرد. به عنوان مثال دختران بلوچ سوزن دوزی معرکه ای دارند اما چرا کارخانه ایرانشهر تعطیل است. الان فصل برداشت انبه در ایرانشهر و نیکشهر و .. اما ما ترشی انبه را از خارج وارد می کنیم. منطقه ای به اسم دلگان چند محصول کشاورزی دارد؛ اما حنای دلگان در پاکستان بسته بندی می شود و با سه برابر ارزش افزوده به ایران برمی گردد. در «چای ترش» هم همینطور. ما با هزینه های پایین می توانیم کارخانه ها را راه بیندازیم، تعاونی های خانوادگی و مردمی درست کنیم و خیلی از مشکلات را از این طریق حل شود.
این فعال اردوهای جهادی درباره جایگاه گروههای جهادی گفت: گروههای جهادی زبان مطالبه گر محرومین اند اما امتداد مسئولیت اجرایی هستند. گروههای جهادی اگر کاری سیستم اجرایی بخواهد انجام بدهد کمک می کنند. مردم یکی از بی نظیرترین رفتارها را دارند. بعضا اما مسئولین گمان می کنند قرار است کسی جایشان رابگیرد. البته برخیمسئولین هم کمک می کنند. در واقع امتداد اجرایی کار دستگاههای اداری توسط گروههای جهادی است. سرعت خدمت با با دعوت از یک گروه جهادی به عنوان کاتالیزور می تواند بیشتر شود. چون بسیج سازندگی مسئول سازماندهی گروههای جهادی است جمله رهبر انقلاب که گفتند "یکی از امن ترین منابع برای رسیدن به روستاها، بسیج سازندگی است" را می تونیم اینطور برای گروههای جهادی تعبیر کنیم.
وی درپایان به سبک زندگی اردوهای جهادی و رشد آن در گروههای مختل اشاره کرد و گفت: اردوهای جهادی سبک زندگی است که خانوادگی هم شده است. گروههای مختل اعم از وکلا، مهندسین، پزشکان می روند و در منطقه کار تخصصی خودشان را انجام می دهند. زبان علمی مطالبه کارها را راحت می کند و هم افزایی برای رفع محرومیت ها به وجود می اید. ان شاء الله اگر برنامه ای که برای قطب بندی صنایع تبدیلی منطقه وجود دارد اجرایی شود بین سه تا 5 سال اینده شاهد خیلی از مشکلات نخواهیم بود.