جمعی از شاعران در رثای شهادت شهید محسن حججی اشعاری را سرودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ شاعران در رثای شهادت شهید محسن حججی اشعاری را سروده و در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار دادند که در ادامه میخوانید:
قلم از شوق دیدارت چه بارانی و لرزان است زبان شعر من بند آمده؛ حیرانِ حیران است
چنان کوه است زینب (س) وار٬ برگشتی و میدانم به دست مادرت بی شک گل و آیینه قرآن است
گذشتی از سرت پای دفاع از عمهٔ سادات تو فهمیدی برای مؤمن این دنیا چو زندان است*
تویی نام آور و در راه حق سینه سپر کردی منِ بیچاره، اما فکر و ذکرم لقمهای نان است
نگاهم خورد بر تابوتت و روضه مجسّم شد محرّم آمدی! عشقِ تو سالارِ شهیدان است
هوا پاییزی و چشم انتظار تو نجف آباد به چشمم اشک شوق است و نگاهم شهر گیلان است
در آغوشش تو را گم کرد! اما خوب پیدا کرد... تو برگشتی و خاکِ سوریه دلتنگ ایران است
گرفتی از کنار پنجره فولاد حاجت را شهادتنامه ات با إذن سلطان خراسان است
گذشتی پایِ ناموس خدا دورِ حرم از خود نشان دادی که پایِ عشقبازی «سر» چه ارزان است! مرضیه عاطفی
خبر این است که محسن به وطن برگشته بنویسید چنین: (روح به تن برگشته)
سربه راه ست و در این راه سَرش را داده ست او علی مسلک و از خاکِ نجف آباد است
تا که خون حججی در رگِ نسلم جاریست کارِ ما در دلِ این معرکه میدان داریست
ماهمه پشت هم و یار و رفیقیم همه گاه، چون آب روان گاه چو تیغیم همه
هرکه دلداده شود لایقِ دلبَر شدن است اوج سرداریِ ما لحظهی بی سر شدن است
آه این شعر کمی از غمِ ایرانی هاست حرفِ من نیست که این حرفِ سلیمانی هاست
گوش کُن دشمنِ من خاکِ حرم جان من است این شهیدی که سرش رفت ز. ایران من است
قصدِ سیلی زدنِ ما که کُنی خواهی مُرد قبل از آنی که زَنی بدتَر از آن خواهی خورد
آه! آن روز اگر دم بزند آلِ سعود روزِ عکس العملی سخت و خشن خواهد بود
وقتِ پیکار و جنون وقتِ قیام است دگر. چون که دورانِ بزن دررو تمام است دگر
ما چُنان غرش ِ. شیریم و چُنان شمشیریم انتقامِ حُججی را به خدا میگیریم
آهای حضرت موعود کنون نوبتِ توست هرکجا میروم انگار فقط صحبتِ توست
موجی از حادثه از راه رسیدَست بیا ماجرامان به گلوگاه رسیدَست بیا...! محسن کاویانی