وقتی درباره شبهات وارد بر بانکداری جاری در ایران بحث می شود معمولا توجه افراد به رابطه بین سپرده گذار و بانک است.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، وقتی درباره شبهات وارد بر بانکداری جاری در ایران بحث میشود معمولا توجه افراد به رابطه بین سپرده گذار و بانک است. راه حلهایی که ارائه میشود هم عموما بدنبال حل مشکلات شرعی در همین بخش است. اما در بخشهای حساس و پایه ایتر از نظام بانکی سوالاتی وجود دارد که پاسخ به ان سختتر و حل مشکلات ان پیچیدهتر است. حضرات شورای فقهی البته پاسخهایی در این موارد داشته اند، اما ان چه رخ میدهد -و اساسا به لحاظ فنی میتواند رخ دهد- با استدلال عزیزان فاصله جدی دارد.
وجه شرعی اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی چیست؟ عقد فی مابین انها چیست؟ اگر قرض الحسنه است پس چرا بانک مرکزی ۳۴ درصد سود میگیرد؟ اگر خرید دین است کجاست ان دین رد و بدل شده؟ در بسیاری از موارد بانک اضافه برداشت میکند نه برای ان که دین خود مثلا به سپرده گذار یا بانک دیگر را بپردازد بلکه به دلیل پرداخت تسهیلات با علم به نبود منابع، حال ناچار از استقراض از بانک مرکزی است. آیا ساخت دین با نیت فروش ان دین از ابتدا صحیح است؟ اگر رابطه فی مابین بانک و بانک مرکزی از جنس صکوک، جعاله یا مرابحه است کجاست ان دارایی پایه معامله؟ ایا اصلا تعریف رابطه بانک و بانک مرکزی بدون وجود یک دارایی پایه (از اوراق دولتی بگیرید تا مستغلات) مشروع است؟
وجه شرعی عملیات بانکها در بازار بین بانکی چیست؟ گفته میشود بانکها نزد هم سپرده گذاری میکنند. خود سپرده که اصالت ندارد و باید مبتنی بر عقدی باشد. کجاست ان عقدی که در یک شب به نتیجه اقتصادی میرسد؟ اگر هم از جنس خرید دین است کجاست ان دین مبادله شونده؟ اگر از جنس صکوک، جعاله و مرابحه است کجاست ان دارایی پایه؟ در واقع انچه مدیران بانک پشت تلفن هماهنگ میکنند تا در بین بانکی تسویه شود صرفا شامل درصد و زمان است نه چیز دیگر.
بانک مرکزی برای کدام عملیات راسا اوراق مشارکت منتشر میکرد؟ ایا بناست جاده بسازد؟ اگر مثلا روی طلای داخل گاوصندوق اوراق منتشر کرده است کی و کجا مالکیت ان در ابتدای دوره به خریداران اوراق یا spv مربوطه منتقل شده است؟