گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ اسفند، بیش از آنکه ماه آخر زمستان باشد، در نظر ما ایرانیها اولین ماه بهار است! اسفند، پیش درآمد نوروز است و پر از استرسهای شیرین و دلواپسیهای دائم براای آمدن بهار. اسفند، ماه بیم و امید است. امیدش، سهم بچههاست. سهم رویاهای کودکانهای است که از پس ِ آخرین ماه سال میآیند و به سالِ تازه چشم دوختهاند. «بیم»ش اما مال بزرگترهاست. مال پدر و مادرهایی که نگاهی به لبخند بچهها دارند و نگاهی به دستهای خالی و جیبهای کوچکشان. اسفند، جمع اضداد است. متناقضترین ماه سال! ماهی که با همه سختیها و توی خرج افتادنها و شلوغیهایش، به یک «حال خوب» ختم میشود. به «حول حالنا»یی که همه ما از همین روزهای اول اسفند انتظارش را میکشیم.
«کافه تعطیلات» هفدهم را به «اسفند» تقدیم میکنیم. به بهاریترین ماه زمستان. به همه آن خانهتکانیها و خرید رفتنها. به بوی سبزه و تشتهای پر از ماهی قرمز، که قرار است حال شهر را بهتر کنند.
کتاب هفته: مثل نسیم | روایت زندگی شهید سید احسان حاجی حتم لو
مریم ابراهیمی
از آثار روایت فتح است و داستان زندگی مدافع حرمی است که راهی حلب شده. کتاب به روایت زندگی جوانی می پردازد که غریبانه و در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه به شهادت می رسد. مثل نسیم، 14 روایت گر دارد که هر کدام بخشی از شخصیت شهید را از نگاه خود به تصویر می کشند. هرچند که که بخش غالب شخصیت شهدای ما قابل شناخت نیست. فصل اول، روایت مادر شهید از خصوصیات اخلاقی فرزندی است که در فروردین 63 برای اولین بار او را به آغوش می کشد و در بهمن 93 با او وداع میکند.
شروع فصل دوم کتاب شیرین و گیراست و پایانش جانکاه. این بار همسر شهید روایتگر تلخی ها و شیرینی های ماجرای زندگی با یک شهید است. آن هم همسری که در زمان شهادت همسرش باردار است و حالا باید زندگی را بدون او،کنار فرزندی که به پدرش رفته، سپری کند. همسر شهید می گوید: «هر وقت زیارت عاشورا می خواندم، به قسمت« به ابی انت و امی» که می رسیدم، کمی مکث می کردم، می گفتم یا حسین پدر و مادر، اصلا همه زندگی ام فدای تو... پشت بندش می گفتم ولی خدایا! همه زندگی ام را بگیر به جز احسانم را. چند روز قبل از شهادت احسان، زیارت عاشورا می خواندم، به همان عبارت که رسیدم گفتم یا حسین همه زندگیم فدای تو ،و دعای بعدش را طلب نکردم.»
«مثل نسیم» متن بسیار روان و زیبایی دارد . مشخص است که رای جمع آوری و ویرایش مطالب آن زحمت کشیده شده است و ارزش یک بار خواندن را دارد. هرچند که در اواخر کتاب، روایت ها کمی طولانی و خسته کننده است. اگر چه که زندگی نامه همه شهدای انقلاب شیرین است اما روایت زندگی شهیدان دهه چهارم، خاصتر است. شاید چون این باور را منتقل میکنند که شهادت، فقط متعلق به دوران جنگ و انقلاب نیست.
فیلم هفته: It
محمد آزادی
هیجان، دلهره و اضطراب؛ اصلاً استفن کینگ را به همینها میشناسند. نویسندهی معروف آمریکایی که آنقدر رمان ترسناک نوشته که معروف شده. رمانهایی که اغلب بنمایهی ساخت فیلمهای درخشانی هم در ژانر وحشت قرار گرفتند. IT تازهترین آنها است. فیلمی که خیلی از منتقدین معتقدند احتمالاً بهترین اقتباس از کارهای آقای نویسنده از آب درآمده. علاوه بر منتقدان فیلم روزهای درخشانی را هم در گیشه با 700 میلیون دلار فروش در سینماهای جهان داشت. فروشی که احتمالاً حسابی تهیهکنندههایش را بابت سرمایهی 35میلیون دلاری که وسط گذاشتند، کیفور کرد.
ماجراهای فیلم در شهری خیالی در لسآنجلس آمریکا در سال 1989 میگذرد. شهری که درگیر یک طلسم شیطانی است. یک دلقک شیطانی که برای جان جوانترهای شهر چاقو تیز کرده. تماشای فیلم را اگر مشکلی با فیلمهای ترسناک ندارید، توصیه میکنیم. فیلمی که احتمالاً حسابی میتواند آدرنالین خونتان را بالا-پایین کند.
کانال هفته: کبریت
محمدصالح سلطانی
«فکرتو روشن کن!». بروبچههای کبریتمدیا با این شعار کارشان را آغاز کردهاند و چند وقتی هم هست که کلیپهایشان حسابی در فضای مجازی دست به دست میشود. کبریت، یک رسانه مجازی است که تمرکزش را روی ساخت و تولید کلیپهای کوتاهی با موضوعات اجتماعی، فرهنگی و البته گاهی سیاسی قرار داده. هسته اولیه کلیپهای کبریت، ایدههای خاص و بکر آنهاست. ایدههایی که با یک اجرای ساده و بیتکلف، تبدیل به کلیپهای پرمخاطب و جذابی میشوند. کبریت در سوال پرسیدن و جواب گرفتن از مردم، تعارفات معمول صداوسیماییها را ندارد و همین موضوع، باعث صراحت و برُندگی بیشتر کلیپهایشان شده.
ازدواج، ولنتاین، تولید ملی و نفرت مردم از جمهوری اسلامی(!) پیرنگ اصلی کلیپهای اخیر کبریتیهاست. کلیپهایی که نگاه متفاوت به مسائل سیاسی و اجتماعی روز، مهمترین ویژگی آنهاست. نگاهی ورای تحلیلهای رسمی و حتی یادداشتهای ریز و درشت فضای مجازی. کانال کبریت، هر یکی دو هفته یک بار به روز میشود و از جهت تعداد پست، هرگز کانال آزاردهندهای نیست. تماشای کلیپهای کبریت، از آن دست تجربههای مجازی است که نباید نادیدهاش گرفت.
اپلیکیشن هفته: ترب
محمدصالح سلطانی
یکی از اولین استارتاپهای دانشجویان شریفی است که در مرکز کارآفرینی این دانشگاه رشد کرده و حالا سری در میان اپلیکیشنها پیدا کرده. تمرکز خدمات «ترب» بر روی خرید اینترنتی است و به سوال «چی رو از کجا بخرم؟» پاسخ میدهد؟ در واقع با جستجوی یک کالا در موتور جستجوی ترب، کاری که به آن «ترب کردن» هم گفته میشود، شما میتوانید از آخرین قیمت آن کالا در فروشگاههای اینترنتی مطلع شوید و برای خرید، بهترین انتخاب را بکنید. به روز بودن اطلاعات و نوآوری در محیط، جالبترین ویژگیهای ترب ِ شریفیها هستند. امتحان کردنش در این آشفتهبازار فروشگاههای اینترنتی و تنوع بالای کالاها و خدمات، حتما تجربه جذابی خواهد بود.