متن این یادداشت به شرح زیر است:
باسمه تعالی
در آستانه 16 آذر، انتشار خبر تعطیلی دانشکده آبادان دانشگاه صنعت نفت بسیار تأسفبار بود. دانشجوی این مرز و بوم که در سال 1332 در مبارزه با سلطه سیاسی و نظامی آمریکا پیشقراول شد و در دفاع از شأن و منزلت ملت ایران از احزاب سیاسی پیشی گرفت، امروز نیز توان مقابله مؤثر با انحصارطلبیها و برتریطلبیها در عرصههای مختلف تکنولوژی را دارد که متأسفانه یکی از پایگاههای مهم آن، در حال حاضر در صنعت نفت کشور است. " صنعت نفت" بدون تردید یکی از جایگاههای مهم اشتغالزایی و تولید ثروت است، اما معالاسف همچنان وابستگیها در این صنعت مانعی عظیم بر سر راه آنند. در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، ملت ایران ثابت کرد که قادر است بهخوبی از عهده تولید و صادرات این ماده حیاتی برآید، اما بعد از کودتای 28مرداد و شکستن اراده ملت برای اداره نفت خویش، تلاشها برای تقویت انحصارات و جلوگیری از دستیابی به ساخت تجهیزات نفت و راهاندازی صنایع مربوط به آن در ایران فزونی یافت و متأسفانه تا سالها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم از طریق "شرکت کالا" در لندن سالانه بیش از دو میلیارد پوند به صورت انحصاری تجهیزات نفت از انگلیس خریداری میشد.برای آشنایی با سوابق تلاش برای دور نگه داشتن ملت ایران از این عرصه مهم و تعیین کننده مرور کوتاه تاریخچه فعالیتهای علمی آموزنده خواهد بود.
در سال 1341 دانشکده نفت آبادان تأسیس شد، اما نه تنها رشتههای مهندسی بالادستی نفت در آن تأسیس نشد بلکه با ایجاد رشتههای حسابداری، پرستاری و... عملاً محرومیت کشور از دستیابی به دانش اساسی و پایهای در این زمینه رقم خورد و با استخدام اساتید فارغالتحصیل از مؤسسات آموزشی غیرمعتبر غربی سطح این دانشکده به شدت پایین نگه داشته شد. در سال 1368 در دوران وزارت آقازاده دانشگاه نفت تأسیس میشود تا تحولی اساسی در این زمینه صورت گیرد، اما از همان ابتدا سه جریان به شدت با ورود آن به عرصه مهندسی بالادستی صنعت نفت به مقابله برخاستند: 1- اساتید جا خوش کرده با مدارک بیاعتبار 2- جریانی در وزارت نفت که با شعار" دانشگاهداری کار وزارت نفت نیست" راه تحول را سد میکردند. 3- دلالان تجهیزات نفتی که دارای پیوند قوی با کارتلهای نفتی بودند.
این سه جریان در توافقی نانوشته سد قدرتمندی در برابر ورود دانشگاه صنعت نفت به عرصه مهندسی علوم بالادستی ایجاد کردند. مرحوم پروفسور محمدحسین سلیمی نمین در سال 1376 در مقام ریاست این دانشگاه برای ورود آن به رشتههای مهندسی بالادستی و به حاشیه راندن مهندسیهای پاییندستی که در سایر دانشگاهها نیز تربیت میشدند تلاش گستردهای کرد. برای اولین بار سه رشته مهندسی مخازن، مهندسی حفاری، مهندسی بهرهبرداری، درکشور راهاندازی شدند. همچنین ضرورت تمرکز این دانشگاه بر تربیت نیروهای متخصص در ردههای کارشناسی ارشد و دکتری، و واگذاری تربیت نیرو در سطح کارشناسی به دیگر دانشگاههای کشور در دستور کار قرار گرفت. بر این اساس قراردادی با دو دانشگاه تراز اول صنعتی کشور، یعنی امیرکبیر و شریف، بسته شد که دانشجویان آنها برای نمونه در رشته معدن، 40 واحد تخصصی نفت را نیز بخوانند و با اخذ"دوآل دیگری" به خدمت صنعت نفت درآیند؛ به این ترتیب این صنعت از بهترین فارغالتحصیلان کارشناسی بهرهمند میشد.
متأسفانه با پیوستن وزیر نفت وقت به جمع سه جریان نامبرده، ادامه این سیاست حیاتی ناممکن و ریاست دانشگاه ناگزیر از استعفا میشود. بعد از آن دکتر موسویزاده سکانداری دانشگاه صنعت نفت را به عهده میگیرد. وی نیز با وجود دوستی دیرینه با مهندس زنگنه نمیتواند با سیاست تضعیف این دانشگاه توسط وزارت نفت کنار بیاید. حاصل این سیاست امروز آن است که ما نمیتوانیم بیش از 20 درصد از مخازن نفت بهرهبرداری کنیم؛ به عبارت دیگر در ازای استخراج یک بشکه نفت چهار بشکه در مخازن زیرزمینی دفن میگردد. متأسفانه سیاست اخیر وزارت نفت در حذف امتیاز استخدام دانشجویان فارغالتحصیل دانشگاه نفت( که موجب جذب نیروی انسانی برجسته میشد) ضربه جبران ناپذیر دیگری به صنعت نفت کشور خواهد بود؛ این در حالی است که برای مقابله با تحریمهای روزافزون میبایست به توانمندیهای داخلی تکیه کنیم تا بتوانیم عقبافتادگی در زمینه مهندسی صنایع بالادستی را جبران نماییم.
عباس سلیمی نمین-مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران