مهدی کاموس میگوید: بنده مهمترین کارکرد زندگی نامه نویسی داستانی را عامه پسند کردن ادبیات دفاع مقدس میدانم و این به معنای عامه پسند بودن زندگینامههای داستانی نیست.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ نشست تخصصی زندگی نامه داستانی جنگ و دفاع مقدس به همت دبیرخانه هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس و با حضور آقایان مصطفی خرامان، مهدی کاموس و نصرت الله محمودزاده روز گذشته در پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد.
در این مراسم که با همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی شورای بررسی متون برگزار شد مصطفی خرامان مقالهای با موضوع زندگی نامه داستانی و مرزهایش ارائه کرد و به تشریح تفاوتهای آفرینشهای شخصیتهای رمان و زندگی نامه داستانی پرداخت.
وی با بیان مثالی از زندگی شهید ابراهیم هادی از طراحی داستان و شخصیت پردازی این شهید گفت و ادامه داد: تفاوت زندگی نامه داستانی و رمان در وجود آدم شناخته شده و ناشناس است.
زندگی نامه داستانی باید تمام ویژگیهای داستان را داشته باشد و نویسنده اش باید بسیار خبره باشد تا مخاطب نتواند فضای داستانی و زندگی نامهای را از یکدیگر جدا کند. یکی از مشکلات اساسی زندگی نامههای داستانی این است که به جنبههای داستانی آن توجه نمیشود.
وقتی میخواهیم درباره یک شخصیت مشخص که اسمش موجود است و سرنوشتش هم معلوم بنویسیم باید سراغ شخصیت پردازی برویم. زندگی نامه داستانی با رمان تفاوتی در نوشتن ندارد مگر مشخص بودن شخصیت آن.
خرامان افزود: اگر قرار باشد یک زندگی نامه داستانی بنویسیم باید زاویه دید و شخصیت پردازی مان درست و اصولی باشد. شخصیت پردازی شامل بیان خصوصیات ظاهری و رفتاری و گفتاری میشود.
اگر بنا باشد که نویسنده به این خصوصیات اشاره نکند چه کار خاصی انجام داده است. صرف بیان اینکه مثلا شهید هادی، خوب بود و شهید شد کفایت میکند؟ شخصیت پردازی یعنی بیان جزئیات. اگر قرار است داستان بنویسیم باید گفتگو نوشتن، فضاسازی، انتخاب زاویه دید و توصیف را بلد باشیم.
قدرت شروع خوب
وی ادامه داد: در طول سه سال گذشته به این نتیجه رسیدم که یکی از دلایل داستانهای جذاب، شروع خوب آنهاست. مجددا کتابهای خوبی که خوانده بودم را ورق زدم و دقت کردم که شروع اینها چگونه است.
مثلا ارنست همینگوی در در کتاب «داشتن یا نداشتن»، ۱۰۰ کلمه به مخاطب میگوید که قرار است در این کتاب چه اتفاقی بیفتد. از این طرف ما ۵۰ صفحه از زندگی نامه داستانی را میخوانیم و متوجه نمیشویم قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ شخصیت اصلی کیست؟ نویسندههای قوی در همان شروع کتاب، چنان قلاب در ذهن مخاطب میاندازند که خواننده کتاب نمیتواند آن را زمین بگذارد.
خرامان درباره خطر بیان خاطرات بصورت منقطع تصریح کرد: اگر قرار است خاطرات منقطع را بصورت داستانی بنویسیم حتما باید برای آن داستان طرح کنیم و کسی میتواند این کار را انجام دهد که داستان نویس باشد.
وی در پاسخ به نگرانیهای موجود درباره به حاشیه رفتن شخصیت اصلی در صورت توجه به طراحی داستان گفت: این هنر نویسنده است که نسبتها را حفظ کند. ما از زندگی نامه داستانی توقع داریم پس از خواندنش، در ذهنمان بماند.
قرار نیست خلاف واقعی به مخاطب گفته شود. یکی از دلایلی که اصرار میکنیم توجه بیشتری به ادبیات دفاع مقدس شود حفظ و انتقال واقعیتها به نسلهای بعدی است.
خرامان یکی از انتقادات وارده به طراحی داستان و پروراندن آن را خدشه دار کردن اصالت آن عنوان کرد و در پاسخ گفت: در داستان پردازی کتاب شهید ابراهیم هادی، هیچ حرفی را بدون سند نزده ام و همه این تصاویر و موقعیتها را من بهم دوخته ام.
در واقع دانههای تسبیح وجود داشته و من نخ آن را طراحی کرده ام. در زندگی ائمه و پیامبر هم امکان داستان پردازی بدون لطمه زدن به اصالت آن وجود دارد. زندگی نامه سوار بر داستانی است که خود آن داستان هم جذابیت دارد. خط داستانی را نویسنده میسازد، اما براساس واقعیات. تفاوت زندگی نامه داستانی با مستند در همین حضور داستان است.
پرهیز از ساختن و خرافات
در ادامه نصرت الله محمودزاده نویسنده کتاب مسیح کردستان با اشاره به صحبتهای آقای خرامان، آنها را قابل تفکر و جالب برای کسانی دانست که سالها در حوزه زندگی نامه نویسی فعالیت میکنند و گفت: نگاه ایشان میتواند هم نقطه عطف باشد و هم اگر درست تبیین نشود عامل انحراف.
ما نمیتوانیم به ایشان بگوییم که اینگونه فکر نکند و حرف نزند، زیرا نتوانستیم در بیست سال گذشته به برخی نویسندگان بگوییم که زندگینامه نسازند و خرافات را ترویج نکنند و این قضیه ادامه دارد. بنده
وی افزود: یکی از نویسندگان مطرح کشور با من تماس گرفت و پرسید که کجای کتاب مسیح کردستان واقعی است و کجای آن تخیل نویسنده؟ گفتم برای چه میپرسی؟ گفت: میخواهم کتابی درباره شهید بروجردی بنویسم خواستم جاهایی که ذهن نویسنده است را کنار بگذارم. قطعا خواسته اش را اجابت نکردم.
نویسنده «رقص مرگ» در ادمه تصریح کرد:یکی از ویژگیهای زندگی نامه داستانی نسبت به مستند این است واقعیت و تخیل آنقدر با هم عجین میشوند که تبدیل به یک پدیده جدید میشوند که جداشدنی نیستند.
زندگی نامه داستانی ورود با تامل به زندگی این شخصیتهاست. اگر قرار باشد نویسنده از خودش شخصیتی بسازد و معرفی کند آن وقت داستان بر شخصیت غلبه میکند و شخصیت تازهای ساخته میشود.
بنده از فروش برخی کتابهای دفاع مقدس خوشحال نیستم، زیرا با درک و مطالعه با آنها برخورد نمیشود.
خطر عامه پسند شدن
مهدی کاموس، نویسنده کودک و نوجوان نیز در پایان نشست درباره کارکردها در زندگی نامه داستانی با بیان اینکه در سال ۸۷ که ضرورت نوشتن مباحث تئوریک با مبانی زندگی نامه داستانی حس شد دوره هفتم کتاب سال دفاع مقدس بود افزود: بنده توانستم در سال ۸۹ کتابی با همین موضوع بنویسم و مهر ۹۱ توسط نشر شاهد منتشر شد که در آن موارد مختلفی مانند مخاطب زندگی نامه، موضوع زندگی نامه، مصایب و مشکلات زندگی نامه نویسی در ایران مورد بررسی قرار گرفته بود. یکی از بخشهای آن کتاب کارکردها، اهداف و معضلات نوشتن زندگی نامهها بود.
وی با اشاره به نقشهای هشت گانه و کارکردهای زندگی نامه نویسی مانند عبرت، سرگرمی، تعالی، هویت سازی، جامعه شناسی و تغییر ادامه داد: بحث مهم کارکردها، حوزه سیاستگذاری فرهنگی در دهههای شصت، هفتاد و هشتاد در زمینه انتشار ادبیات دفاع مقدس است.
مهمترین هدفی که ابتدا از سوی سیاستگذاران فرهنگی در زمینه ادبیات دفاع مقدس وجود داشته روایت تاریخ اجتماعی مردم ایران بوده است. روایت زندگی روزمره مردم در دوران دفاع مقدس به تقلید از رمانهای دهه چهل و پنجاه که پرفروش بودند به سمت رمان نویسی رفت و سپس داستانهای کوتاه. اما موفقیتهای رمانهای دهه چهل و پنجاه در حوزه کتاب دفاع مقدس در دهههای هفتاد، هشتاد و نود تکرار نشد و نتوانستند مخاطبان گستردهای پیدا کنند.
کاموس در ادامه تصریح کرد: از سال ۷۶ ضرورت زندگینامه نویسی مطرح میشود و تعداد اندک آنها در سالهای قبل به یکباره در سالهای بعد افزایش مییابد؛ و بطور متوسط در بیست سال اخیر سالی ۳۰ تا ۳۵ عنوان کتاب زندگی نامه داستانی منتشر میشود.
باید بررسی کنیم که علت این امر چه بوده است؟ بنده مهمترین کارکرد زندگی نامه نویسی داستانی را عامه پسند کردن ادبیات دفاع مقدس میدانم و این به معنای عامه پسند بودن زندگینامههای داستانی نیست. زندگی نامه داستانی توانست با جامعه غیرنخبگانی در زمینه دفاع مقدس ارتباط بگیرد. اینکه علت این استقبال قهرمان سازی، ستاره سازی یا زمینه ذهنی مخاطب است باید تحلیل کرد. در زندگی نامه داستان مانند رمان امکان همذات پنداری نیست.
در زندگینامه نویسی با یک تجربه زیسته مواجهیم
وی یکی دیگر از کارکردهای زندگی نامه داستانی را شکستن استانداردها و کلیشههای شخصیتها عنوان کرد و افزود:در رمانهای دفاع مقدسی که قبلا داشتیم عمدتا با شخصیتهایی مواجه بودیم که تحت تاثیر تفکرات روایت شدند و از ابتدا در واقع شهید بودند و خصلتهای نیکو داشتند. اما زندگی نامههای داستانی به دلیل وجود سندها کلیشهها را شکسته است ونقد آنها نیز راحتتر است.
کاموس گفت: کارکرد سوم زندگی نامههای داستانی، قهرمان نمایی یا قهرمان یابی بجای قهرمان سازی است. در زندگی نامهها برخلاف رمانها که دنبال قهرمان سازی هستند قهرمانها شناخته شده هستند؛ و این اتفاق هم فرصت است و هم تهدید و تهدیدش آن است که اگر قهرمان یابی تبدیل به قهرمان سازی شود ما از هنر زندگی نامه نویسی به سمت صنعت زندگی نامه نویسی میرویم.
وی در پایان کارکرد آخر زندگی نامههای داستانی را ارائه یک سند فرهنگی از تاریخ اجتماعی ایران دانست و افزود:در زندگی نامه داستانی با یک سند فرهنگی مواجهیم، اما در رمان الزاما با سند فرهنگی روبرو نیستیم.
کارکردهای دیگری مانند سرگرمی و هویت سازی نیز وجود دارد، اما مایلم آخرین کارکرد آن که انسان شناسی در حوزه دفاع مقدس است را بیان کنم. زندگی نامههای داستانی انسان دوران دفاع مقدس را برای مخاطب ملموستر میکند. زیرا ویژگیهای رفتاری انسان دوران دفاع مقدس را به خوبی مطرح میکند. چگونه میشود که فردی جنگ را دوست ندارد، اما دلش میخواهد شهید شود و این خصوصیت انسان دوران دفاع مقدس است.