هوشنگ امیراحمدی:آن موقع برخی خیلی دوست داشتند که ایرانیان خارج از کشور را جمع کنند و به نفع ایران فعالیت کنند. البته من در همان ابتدا هم اعتقاد داشتم این کار خطرناک است چرا که از نظر من بخشی از ایرانیان خارج از کشور مخالف حکومت هستند و بقیه نیز کاری نمی توانند انجام دهند. بنابراین از ابتدا پروژه اشتباهی بود.
هوشنگ امیر احمدی را میتوان اولین ایرانی دانست که در خصوص رابطه ایران و امریکا کار کرده است. استادیار دانشگاه رادکرنز ایالت نیوجرسی امریکاست و تالیفات متعددی در حوزه سیاسی و اقتصادی دارد. به گفته خودش به تمامی دولتهای پس از انقلاب مشورت داده و رابطه خوبی با آنها دارد. او رئیس شورای «امریکاییان و ایرانیان» در واشنگتن امریکاست. شورایی که افرادی نامداری در آن عضویت داشته اند و روزگاری «سایروس ونس» وزیر امورخارجه کارتر، رئیس هئیت مدیره آن بوده اند. سایروس ونس به خاطر حمله نظامی امریکا به ایران و حادثه طبس استعفا کرد و بخشی از خاطرات او با نام «اشتباه بزرگ» توسط مرکز اسناد ترجمه و چاپ شده است. در این مصاحبه او به مسئله لابیهای ایرانی در امریکا میپردازد. اینکه تلقی اشتباهی از لابی در میان سیاست مداران ما وجود دارد و ما هرگز نمیتوانیم لابی قدرتمندی در امریکا داشته باشیم.
او در این مصاحبه از چگونگی شکل گیری «نایاک» سخن به میان میآورد.
امیر احمدی معتقد است که احمدی نژاد شانس خوبی برای ریاست جمهوری و بازگشت به قدرت دارد و در مورد گردش به راست روحانی هم تفسیر خاص خود را دارد. آن چه که میخوانید، بخش اول مصاحبه تفصیلی خبرنگار نامه با اوست که بیشتر مربوط است به روابط ایران و آمریکا و مساله مهمی به نام لابی گری میان این دو کشور که همواره حرف و حدیث خای فراوانی داشته است.
آقای دکتر شما از اولین ایرانیانی هستید که در حوزه رابطه ایران و امریکا بعد از انقلاب فعالیت کرده اید. آیا شما جزوی از لابی ایران در امریکا محسوب میشوید؟
لابی معنای مشخصی در امریکا دارد و به معنی حمایت از یک حکومت و دولت نیست. لابی و لابی گری به این معنی است که گروهی و یا سازمانی پولی را از سایر گروه ها، سازمان و کشورها دریافت میکنند تا در خصوص یک سری از مسائل که به نفع آنهاست فعالیت کنند. برای مثال اگر قرار است که تحریمی علیه ایران تصویب شود، آن گروه سعی میکند قانون در کنگره تصویب نشود.
ولی اینکه یک گروه و یا فردی طرفدار ایران است و میخواهد رابطه بین دو کشور درست شود و یا تحریمی اتفاق نیفتد را لابی نمیگویند. چرا که اگر این طور بود تمام مردم دنیا لابی بودند.
ما در امریکا لابی نداریم و من هم هیچ وقت لابی نبوده ام. درک بسیار غلطی در خصوص لابی در این کشور وجود دارد و اصلاً معنی آن را هم نمیدانند و فکر میشود، هر کسی که در امریکا از ایران حمایت کند لابی میشود. از طرفی بیشتر کسانی که در خارج هستند به دنبال لابی برای جیب خودشان هستند.
یک لابی در امریکا به نام «نایاک» وجود دارد که تا چند سال پیش دشمن درجه یک ایران محسوب میشد و تمام تحریم هایی که وضع شد توسط جوانان ایرانی این لابی صورت گرفت. اینها «لابی من» هایی علیه کشور و سپاه و جمهوری اسلامی بودند و هر کسی هم که به آنها پول بدهد به همان سمت میروند و آدمهای درست حسابی نیستند؛ لذا ما لابی به آن معنایی که اسرائیل دارد نداریم و اساساً جمهوری اسلامی اعتقادی به لابی به آن معنا هم ندارد.
نایاک و پایا هوچی گری میکنند پس شورای امریکاییان و ایرانیان چه کاری انجام میدهد؟ اولین سازمانی که در امریکا به وجود آمد و در خصوص رابطه ایران و امریکا فعال شد و به دنبال آن بود که رابطه ایران و امریکا را درست کند، مسائل دو کشور را برای دو طرف توضیح دهد و آنها را قانع کند «شورای امریکائیها و ایرانیان» بود که تقریباً ۳۰ سال است فعال است.
ما در امریکا دو نوع سازمان داریم. یک نوع سازمان هایی هستند که در آن امریکاییها و ایرانیان حضور دارند، نوع دیگر ایرانیانِ امریکا است. شورای امریکاییها و ایرانیان هرچند اعضای ایرانی دارد، اما شورای ایرانیانِ امریکا محسوب نمیشود.
شورای امریکاییها و ایرانیان که حدود ۳۰ سال از تاسیس آن میگذرد با آدمهای خیلی بزرگی شروع کرد. چند وزیر امورخارجه، سناتورها، شخصیتهای خیلی برجسته اقتصادی دور هم جمع شدند و این شورا را تاسیس کردند.
زمانی رئیس هئیت مدیره آن «سایروس ونس» وزیر امورخارجه آقای کارتر بود و الان هم سناتور «بِنِک جانسون» رئیس هئیت مدیره آن است و من هم از همان سالهای تاسیس، رئیس شورا بوده ام.
این شورا به هیچ وجه لابی نبوده است و لابی هم نمیکند، اما از حقوق مردم ایران دفاع میکند و به دنبال رابطهای دوستانه بین دو کشور است؛ لذا ما خودمان را یک سازمان لابی نمیدانیم و از آن هم فرار میکنیم.
لابی گری شغل پولی است و عدهای لابی انجام داده و در مقابل آن پولی دریافت میکنند. از روی عشق و علاقه نیست یک شغل محسوب میشود؛ لذا من لابی گر نیستم و دوست هم ندارم من را لابی بدانند. من یک استاد دانشگاه هستم و سایر اعضای حاضر در این شورا هم اساتید دانشگاه، سفرا و وزرا سابق هستند.
این شورا در سال ۲۰۰۰ خانم «آلبرایت» را دعوت کرد و ایشان در خصوص دخالت امریکا در کودتای علیه دکتر مصدق و دخالتهای این کشور در جنگ ایران و عراق عذرخواهی کرد. افراد برجسته زیادی همانند آقای «جان کری» وزیر امورخارجه امریکا و آقای «جو بایدن» معاون آقای اوباما برای آن سخنرانی کردند.
کم کم شورا و انجمن هایی به وجود آمد که ایرانیانِ امریکا محسوب میشوند که به آنها iranian America council میگویند. یکی از آنها «نایاک» و دیگری «پایا» است. اگر اغراق نکنم تعداد آنها نزدیک به ۵۰۰ است. برخی از اینها خیلی بزرگ و معروف هستند و برخی دیگر هم کوچک و منطقهای محسوب میشوند. برخی هوچی گرند و برخی هم با شخصیت هستند. در این میان هم نایاک و هم پایا با هوچی گری و سر و صدا به دنبال آن هستند که خودشان را لابی بدانند و دخالتهای این چنینی انجام بدهند. اما این سازمانها هم هیچگاه سازمانهای واقعی لابی برای ایران نبوده اند، مخصوصاً نایاک که سالها طرفدار تحریم بوده اند. اگر اغراق نکنم اکثرا تحریمهای مربوط به سپاه، نایاک در آن فعال بوده است.
نایاک در آمریکا به نفع برجام فعال شد نایاک چگونه وچه زمانی شکل گرفت؟ نایاک یک گروه جوان ایرانی امریکایی هستند که بعضی از آنها مثل «تریتا پارسی» فکر کنم حتی به ایران هم نیامده باشند. تریتا پارسی اوایل کارمند خودم در شورا بود و من او را از سوئد آوردم. اما بعد گفت که من میخواهم بروم و سازمانی ایجاد کنم که ایرانیان این کشور [امریکا]را دور هم جمع کند.
آن موقع برخی خیلی دوست داشتند که ایرانیان خارج از کشور را جمع کنند و به نفع ایران فعالیت کنند. البته من در همان ابتدا هم اعتقاد داشتم این کار خطرناک است چرا که از نظر من بخشی از ایرانیان خارج از کشور مخالف حکومت هستند و بقیه نیز کاری نمیتوانند انجام دهند؛ بنابراین از ابتدا پروژه اشتباهی بود.
نایاک وقتی آغاز به کار کرد که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شده بود و زمانی که ایشان رئیس جمهور شدند جریان فرق کرد و نیروهای اصلاح طلب و معتدل داخل و خارج در ضدیت با دولت وی طرفدار تحریم شدند و مستقیم و غیر مستقیم امریکا را تحریک کردند که دولت احمدی نژاد را تحریم کند بخصوص بعد از جنش سبز. این مدارکش موجود است و چیز جدیدی محسوب نمیشود.
از طرفی، چون امریکا در ضدیت با احمدی نژاد قرار داشت، هر ایرانی که با او و سپاه و... مخالف بود را به تلویزیون و روزنامهها و کنگره میآورد و هرچه بیشتر به آنها پر و بال داد. یک دفعه سازمان هایی نظیر نایاک و امثال تریتا پارسی این طرف و آن طرف رفتند و از دولت امریکا (بنیاد ملی دفاع از دموکراسی) کلی پول دریافت کردند؛ بهانه آنها هم حقوق بشر بود که مدارک این هم موجود است.
این ماجرا همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه آقای روحانی رئیس جمهور شد. نایاک پس از ریاست جمهوری حسن روحانی و وزارت امورخارجه ظریف، دوباره به این طرف آمدند و در مسئله برجام خیلی فعال شدند. البته من این را عرض کنم که، چون برجام پروژه دولت امریکا بود، به اینها خیلی پر و بال داد و آنها به نفع برجام فعال شدند و در نهایت این فاجعه را به ایران تحمیل کردند و الان هم خیلی چیزی از آن نمانده است.
شما اینکه برخی مدعی هستند نایاک در مسئله برجام از ایران پولی دریافت کرده را قبول دارید؟ نمیدانم و نمیخواهم در این باره صحبت کنم. به این سوال خود دولت باید پاسخ دهد. ولی یک چیزی را میدانم و آن این ست که نایاک بعد از دولت آقای روحانی و مسئله برجام سازمان جدیدی به نام nayak action (نایاک در عمل) تاسیس کرد و خودش را به عنوان سازمان لابی ثبت کرد. این حرکتِ غیر معمولی بود که انجام دادند. حتما باید از جایی پشتیبانی شده باشد؛ بنابراین صادقانه نمیدانم چرا که اطلاع دقیق ندارم و از طرفی این مسئله خیلی حساس است، چرا که پول گرفتن سازمانهای ایرانی خارج از کشور خطر مرگ دارد و آسان نیست که به همین سادگی از ایران پول بگیرند.
نایاک تمام هشت سال احمدی نژاد را طرفدار تحریم بود ما این پتانسیل و توان را داریم که مانند عربستان در امریکا لابی فعالی داشته باشیم؟ ما پتانسیل عکس آن را داریم. ما تصادفاً پتانسیل لابی ضد ایرانی را داریم. میخواهم یک قاعده کلی را در مورد توفیق و یا عدم توفیق در مورد لابی به شما بگویم. لابی برای کشوری که دوست امریکاست موفق است. مثل اسرائیل و عربستان. شما نمیتوانید برای کشوری که با امریکا مسئله دارد لابی کنید. شما به هیچ وجه نمیتوانید در امریکا به نفع ایران لابی کنید و هر کسی که این را بگوید دروغ گو و شارلاتان است.
اما اگر یک موضوع را خود امریکا بخواهد، لابی در آن موفق است. مثل برجام. مثلاً دولت اقای اوباما برجام را به هر قیمتی میخواست و خود کاخ سفید هم لابی میکرد که این توافق صورت بگیرد. در چنین وضعیتی هر کسی که بخواهد برای برجام لابی کند موفق خواهد شد. چرا؟ چون در جهت سیاست روز امریکاست؛ لذا شما اگر در جهت سیاست روز امریکا لابی کنید موفق خواهید شد. پس شما نمیتوانید برای سایر موضوعات که با سیاست روز امریکا همراه نیست و برای کشوری که دوست امریکا نیست لابی کنید.
مثلاً نایاک در مسئله برجام ادعا میکرد که موفق است. خب این مسئله را هم ایران میخواست و هم امریکا به آن مایل بود. چون همه میخواستند موفق بود. اما نایاک در سایر مسائل و تحریم هایی که در این ۵ ساله و در دوره آقای روحانی و ظریف رخ داد توفیقش صفر و زیر صفر بوده است. پس این یک قاعده کلی است.
از طرف دیگر نایاک در این روزها که مسئله تحریمهای سپاه است اصلاً فعال نیست، چرا که اکثرا آنها در قلب خودشان خوشحال هستند؛ بنابراین یک درک بسیار غلطی در خصوص لابی در کشور وجود دارد. چرا که نه به معنی آن دقت میکنند و نه نگاه دقیقی به تاریخ سازمان هایی که لابی هستند دارند. متاسفانه ما ایرانیها خیلی زود تاریخ را فراموش میکنیم. همین نایاک تمام هشت سال احمدی نژاد را طرفدار تحریم بود.
بر اساس توضیحات شما ما نمیتوانیم به مراکز رسمی قدرت، مثل کنگره نزدیک شویم، آیا میتوانیم افکار عمومی امریکا را با خودمان همراه کنیم؟
جواب خیر است. چرا که اکثر امریکاییها نظر مثبتی راجع به ایران ندارند.