باد و باران پنجشنبهشب هم مثل زلزله شب قبلش بود؛ نیامده رفت تا آسمان تهران، تنها چند ساعت، صاف و شفاف باشد! پس دوباره همان آش است و همان کاسه! و من دیروز، ساعاتی را وسط همین کاسه بودم!
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - حسین قدیانی، باد و باران پنجشنبهشب هم مثل زلزله شب قبلش بود؛ نیامده رفت تا آسمان تهران، تنها چند ساعت، صاف و شفاف باشد! پس دوباره همان آش است و همان کاسه! و من دیروز، ساعاتی را وسط همین کاسه بودم! مرکز شهر! البرز که جای خود داشت؛ ذرات آلاینده هوا، حتی برای دیدن راحت برج میلاد هم مزاحم بودند! ۳ - ۲ روز دیگر، وضع به همین منوال بگذرد، باز هم خواهیم خورد به پست اضطرار! و تشدید مشدد آن! و تِکرار یا تَکرار همان خردهتدابیر دیرهنگام همیشگی! اجرای طرح زوج و فرد از در منازل و تعطیلی قطرهچکانی مدارس! چند سال است پاییز و زمستان ما روزنامهنگاران، آلوده شده به تیترهای تکراری! به اینکه ما از این هوای بیهوا بنویسیم و دولت هم انگار نه انگار! تنها تفاوت، جلو آمدن عدد سالهاست! اینکه ۹۱ بشود ۹۲ و ۹۳ و ۹۴ و ۹۵ و ۹۶، اما هوا، همانقدر بد باشد که سال پیشش! بلکه بدتر! خیلی بدتر! آن ۹۱ را هم عمدا گذاشتم تا شاهدی باشد بر این ادعا که ما در موضوعاتی از قبیل: آلودگی هوا، هرگز نگاه جناحی نداریم! ما وقتی دولت فعلی را دعوت به تدبیر میکنیم تا بلکه چارهای مانا برای معضل آلودگی هوا بجوید، از سر استقرار آقای روحانی و شرکا در این مقطع است و الا دولت قبل هم بیشتر در پی زدوخورد با شهردار وقت بود تا عناصر آلودهکننده هوا! پس اگر چه بیتدبیریهای زیستمحیطی این دولت، بعضا نوبر است و ما بچههای «وطن امروز» را گاه مجبور به سلام ۶ ستونی به رئیس سازمان محیطزیست میکند، اما خیلی هم این دولت و آن دولت ندارد! اساسا زور دولتها زیاد است! اینکه دولت قبل در مقاطعی عین آب خوردن، قانون را میپیچاند یا اینکه دولت فعلی، چند سال است هر ماه، شماری از یارانهبگیران را بدون اعلام هیچ فرمول و مکانیسمی، حذف میکند؛ یعنی زور زیاد قوه مجریه! و زورگویی زیادترش! آری! از من بپرسی، ماجرا به زور دولت برمیگردد؛ ذات دولت! واقعیت آن است که در کشور ما، رگ گردن قوه مجریه، آنقدر کلفت است که حتی اگر به جای قالیباف اخ، نجفی همسو و مفتخر به حضور در جلسات کابینه هم شهردار تهران باشد، باز دولت از پرداخت بدهی خود به شهرداری امتناع میورزد و هیچ خیالش نیست که بخش مهمی از معضل آلودگی هوای پایتخت را میتوان با این پول انصافا درشت، حل کرد؛ شرط است که عزم جزمی هم در کار باشد! و از یاد نبریم که دولت قبل هم با شهردار قبل به همین منوال رفتار میکرد! الحمدلله این روزها مدیریت خیابان بهشت، تمام و کمال متعلق به جریان اصلاحات است و راقم این سطور دارد از نهادی حمایت میکند که خوب یا بد، در رأس آن، یک اصلاحاتچی نشسته است! طبق قانون، قرار بود دولت، از محل عواید خود از جریمهها، سهم مهمی را مختص گسترش حملونقل عمومی کند! کرده؟! زمان قالیباف اگر نکرد؛ آن را مینویسیم پای اصولگرا بودن شهردار سابق، ولی الان چه؟! خوب است نجفی توضیح دهد که آیا دولت، به این دو تعهد خود در قبال شهرداری تهران، جامه عمل پوشانده یا نه و الا دور از عدالت است که ایشان را در سوزش چشم و ریه شهروندان پایتخت، از جمله مقصران دانهدرشت تلقی نکنیم! طبق لوایح بودجه در سالهای ماضی- که توسط خود دولت تنظیم میشود! - و طبق شمار دیگری از قوانین و مصوبات، دولت موظف است برای کاستن از آلودگی هوای کلانشهرها، بیشترین همکاریهای خرد و کلان و مقطعی و درازمدت را با شهرداریها بکند، ولی تقریبا هیچ همکاریای نمیکند! چرا؟! چون تحقیقا زورش زیاد است! و هیچ هم متوجه نیست که این وسط، زور زیاد قوه مجریه دارد به قیمت جان مردم، تمام میشود! واقعا این همه اهمال، اگر به معنای زورگویی قوه مجریه نیست، پس چیست؟! مینویسم «زورگویی»، چون دولت حتی از این سخن هم استنکاف میورزد که بیاید و بگوید؛ فلان عدد به شهرداری بدهکارم و در این اقساط و این بازه زمانی معین، صاف میکنم حساب این بدهی را! مینویسم «زورگویی»، چون دولت حتی از این سخن هم استنکاف میورزد که بیاید و بگوید؛ از محل جرایم رانندگی، قرار بود این مقدار را خرج حملونقل عمومی کنم که تا الان نکردهام لیکن برنامه دارم زین پس و براساس این فرآیند، کار را عاقبت از یکجا شروع کنم! مگر زورگویی، فقط به این است که در گردنه، عربده بکشی و زنجیر بچرخانی؟! والله مصداق اتم زورگویی همین است که هوا اینقدر آلوده باشد و دولت باز هم قلدری کند و بدهی خود به شهرداری را نپردازد! بروید حساب کنید با رقم بدهی دولت به شهرداری، چند اتوبوس به ناوگان حملونقل عمومی تهران، اضافه میشود! چند ایستگاه مترو! چند قطار مترو! صدالبته هوا جوری آلوده است و آلودگی چنان بلای جان شهر و شهروندان شده که دولت اگر بدهکار به شهرداری هم نمیبود، باز باید در یک واریز فوقالعاده و حتی فوق برنامه، پاسدار بدیهیترین حقوق شهروندی یعنی «حق تنفس» میشد، اما شگفتا که حتی از پرداخت بدهی قطعی خود هم خودداری میکند! چرا؟! چون زورش زیاد است! امروز، زورش را به شهرداری و شهر و ریه من و شما میرساند و فردا هم اگر بر فرض، شکایتی از دولت بابت این همه قصور و تقصیر شد، زورش را به قاضی بیچاره! و به رسانه ملی بیچاره! و به فلان نهاد بیچاره! و به فلان ارگان بیچاره! و نیست که بودجه همه اینها هم دست خود دولت است، کافی است تا اراده کند بلکه به همین راحتی، دستگاه متخلف (!) را ادب کند؛ بنشاند سر جای خود! تمام کنم این متن را با سخنی خطاب به بعضی از دولتمردان محترم! مگر شما مدعی نیستید که باید محاسن غرب را هم دید؟! آیا در انگلیس و فرانسه هم دولت، همینجوری شهر و شهرداری و چشم و ریه و جان شهروندان ساکن در لندن و پاریس را میپیچاند؟! نکند از غرب، فقط غربزدگی را برای ما به ارمغان آوردهاید؟! که لبه آستین دکمه سردست لباستان، مخفف نام و نام خانوادگیتان را درج کنید و کمی هم لاتیننمایی و تمام؟! جناب دولت! عالیجناب مجریه! به خداوندی خدا، زیبنده نیست که در دولت شما، این همه تدبیر و صدالبته انصاف، تعطیل باشد! نه! این بدهی دولت شما به شخص نجفی نیست؛ بلکه به چشم و ریه و جان همه شهر و همه شهروندان است! کاش دفعه بعد که «استراو» را دیدید، از مستر «جک» بپرسید؛ نحوه تعامل دولت انگلیس را، اقلا با شهرداری لندن! البته بعد از اتمام خندهها! بله! در غرب، نهادهایی مثل شهرداریها واقعا قدرتمندند و صدالبته در ازای امکان و اختیاری که دارند مکلف، اما چه کنیم ما با شهردار فعلی شهرمان که زلزله میآید و میلرزاند و میترساند لیکن آقای نجفی را باید با ذرهبین دنبالش بگردی! و وای از آن روز که دولت و دولتمرد، زورگو باشد و شهرداری و شهردار، بیخیال! آقای روحانی! جناب نجفی! کاش بفرمایید غرب دقیقا در چه چیزهایی الگوی شما بزرگواران است؟!