به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در بخشی از این گزارش واکنش منتقدان با عنوان «روی ترش کردن» ذکر شده و روزنامه شرق در یکی از این نمونهها صحبتهای «آیتالله نوری همدانی» را آورده است: «این حاشیهسازیها برای چیست؟ بهجای حاشیهسازی، بانکها را درست کنید و اقتصاد کشور را سامان دهید؛ اگر عاجز از درستکردن بیکاری و گرانی هستید، با صداقت بگویید نمیتوانید انجام دهید؛ چرا حاشیهسازی میکنید؟ اگر هوس رفراندوم دارید، در مورد معیشت مردم رفراندوم برگزار کنید؛ صندوقی بگذارید و آرای مردم را اخذ کنید.»
این گزارش در ادامه به ذکر سخنان سعید حجاریان در این باب پرداخته است: «سعید حجاریان از اصل ٥٩ قانون اساسی با عنوان اصلی که پیچوخمهای زیادی دارد یاد کرده و سعی کرده بیشتر درباره نیت و هدف روحانی از طرح ایده همهپرسی کندوکاو کند. او معتقد است ایده حسن روحانی از اختلاف بر سر قدرت حقیقی برمیخیزد...»!
انحلال مجلس، همهپرسی، قدرتطلبی!
در ارتباط با موضوع قدرتطلبی لازم به یادآوری است که چند روز قبل ارگان دولت (روزنامه ایران) در سرمقاله خود نوشته بود که چرا رئیسجمهور (آقای روحانی) نباید قدرت انحلال مجلس را داشته باشد! این موضوع واکنشهای زیادی در فضای مجازی داشت که برخی از کاربران با سخنانی کنایهآمیز از دوره محمدعلی شاه قاجار یاد کردند که مجلس را به توپ بست.
گزارش شرق در ادامه به برخی از سخنان حجاریان اشاره کرده است: «...لابد در ذهن آقای روحانی مسئلهای بالاتر از اختلاف جناحها بوده است که اصل پنجاهونهم را پیش کشیده است... من معتقدم استفاده از حربه! همهپرسی در شرایط کنونی و با توجه به تجربیات پیشین، امری خطرناک است؛ چراکه به تناقضات موجود در قانون اساسی دامن زده و ما را چندین گام از مردمسالاری دور خواهد کرد.»
نکته جالب توجه در این جملات به کارگیری عبارت «حربه» است. گوینده معتقد است که مطرح کردن اصل 59 قانون اساسی حربهای برای دستیابی به قدرت است! البته این قدرت را با عنوان «قدرت حقیقی» نام برده و این نکته را نیز افزوده است که «در این مجال نیاز به تکرار بحثهای پیشین در باب تمایز میان «قدرت حقیقی» و «قدرت حقوقی» نیست.» به این تعبیر طرح اصل 59 قانون اساسی حربهای برای دستیابی به قدرتی فراتر از قدرت حقوقی است یا به عبارتی فراتر از قدرتی که قانون اساسی برای رئیسجمهور و هر یک از روسای قوا قایل شده است.
حرف خود گفتن به نام دیگران!
پس از اعلام خبر خودکشی یک جاسوس در زندان حاشیهسازیهای برخی در این مورد آغاز شد. اینها در حالی است که اسناد و مدارک، همچنین اعترافهای خود جای هیچ شک و تردیدی باقی نمیگذارد. خودکشی این فرد در حالی اتفاق افتاده که قطعا زنده بودنش به سبب کسب اطلاعات بیشتر و شناسایی شبکههای احتمالی همسو و همچنین کسب اطلاعات در مورد روش کار آنها بسیار حائز اهمیت بوده و قطعا زنده او برای دستگاههای امنیتی ارزش بیشتری داشته است.
روزنامه اعتماد در همین راستا در صفحه نخست خود یادداشتی را با عنوان «نگراني تشكلهاي محيط زيستي» به قلم یکی از فعالان طیف موسوم به اصلاحطلب منتشر کرده است.
در ابتدای این یادداشت آمده است: «من اصلاحطلبم و آمد و رفتم بيشتر با تشكلهاي سياسي اصلاحطلبان است. ولي از زماني كه خبر خودكشي بهتآور مرحوم سيدامامي اعلام شد، با فعالان نهادهاي مدني محيط زيستي در فضاي آنلاين و فضاي واقعي بيشتر آشنا شدم.»
نویسنده در ادامه میافزاید: «این نگراني چيست؟ اعلام شده كه سيدامامي جاسوس بوده و خودكشي كرده است. اغلب حاميان محيط زيست اما در پذيرش اين خبر ترديد دارند. حتي عدهاي معتقدند اين فضاي سنگين امنيتي كه عليه دستگيرشدگان به راه افتاده در اصل متوجه حاميان محيط زيست و اقليم ايران است. آنها ميگويند اين انجمنهاي محيط زيستي بودند كه نگران تعرضها به محيط زيست بودند، اين تعرضها را دايم به مقامات گزارش ميدادند يا در عرصه عمومي اطلاعرساني ميكردند. حالا با ماجرايي كه پيش آمده، آنها نگرانند چشم ناظران محيط زيست به روي اتفاقات مخرب و سرنوشتسازي كه در اقليم ايران در شرف وقوع است، بسته شود.»
تشنجآفرینی روزنامههای زنجیرهای!
به گزارههایی که در این نوشته وجود دارد دقت کنید: «در پذیرش این خبر تردید دارند» حال این تردید یا به جاسوس بودن بازمیگردد یا به خودکشی و گزاره دیگر اینکه «فضای سنگین امنیتی علیه فعالان محیط زیست به راه افتاده» و «فعالان محیط زیست نگران هستند»!
نخست آنکه پس از طرح موضوع خودکشی جاسوس مورد نظر تعدادی از نمایندگان که برخی از آنها از افراد مورد وثوق همین جماعت اصلاحطلب است به زندان رفته و مدارک را دیدند و فیلم دوربینهای مداربسته را مشاهده و تایید کردند. اما باز هم تردیدافکنی توسط برخی افراد و در رسانههای خاص صورت میگیرد؛ چرا؟ به راستی آیا جریان نفوذ میخواهد هزینه برخورد با جاسوسانی که وطنفروشی میکنند را برای نظام بالا ببرد؟ این البته به آن معنا نیست که هر فردی که اینها را گفت یا نوشت نفوذی دشمن است بلکه جریان نفوذ میتواند روی افراد تاثیر بگذارد تا آنها این موجها را در جامعه ایجاد کنند.
اما در مورد دیگر؛ فعالان محیط زیست چرا باید نگران باشند؟ اگر کسی در خدمت بیگانگان درنغلتیده و برای آنها مشغول به فعالیت و کسب اطلاعات نشده باشد چرا باید نگران باشد؟ روزنامه اعتماد طوری نوشته که گویا آن فرد به جرم دلسوزی و فعالیت برای حفظ محیط زیست دستگیر شده است! همچنین باید پرسید در عرض همین چند روز فضای امنیتی شدید حاکم شده است؟! با خواندن این دست یادداشتها آیا مخاطب حق ندارد شک کند که این قلمها با هدف غبارآلود کردن فضا در اندیشه ایجاد حاشیه امنی برای وطنفروشان هستند؟!
از دل آقای روحانی!
آن گونه که در قانون تصریح شده باید موضوعی بسیار مهم و جدی مطرح باشد که راهحل دیگری برای آن نیست، آنگاه این موضوع طبق درخواست دو سوم از نمایندگان مجلس به همهپرسی گذاشته میشود.
روزنامه ایران در این زمینه نوشت: «ما از دل آقای روحانی اطلاعی نداریم که ایشان به چه دلیل دقیقاً این موضوع [همهپرسی] را مطرح کردهاند... جریان منتقد و مخالف این بحث هم باید توضیح دهند که رجوع به آرای مردمی چه مشکلی از نظر آنها دارد که از طرح آن برآشفته میشوند؟ انتظار ما از جریانهایی که ادعای حمایت از مردمسالاری دینی دارند این بود که بیایند و این نظر را پشتیبانی و حمایت کنند که متأسفانه خلاف آن را شاهد هستیم. توصیه ما هم این است که این گروهها با رجوع به آرای مردم و افکار عمومی مخالفت نکنند.»
طرح موضوع همهپرسی توسط رئیسجمهور در حالی بود که اکنون چنین موضوعی که تا این حد مهم باشد در کشور مطرح نیست و از طرفی دیگر روحانی در حرف و سخن موضوع وحدت قوا را نیز مطرح میکند با این وجود طرح همهپرسی سؤالی اساسی را در ذهن جامعه ایجاد کرده که چه موضوعی تا این اندازه مهم وجود دارد که تنها راهحل آن همهپرسی است.
ایرادش کجاست؟!
در این مطلب گفته شده که «ایراد ارجاع به رای مردم چیست» در این ارتباط باید گفت هر چیز درستی را اگر در جای خود طرح نکنیم قطعا ماهیت درست بودن را دیگر نخواهد داشت. رجوع به رای مردم ایرادی ندارد اما کجا و کی؟ آیا با این استدلال میشود این تقاضا را در سال دوم ریاستجمهوری فردی مطرح کرد که همهپرسی برگزار کنیم تا ببینم مردم با ادامه ریاستجمهوری وی موافق هستند یا نه؟ با استدلال مضحک روزنامه دولت هر چیزی را میشود به همهپرسی گذاشت و باب شدن این روال یعنی تعطیل شدن همه امورات کشور و برگزاری چند همهپرسی با هزینههای هنگفت در هر سال. سؤال دیگر این است که چرا دولتمردان هر از چندگاهی پاس گل به رسانههای معاند نظام میدهند؟ نظامی که در آن به دولت رسیدهاند.
البته این بار نخست نیست که رئیسجمهور چنین گفتارهای ابهامآمیز، دوپهلو و شبههانگیز اظهار میدارد. روحانی پیش از این نیز مسائلی از قبیل «بهشت بردن مردم»، «مبنای حکومت» و «نقد معصومین» را مطرح کرده بود. نقد جریان منتقد دولت به اینگونه اظهارات به این دلیل است که خواستههای مردم کاملا عیان و آشکار است اما رئیسجمهور در همین حال موضوع همهپرسی را آن هم به صورت کلی، سربسته و مغلق مطرح میکند که پیامد آن غبارآلود کردن فضای جامعه است.
دستکاری تعمدی ارز!
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «حدود سه هفته پیش حسن روحانی در قاب تلویزیون گفت که مردم خیالشان از بابت قیمت ارز راحت باشد. اما دست کم تا امروز خبری از آرامش در بازار نیست. برای اقتصادی که از ریز تا درشت فاکتورهای آن به قیمت ارز بستگی دارد، این نوسان زیانآور است».
حیدر مستخدمین حسینی در مصاحبه با آفتاب یزد گفت: «اگر دولت میگوید که این اقدام (افزایش قیمت ارز) برای تامین منابع مالی انجام نشده، میتواند درآمد خود را برای اسفندماه به مردم هدیه دهد و به حساب آنها واریز کند. همانگونه که میدانید در همین مدت بانک مرکزی نرخ ارز مبادلهای را نیز افزایش داده و این نشان میدهد که این دستکاری به نوعی توسط دولت و بانک مرکزی انجام شده است. این شرایط نشان میدهد که اقتصاد ما بیمار است و باید درمان شود. بنابراین نمیتوانیم در این شرایط بگوییم مردم مقصر هستند؛ زیرا بازار ارز در حال حاضر بازدهی دارد و نمیتوان از طریق توصیههای اخلاقی، مشکلات اقتصادی کشور را کنترل کرد».
لازم به ذکر است که در حال حاضر قیمت دلار به حدود ۴۹۰۰ تومان رسیده است. این در حالی است که حدود دو سال پیش- ۲۶ دی ماه ۹۴ روز اجرای برجام- قیمت دلار حدود ۳۵۰۰ تومان بود. نکته قابل توجه اینجاست که پس از تبلیغات گسترده دولت و رسانههای اصلاحطلب درباره گشایشهای اقتصادی در پسابرجام، عدهای با اسکناس یک دلاری آمریکا و هزار تومانی و پانصد تومانی ایران در خیابانهای تهران جشن گرفتند.
چرا دولت زودتر بر بازار ارز نظارت نکرد؟
روند افزایشی نرخ دلار که به گفته رئیسجمهور نوسانات مختلفی در زندگی مردم خواهد گذاشت، انتقادات جدی را به عملکرد دولت در این زمینه در پی داشت.
ارگان دولت در شماره روز پنجشنبه در همین زمینه نوشت: «در حال حاضر شرایط به ضرر فعالان اقتصادی هم هست، چرا که نمیتوانند حتی برای کوتاهمدت و میانمدت خود برنامهریزی کنند و اصلاً معلوم نیست اوضاع بازار به چه سمتی برود... البته سؤالی بزرگ وجود دارد که چرا زودتر از این نابسامانیها نظارت جدی بر بازار انجام نشد؟ ضمن اینکه دولت باید صرافیها را رصد کند و نظارت داشته باشد، شکی هم نیست که دولت باید با متخلفین و سفتهبازان ارزی برخورد داشته باشد.»
گفتنی است روحانی-۷ خرداد ۹۲- در برنامه تبلیغات انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری درباره افزایش قیمت دلار گفته بود: «قیمت دلار به چند برابر قیمت افزایش یافته. مشکل کجاست؟! مشکل عدم مشورت، مشکل خودشیفتگی، مشکل عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور است. مشکل بیثباتیهاست... برای من قابلقبول نیست هر روز هر فرد ایرانی که به عمره میرود به خاطر کاهش هر روز قیمت ریال، در کنار یک عرب، خجالت بکشد».