گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی؛ پیمان معادی در آخرین اثرش دست روی سوژهی بکری نگذاشته اما پرداخت و شیوهی روایتش، جذاب است. "بمب" در سال ۶۶ و در اوج موشکبارانهای صدام روایت میشود. وسط همان تصاویر آشنای شیشههای چسب خورده و خیابانهای سنگربندی شده. همان تصاویر و قابهایی که حمید نعمتالله در وضعیت سفید خاطرهشان برای مردم زنده کرد. از این باب، بمب چیز جدیدی ندارد. همان قاب است و همان بستر. بمب اما جذاب است چون عاشقانه است. چون در میانهی خون و ترس و شیشههای ترک خورده، با موشک کاغذی و کلاه کاسکت و دفتر هندسه، عاشقانه میسراید. بمب جذاب است چون یک عاشقانه ساده ولی متفاوت است. با جغرافیایی که برای مخاطبش خستهکننده نیست. با کاراکترهایی که هر کدام به نحوی جذاب اند و نبض فیلم را کنترل میکنند. با روایتی که برخلاف ظاهرش، شدیداً سیاسی و شدیداً جهتدار است.
دههی شصت پیمان معادی اما دههی شصت خودش و دست بالا دههی شصت هممحلیهایش است. یک دههی شصت سانتیمانتال که آدمهایش مثل دهه نودیها لباس میپوشند و مثل دهه نودیها زندگی میکنند. دههی شصت او، دههی آدمهای خستهای است که انگار برایشان "آرمان" هیچ مفهومی ندارد. آدمهایی که انگار هیچ کاری به کار جنگی که تحمیلشان شده ندارند، کتاب میخوانند و زبان انگلیسی میآموزند و حتی به پناهگاه هم نمیروند. معادی ، شاید برای اولین بار، قرائت اصلاحطلبانه از دههی شصت را روی پرده آورده و این، دستاورد کمی برای او و تیمش نیست.
روایت بمب، بر مبنای تقابل شکل میگیرد. نبرد عشق با ابژهای که آمیزش هولناکی از جنگ و آرمان و انقلاب و شعار است. معادی، بیرحمانه ، انقلاب را در جنگ و جنگ را در شعار خلاصه کرده و مفهوم والا و انسانی عشق را به نبرد با آن میفرستد. آدمهای ارزشیِ بمب، مشمئزکننده اند.مدیر ریشوی مدرسه کاری جز فحاشی و عربدهزنی بلد نیست، معلم ریشآنکادرکرده، تنبیه بدنی میکند و ناظم بیریش، حامی دانشآموز عاشقپیشه است! تنها بازنمایی رزمندگان دفاع مقدس، مهمترین اتفاق دهه شصت در فیلم هم، یک سرباز فراری دزد است! اغراق زیادی نکردهایم اگر بگوییم بمب، انتقامِ معادی از خاطرات دوران کودکیاش است.
اینکه پیمان معادی میکوشد در روایت حدودا دوساعتهاش، آرمان و انقلاب را در مقابل عشق و زندگی صورتبندی کند، حتماً به خاطر کوتاهی ماست. اینکه از دهه شصت در ذهن معادی و امثال معادی فقط کتک و خشونت و هراس باقی مانده، حتما به خاطر کوتاهی ماست. ما انقلابیها هنوز روایت درستی از شیرینیها، لبخندها و عشقهای انقلابمان نداشتهایم. شاید بمبِ معادی، باید در زمین نیروهای انقلاب منفجر شود. تا به خود بیایند و روایت زیست شهریِ مردم دوستداشتنی در دهه شصت را، آن طور که واقعا بوده به نسل جدید عرضه کنند. جای خالی "حال خوب" مردم صبور ِ دهه شصت، حالا و پس از نمایش بمب، خیلی بیشتر از گذشته روی پرده نقرهای احساس میشود.