به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در حالی که با خویشتنداری نیروی انتظامی و مانعتراشی برخی مدیران دولتی، 3 تن از اعضای این نیرو توسط اشرار داعش صفت به شهادت رسیدند، روزنامههای آرمان، شرق و ایران در یادداشتها و اظهارنظرهایی، به سمت جنایتکاران غش کردند.
روزنامه شرق از قول محمدجواد فتحی عضو فراکسیون امید، به دستگیری محمد ثلاث راننده جنایتکاری که با اتوبوس، مأموران پلیس را وحشیانه زیر گرفت و به خودروهای مردم آسیب زد، نوشت: درخصوص علت و انگیزه مرتکب به لحاظ جهل به زوایای مختلف موضوع قضاوتی ندارم[!!] و حتما مقامات قضائی در رسیدگی به اتهامات ایشان به همه ابعاد قضیه خواهند پرداخت؛ اما به دور از احساساتی که مردم ممکن است در قبح این عمل مجرمانه از خود نشان دهند و حتی در موقع دستگیری، به دلیل شدت عصبانیت، مشارالیه را مورد ضرب و جرح قرار دهند، در مقام یک حقوق خوانده که با قانون آیین دادرسی کیفری آشنایی دارم و سالها آن را تدریس کردهام، نیروی انتظامی و هر کدام از ضابطان حاضر در صحنه وقوع جرم به استناد ماده44 قانون مذکور بایستی تمام اقدامات لازم را به منظور حفظ آلات، ادوات، آثار، علائم و ادله وقوع جرم و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم یا تبانی به عمل آورند، تحقیقات را انجام دهند و بلافاصله نتایج و مدارک را به اطلاع دادستان برسانند و در جهت حفظ حقوق فرد تحتنظر و متهم باید نسبت به اعمال تمامی حقوق قانونی وی اقدام کنند؛ زیرا مجازات متهم را قانون مشخص میکند و دادگاه صالح آن را تعیین و اعمال میکند و مجازات دیگری مانند ضرب و جرح متهم در حین دستگیری یا در هنگام حضور در بازداشتگاه مصداق تخلف ماموران و ضابطان بوده و خود مستوجب تعقیب و مجازات ماموران متخلف است.
وی میافزاید: آنچه در فیلم پخش شده از متهم دستگیر شده بر تخت بیمارستان مشاهده میشود، حکایت از ضرب و جرح شدید وی مینماید که اگر از سوی ضابطان صورت گرفته باشد، دادستان محترم باید نسبت به تعقیب ماموران متخلف اقدام کند و اگر از سوی مردم عصبانی تحقق یافته باشد، باید مأمورانی که قدرت ممانعت داشته و اقدام نکردهاند مورد بازخواست قرار گیرند.
این تحلیل رذالتآمیز در حالی است که راننده مذکور وحشیانه در حال زیرگرفتن و پیش رفتن بوده و معلوم نیست موجودی چنین وحشی و بیرحم را میشد با نرمش و ملایمت مهار کرد؟! جالب اینکه نماینده مذکور سر سوزنی به تخطئه وحشیگری این عنصر داعش صفت نمیپردازد.
روزنامه آرمان نیز از قول اسماعیل گرامیمقدم عضو حزب منحله اعتماد ملی که مدتی هم متواری بود، نوشت: حقیقتا باید گفت که در این 40 سال، از این جمعیت اغلب چیزی جز صبر و خویشتنداری دیده نشده است. دراویش همواره در جامعه ایران با وجهه اهل لطف و کرم دیده شدهاند. از این رو دستگاههای امنیتی باید تمام عوامل را بررسی کنند تا آشوبگران شناسایی شوند. از جانب دیگر بهتر است مطالبات و انتظارات اقشار مختلف مردم را شنید و آن را بررسی کرد تا حق هیچ شهروندی ضایع نشود. باید در نظر داشت تا زمانی که ابعاد چنین ماجراهایی به دقت روشن نشده، نمیتوان کسی را متهم به ایجاد اغتشاش کرد. این احتمال وجود دارد که برخی فرصتطلبها از هر تجمع آرامی سوءاستفاده کرده و کار را به ناآرامی و اغتشاش بکشانند. به عبارت دیگر، ممکن است کسانی برای خراب کردن یک گروه، دست به رفتارها و اعمال ناهنجار زده باشند. درباره نحوه برخورد با معترضان هم میتوان گفت مذاکره و گفتوگو و شنیدن سخن طرف مقابل بهترین راه است.
گزافهگویی این عنصر فعال در آشوب و فتنه 88 در حالی است که آشوبگران داعشی از ابتدا، به خاطر دستگیری یکی از اعضای فرقه (با جرم سرقت) در حال قمهکشی و عربدهجویی و تهدید پلیس بودهاند و عضویت آنها نیز در فرقه دراویش کاملا روشن است. موضع گرامیمقدم نیز مانند مواضع برخی افراد مشابه دیگر نشان میدهد دراویش داعشی از طرف برخی افراطیون فتنهگر تحریک شده و مورد پشتیبانی قرار گرفتهاند وگرنه به تنهایی جرئت چنین جنایتی را نداشتند.
به نظر میرسد اقدام انتحاری دراویش، بیشتر صبغه رد گمکنی داشته است به این معنا که پس از کشف شبکه بزرگ نفوذ و جاسوسی و خودکشی یکی از اعضای این شبکه که مردم و مسئولان را حساس کرد،جریان آسیب خورده از این بازداشت، سعی کرده با رفتار رادیکال تند، اذهان را از ماجرا منحرف کند.
روزنامه وقایعاتفاقیه نیز به قلم غلامرضا ظریفیان (از عناصر چپ اشرافی شده) مدعی شد آنچه در خ گلستان رخ داده، در باطل خشونت است. او برخلاف واقعیتهای روشن ماجرای خیابان پاسداران و با لحنی تحریفآمیز ادعا کرد: که این قبیل خشونتها به صورت معمول از سطوح پایین شروع میشود و سپس به سطوح بالاتر میرسد. به صورت کلی ابتدا برخی شهروندان به دلیل بحرانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و... از نظر روحی و روانی دچار مشکل شده و سپس و در صورت افزایش تعداد این موارد شاهد بروز خشونتهای موردی و در مراحل بعد خشونتهای جمعی میشویم. خشونت یک دور باطل است.
روزنامه ایران نیز از قول عبدالکریم حسینزاده نماینده مجلس مدعی شد: برخورد سطحی و بدون تامل با این اتفاقات نه تنها چاره این وضعیت نیست بلکه موجبات برخوردهایی شدیدتر را در آینده به وجود میآورد. در کنار محکومیت اقدام معدودی از دراویش که منجر به شهادت 5 نفر در این حوادث شد، چشمپوشی بر ریشههای ماجرا به هیچ عنوان کاری عاقلانه و منطقی به نظر نمیرسد. اینکه چرا وضعیت به جایی رسید که چنین خشونتی در کف خیابان دیده شد و اینکه این خشونت در کجا ایجاد شده بود از جمله پرسشهایی است که نمیشود و نباید آن را بدون پاسخ گذاشت.
وی با انکار و کتمان قمهکشی مدعیان درویش به خاطر حمایت از یک سارق دستگیر شده مینویسد: جامعه ما کمتر از دو ماه پیش التهابی جدی را در شهرهای مختلف تجربه کرد و اکنون هم شاهد التهابی جدید به دلایل دیگری هستیم. اما همه آنچه که رخ داد، یک فصل مشترک دارد و آن هم اینکه گروههای حاضر در این التهابات، قبل از دست زدن به چنین رفتارهایی چندان امکان بیان مسالمتآمیز مطالبات و خواستههای خود را نداشتهاند و زمینه دست زدن به اعتراض آرام برای آنها فراهم نبوده. مشهود است که نبود چنین بستری منجر به انباشت خشم، اعتراض و ناامیدی در میان اقشار مختلف مردم میشود که چه بسا نتیجهای جز دست زدن به رفتارهای خشونتآمیز نخواهد داشت.
با سیاق ادبیات این نماینده باید به سازمان تروریستی منافقین و فرقان و داعش و القاعده هم حق داد! به نظر میرسد نهادهای امنیتی ذیربط باید ارتباط این قبیل توجیهکنندگان خشونت یا فریادهای ضدانقلاب را بررسی کنند.