سینما چون با خیال مخاطب کار میکند و ارتباط میگیرد، کارکرد ذکر دارد. در سینما با زبان تصویر معانی آشنا را برای مخاطب تداعی میکند. این معانی میتواند هم درست و اخلاقی باشد و هم معانی فاسد باشد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- جمال یزدانی؛ برای همافزا شدن این دو نهاد اجتماعی لازم است تا به یکدیگر پیوند بخورند. یعنی رابطه سینما و مسجد، اگر یک رابطه و تعامل دوطرفه باشد هر دو را از انحراف دور میکند و به تحقق کیفیتر و عمیقتر کارکردهایشان منجر میشود.
از خانه خیال تا خانه خدا مسجد، یک مکان است. مکانی که بر اساس مهمترین رکن نماز که پایه دین است، یعنی سجده، نامگذاری شده است. مسجد علاوه بر آنکه نام و نماد یک مکان است، نماد نوع رابطه بین بنده و خدا نیز هست. در متون دینى، سجده، منتها درجه عبادت بنده در آستان حق تعالى شمرده شده است: «السجود منتهى العباده من بنى آدم». این مکان ویژگی مهماش آن است که یک مکان انفرادی و شخصی نیست، بلکه مکانی است برای برگزاری یکی از اساسیترین مناسک دینی یعنی نمازجماعت.
یعنی مکانی کاملا اجتماعی است، که عموم جامعه بدون هیچ قید خاصی، میتوانند در آن مکان حضور داشته و مشارکت جمعی داشته باشند. در این مکان جمعی، هر فرد در هنگامه نماز، بهطور شخصی و فردی، اما به هیأت جمعی با خداوند ارتباط برقرار میکند. در واقع مسجد، خلوت در عین جمع را برای حاضرین در خود رقم میزند. سینما یک مکان است. مکانی که بر اساس ابزاری به نام فیلم سینمایی که در آن پخش میشود، نامگذاری شده است.
سینما از واژه یونانی به معنای جنبش است. تصویر داشتن را هنرهای گرافیک یا عکاسی نیز قبل از اختراع سینما داشتند، اما هیچکدام به عنوان یک هنر مستقل مطرح نشدند. اما اینکه بتوان تصویری را ثبت کرد که در آن تحرک وجود داشته باشد و به زندگی واقعی که در آن حرکت وجود دارد شباهت داشته باشد، نکتهای بود که این تصویر را از دیگر هنرهای رقیبش جدا کرد و به همین دلیل به سینما اطلاق هنر هفتم شد.
چون این تصویر متحرک باید در محیطی خاص به نمایش درمیآمد، مکانی بدان اختصاص یافت که همنام خود ابزار شد. اما ویژگی مهم سینما این است که یک مکان انفرادی و شخصی نیست، بلکه مکانی کاملا اجتماعی است، که عموم جامعه بدون هیچ قید خاصی، میتوانند در آن مکان حضور داشته و مشارکت جمعی داشته باشند.
در این مکان جمعی، هر فرد در هنگام دیدن فیلم، بهطور شخصی و فردی، اما به هیأت جمعی با سینما ارتباط بر قرار میکند. هنگام پخش فیلم گویا پردهای بین فرد و جمع پیرامونیاش کشیده میشود که همه حواس فرد به فیلم درگیر میشود. در واقع سینما، خلوت در عین جمع را برای حاضرین در خود رقم میزند.
از مسجد غفلتزا تا سینمای غفلتزدا مسجد رسانه است. رسانهای که ارتباطات میانفردی که عمیقترین و موثرترین نوع ارتباط است در آن اتفاق میافتد.
قرآن خواندن، نماز خواندن، فشردن دستها بعد از نماز، اذان گفتن، سخنان امام جماعت با مامومین، و تعامل مامومین با یکدیگر و... ابزارهای رایج در مسجد هستند که از دل آنها پیامهای زیادی رد و بدل میشود. ویژگی مهم دیگر این نوع ارتباط آن است که مخاطبین در تعامل با یکدیگر پیامها را تولید میکنند، منتقل میکنند و فعالانه و بهصورت داوطلبانه با آن ارتباط میگیرند. یعنی همه انواع ارتباط در این رسانه محقق میشود.
مهمترین ویژگی این ارتباط نیز ذکر است. مناسک و آیینهایی که سه بار در روز در مسجد اتفاق میافتند، فضای مسجد و... همه و همه بعد متعالی جهان یعنی عالم غیب را برای مخاطب یادآوری میکند. البته مسجد به همین میزان که میتواند متذکر باشد، میتواند مخاطبش را نیز غافل کند. آنگاه که کارکردهای مسجد به فراموشی سپرده شود و دین تکبعدی و فردی را به مخاطب منتقل کند.
سینما رسانه است. رسانهای که ارتباطات مجازی جمعی در آن اتفاق میافتد. سینما بهعنوان اثرگذارترین ابزار تصویری در میان هنرهایی از این دست، معنابخش نیز هست.
سینما، چون با خیال مخاطب کار میکند و ارتباط میگیرد، کارکرد ذکر دارد. ذکر چه ویژگیای دارد؟ در ذکر، معانی آشنا و متناسب با وجود فرد، با ابزار زبان تداعی میشود.
همین امر در سینما نیز رخ میدهد چرا که با زبان تصویر معانی آشنا را برای مخاطب تداعی میکند. البته در سنخ این معانی به همان میزان که میتواند معانی درست و اخلاقی باشد، معانی فاسد و غیراخلاقی نیز میتواند تداعی گردد: «اگر یک سینماى اخلاقى باشد و علمى باشد، چه کسى جلویش را مىگیرد؟ اما وقتى که ما مىبینیم که مملکت ما از سینمایش گرفته تا مدرسهاش استعمارى (و فاسد) است؛ یعنى از خارج آوردند اینها را براى ما... (البته) اگر مسجد هم یکوقت این طور شد، ما درِ آن را مىبندیم.
اگر مسجدى شد که این مسجد دعوتش دعوت فاسد شد، پیغمبر اکرم خراب کرد «مسجد ضِرار» را، مسجدى که درست کرده بودند در مقابل پیغمبر، و تبلیغات مىکردند بر ضد اخلاق و بر ضد امثال ذلک؛ پیغمبر داد خرابش کردند. اگر مسجدى باشد که مسجد ضِرار باشد، مسجدى باشد که نتوانیم آن مسجد را اصلاحش کنیم، مسجدش [را]هم خراب مىکنیم؛ نه اینکه سینمایش را.» (صحیفه امام، ج. ۴، ص. ۳۴)
مسجد انقلابی، انقلاب سینمایی انقلاب اسلامی، انقلابی به رنگ خدا در دنیای بیرنگ بیخدایی زمانهاش بود. انقلابی که دین را احیا کرد. انقلاب همه نهادهای اجتماعی را در پرتو اسلام نابی که امام ارایه میکرد بازخوانی کرد. یکی از این نهادها مساجد بودند. مسجد مرده را که مبدل به یک عبادتگاه فردی شده بود به کارکردهای اصیل اجتماعی خود بازگرداند: «محراب یعنى مکان حرب، مکان جنگ، هم جنگ با شیطان و هم جنگ با طاغوت، از محرابها باید جنگ پیدا شود، چنانچه پیشتر از محرابها پیدا مىشد، از مسجدها پیدا مىشد، اى ملت؛ مسجدهایتان را حفظ کنید... تا این نهضت به ثمر برسد.» (صحیفه امام، ج. ۸، ص. ۶۰)
این احیا تا آنجا محقق شد که از مسجد، خانه خدا و مردم انقلاب به پیروزی رسید و تداوم یافت، به نحویکه این نهاد اجتماعی دیگر نهادهای اجتماعی را سامان میداد، تامین امنیت، پشتیبانی از اقتصاد، تحقق تعاون اجتماعی، رقم زدن مشارکت سیاسی، تربیت نیروی انسانی طراز انقلاب اسلامی، تولید محصول هنری مردمی و...
از دیگر نهادهایی که انقلاب آن را همانند مسجد بازتعریف کرد و کارکردهای اجتماعی آن را احیا کرد، سینما بود. عملا سینمای ایران در پرتو انقلاب اسلامی متولد شد. این بازتعریف و تصرف سینما، هم از بعد هنری آن و هم در بعد مکانی آن اتفاق افتاد. بدین نحو که محتوای سینما از قرین بودن با فساد تفکیک شد؛ «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم.» (صحیفه امام، ج. ۶، ص. ۱۵) و مکان آن نیز توسعه یافته و در مسجد بهعنوان مادر نهادهای اجتماعی، حضور پیدا کرد.
کارکردهای مشابهی که از این دو مکان و دو ابزار که بیان شد، نشان دهنده یک اصل مهم است: برای همافزا شدن این دو نهاد اجتماعی لازم است تا به یکدیگر پیوند بخورند. یعنی رابطه سینما و مسجد، اگر یک رابطه و تعامل دوطرفه باشد هر دو را از انحراف دور میکند و به تحقق کیفیتر و عمیقتر کارکردهایشان منجر میشود. مسجد میتواند با این ابزار اثرگذاری اجتماعیاش و نزدیکتر شدن به زندگی مردم را محقق کند و سینما نیز با حضور در این مکان میتواند به بیشتر و بهتر دیده شدن و دورتر شدن هرچه بیشتر آن از فساد و انحراف منجر شود؛ بنابراین حضور سینما در مسجد اصل و کسانیکه به جدایی این دو حکم میکنند خلاف اصل فکر میکنند و سخن میگویند و باید بر جدایی آن اقامه دلیل کنند.