کد خبر:۶۷۱۳۸۸
جمعه بازار نشریات دانشجویی

از مسجد پناهگاه کارتن خواب‌ها تا سینماگران پهلوان پنبه‌ای که بایکوت می‌کنند!

نشریات دانشجویی در هفته گذشته تیتر‌ها و سرمقاله‌‍‌های خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزه‌های مختلف اختصاص دادند.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-زینب امیدی، نشریات دانشجویی در هفته گذشته تیتر‌ها و سرمقاله‌‍‌های خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزه‌های مختلف اختصاص دادند که با هم تعدادی از آن‌ها را می‌خوانیم.

آغوش باز برای کارتن خواب‌ها
نشریه «رسا» دانشگاه شهرکرد در این شماره سراغ یک سوژه بکر و دست نخورده رفته، سوژه‌ای که ویترین صفحه اول را از آن خود کرده است؛ «حجت الاسلام کمال الدین خداداده». داستان در یک روز برفی در زمستان امسال روایت می‌شود. در حول و حوش همان برف سنگینی که تهران را درنوردید و دو سه روزی همه چیز را مختل کرده بود؛ انتشار پیامی در فضای مجازی تحت عنوان فراخوانی برای اسکان کارتن خواب‌ها در یکی از مسجد‌های شهر به اسم «حاج حسن صنیع الدیوان» سوژه مصاحبه نشریه رسا می‌شود.

نویسنده در بخشی از این روایت می‌نویسد فراخوان مسجد حاج حسن صنیع الدیوان برای اسکان کارتن خواب‌های شهر و دادن غذای گرم به آنها، او را به یاد دوران جنگ در دهه ۶۰ می‌اندازد که مردم چگونه با وجود مشکلاتی مثل فقر، کمبود امکانات و مشکلات فراوان معیشتی دست در دست هم مشکلات را حل می‌کردند.
جمعه منتشر شود//از مسجدی که پناهگاه کارتن خواب‌ها شد تا سینماگران پهلوان پنبه‌ای که بایکوت می‌کنند!

در بخشی از این مصاحبه می‌خوانید: «از حجت الاسلام خداداده سوال کردم که از شما نمی‌ترسیدند؟ به هرحال خیلی از همین افراد مشکلات جامعه را از شما‌ها می‌دانند و علاوه بر آن از گرم خانه‌ها هم فراری هستند، حالا یک مسجد بیاید و به آن‌ها پناه بدهد عجیب و غیر قابل باور نبود؟ حاج آقا با لبخند ادامه داد: این‌ها برخلاف تصوری که نسبت به آن‌ها در جامعه وجود دارد، بسیار گفتیم به هر حال این‌ها ما را در وضعیت فعلی جامعه مقصر می‌دانند و ممکن است از ما خوش شان نیاید. اما اصلا این طور نبود،‌ای کاش می‌شد تصاویر آن‌ها را داشته باشیم، اما به خاطر حفظ حریم شخصی این عزیزان فیلم و عکسی از آن‌ها نگرفتیم، اما هر وقت ما را می‌دیدند و من وارد مسجد می‌شدم، از جا بلند می‌شدند و حتی می‌خواستند دست من را ببوسند. من در همین فضا به آن‌ها گفتم کی آماده است که به او کمک کنیم که از این وضعیت رهایی پیدا کند و ترک کند و مشغول کار شود، بالای ۸۰ درصد می‌گفتند بله حاضر هستیم اعتیاد را ترک کنیم و دیگر خسته شده ایم».

همه چیز از مرداد شروع شد...
«صبح دانشگاه» نشریه دانشگاه صنعتی اصفهان است که در این شماره به سراغ یکی از پدیده‌های روتین دانشگاه رفته است که همیشه مسئولین برای توجیه همه چیز پای آن را وسط می‌کشند؛ «کسری بودجه». «صبح دانشگاه» خیلی صریح پای میز مصاحبه با دکتر معصومی نشسته تا علل کسری بودجه را بررسی کند.
جمعه منتشر شود//از مسجدی که پناهگاه کارتن خواب‌ها شد تا سینماگران پهلوان پنبه‌ای که بایکوت می‌کنند!

وقتی فقط رهبری مسئول است!
در بخش دیگر این نشریه مطلبی با تیتر «وقتی فقط رهبری مسئول است!» نظر خواننده را جلب می‌کند. نویسنده با چهار فرض، به دو سوالی که این روز‌ها شاید خیلی از ما در جامعه می‌شنویم پاسخ می‌دهد. سوالاتی مثل؛ چرا رهبر انقلاب موضوع فسادها، معیشت مردم، اختلاس‌ها و دیگر مشکلات کشور را حل و فصل نمی‌کند؟ یا چرا اگر مسئولین متخلف به وظیفه خود در حل مشکلات مردم اقدام نمی‌کنند رهبری آن‌ها را عزل نمی‌کند؟ پس از مطرح شدن این سوالات با چهار فرض رو به رو می‌شویم فرض اول می‌گوید: رهبری همه مسئولینی که به وظیفه خود به طور کامل و صحیح عمل نمی‌کنند، عزل نماید و خود شخصاً به اجرای این امور بپردازند.) یعنی ایشان هم قانون گذاری کند و هم قوه مجریه باشد وعلاوه بر این‌ها خودش متهمین را دستگیر کند و سپس محاکمه و محکوم و مجازات نماید و فراموش نشود که باید کارگردان و هنرپیشهنیز بیاورد و فیلم و سریال نیز بسازد و ...!

فرض دوم می‌گوید: رهبری مسئولین فعلی را که وظیفه شان را به درستی انجام نمی‌دهند عزل کند و افراد دیگری را به جای نها منصوب نمایند. فرض سوم هم اینگونه است که: رهبری به مردم فرمان دهد که علیه مسئولین فاسد و بی کفایت، به خیابا نها ریخته و شر آن‌ها را از سر نظام کم کند؛ و امام فرض چهارم: رهبری از طریق سخنرانی و نشست‌های عمومی و خصوصی مختلف به تبیین مسیر پیش روی انقاب و جهت دهی لازم پرداخته و مسئولین مربوطه موظف باشد اوامر ایشان را پیگیری و به آن جامه عمل بپوشانند.

در بخشی از بررسی این فرضیه‌ها می‌خوانید: «فرض سوم هم مثل فرض اول شوخی بود. رهبری با کمک مردم کشور را ناامن کرده و خود راه نفوذ بیگانگان را باز نماید. اما فرض چهارم که اصلی‌ترین وظیفه‌ی رهبری یعنی مشخص کردن راه از بیراهه و هدایت جامعه را متذکر می‌شود. به نظر معقول و شدنی است. می‌دانیم که طبق برخی از مباحث نظری مربوط به نظام بر پایه‌ی ولایت فقیه، ولی فقیه رهبر جامعه حق ندارد به جای کسی کار کند و وظیفه‌ای را که بر دوش آنهاست انجام دهد، زیرا در اینصورت مانع از رشد او شده و این با اصلی‌ترین وظیفه رهبر جامعه که هدایت جامعه است در تناقض است. به همین دلیل است که در انتخابات گوناگون، رهبری مردم را به سمت بهترین موجود راهنمایی می‌کند، ولی به جای آن‌ها رای نمی‌دهد. امروز که همه به جای پاسخگویی یکدیگر را متهم می‌کنند راه فرار دیگری نیز یافته اند و آن متهم کردن رهبر جامعه است که این موضوع موجب سلب مسئولیت و عدم پاسخگویی آنان نخواهد شد...»
 
جمعه منتشر شود//از مسجدی که پناهگاه کارتن خواب‌ها شد تا سینماگران پهلوان پنبه‌ای که بایکوت می‌کنند!

بانکداری، مفسده‌ای در سطح بین الملل
نشریه «انعکاس» دانشگاه گلستان در این شماره به مساله بانکداری پرداخته است. نویسنده معتقد است بانکداری یک مفسده جهانی است و نه ایرانی. بانکداری معضل انحصاری ایران نیست، بلکه همه دنیا را فاسد کرده است. صنعت بانکداری از دل قرآن و روایات درنیامده و انقلاب اسلامی هیچگاه بانک را اختراع نکرده است. در بخشی از این مطلب این سوال مطرح می‌شود که بعضی‌ها بسیار می‌پرسند یا با خودشان می‌گویند اگر سیستم مشکل دارد پس چرا آن را عوض نمی‌کنند؟ چرا رهبری دستور نمی‌دهد که یک شبه سیستم را جمع کنند؟

نویسنده در پاسخ به این سوال نوشته است: «رهبر یک جامعه برای اداره یک جامعه باید مانع از فروپاشی آن در ابتدا بشود. مقام معظم رهبری در سطوح پایین موظف هستند که نگذارند سیستم جامعه از هم فروبپاشد. فرض کنید همین فردا ایشان فتوا بدهند که بانک‌ها ربوی هستند و باید تعطیل بشوند... با نگاهی اجمالی به این مسئله اولین چیزی که بوجود می‌آید یک فروپاشی اقتصادی و اجتماعی عظیم در جامعه است. تمام مردمی که سال‌ها با این سیستم کار کرده اند؛ معتل و سرگردان می‌شوند و دارایی هایشان نامشخص می‌شود. جامعه رو به انفجار درونی می‌رود...

حال از منظر استراتژیک اگر به تفکر رهبر جامعه در این بابت نگاه کنیم مسیر مشخصی را می‌بینیم. رهبری شاید خیلی بهتر از مسئولین و متخصصان می‌دانند که وضعیت بانکداری امروز کشور بشدت آلوده به رباست. اما برای رفع این معضل خود به تنهایی نمی‌توانند کاری کنند. ایشان باید ابتدا نخبگان را نسبت به این مسئله حساس کنند تا نخبگان به دنبال طراحی و تئوریزه الگو‌های جایگزینی باشند که مبنای اسلامی داشته باشند...»
 
جمعه منتشر شود//از مسجدی که پناهگاه کارتن خواب‌ها شد تا سینماگران پهلوان پنبه‌ای که بایکوت می‌کنند!
 
کارنیافرینی
«دو کلمه حرف حساب» دانشگاه حکیم سبزواری در صفحه نخست خود روایتی کوتاه از زندگی شخصی را دارد که به خاطر علاقه اجدادش به شغل پزشکی و اینکه او را دکتر صدا کنند، از دوران کودکی چطور در حصر کلاس‌های تست و پس از آن کنکور قرار می‌گیرد. در قسمتی از متن به علاقه فرد نسبت به سفال و سفالی گری اشاره می‌شود که به خاطر موج علاقه خانواده به قبول شدن وی در کنکور پزشکی به فراموشی سپرده می‌شود تا...
 
جمعه منتشر شود//از مسجدی که پناهگاه کارتن خواب‌ها شد تا سینماگران پهلوان پنبه‌ای که بایکوت می‌کنند!

سینماگران پهلوان پنبه‌ای بایکوت می‌کنند
سانسور حقیقت سوژه‌ای است که نشریه «پا برهنه» دانشگاه مازنداران در این شماره به سراغش رفته تا سینمای ایران را از این دید بررسی کند. در این تحلیل نویسنده معتقد است سالهاست که در سینمای جمهوری اسلامی ایران با فیلم‌هایی مواجه هستیم که یا آنقدر حقیقت را تلخ جلوه می‌دهند که در دل مخاطب پاس ایجاد می‌کنند و به فضای مشوش گرایانه نزدیک می‌شوند. یا آنقدر محتوا آبکی است که نمی‌توان اسم فیلم را بر آن‌ها نهاد. حالا دیگر در این سطح، انتقاد از نگنجیدن این تعداد فیلم با این پشتوانه بیت المال در مسیر آرمان‌های انقلاب در قامت جشنواره فجر کمی خنده دار به نظر می‌آید. جشنواره‌ای که هر کس با کمترین نام و نشانی از فجر و در فیلمی با نگاه متناسب با آن حاضر می‌شود بایکوت و سانسور می‌شود. جشنواره‌ای که از فیلم‌های پهلوان پنبه‌ای حمایت و به فیلم‌های قهرمان محور به راحتی برچسب خشنونت پروری و فاشیستی بودن اطلاق می‌کند.

در بخش دیگری از این تحلیل می‌خوانید: «حال رسانه ملی، آنتن را با هر ابزاری و به هر وسیله‌ای حتی تمسخر و توهین سرمایه‌های این نظام و آرمان هایش جلو می‌برد و هیچ کس نیست که بگوید: آقای رئیس رسانه ملی این ساختمان قرار بوده دستگاه تبلیغاتی ایدئولوژیک انقلاب اسلامی باشد نه جولانگاه مزوران و انسان‌های سطحی بی سواد که لگد به همه‌ی آن آرمان‌ها می‌زنند؟...»
 
جمعه منتشر شود//از مسجدی که پناهگاه کارتن خواب‌ها شد تا سینماگران پهلوان پنبه‌ای که بایکوت می‌کنند!

من آن را خانه می‌پندارم
«سحر» نشریه دانشگاه علامه طباطبایی در صفحه آخر خود مطلبی را با تیتر «من آن را خانه می‌پندارم» منتشر کرده است. روایتی کوتاه از زندگی یک دانشجو در خوابگاه دانشگاه، با شروعی تکراری از نالیدن مصائب خوابگاه، اما پایانی متفاوت!

در قسمتی ازنوشته این دانشجو آمده است: «هر بار که به دوستان هم اتاقیم می‌گویم برگردیم به خانه، می‌گویند خانه نه، خوابگاه. برای من خانه است. من آن را خانه می‌پندارم تا راحت‌تر کنار بیایم با فضایش، با دیوار‌هایی که گاهی، سخت می‌شوند و احساس فشار در قلبت می‌کنی و دل تنگ می‌شوی، با پنجره‌ی اتاقش که به سوی دیواری بی روح، باز می‌شود و ساختمان‌هایی دراز، با آشپزخانه‌ی کوچکش، با دستشویی بدون تهویه اش، با آسانسوری که غیراستاندارد است و تعطیلش کرده اند و وقتی از دانشگاه، خسته و کم جان، برمی گردم باید چندطبقه را با پله بالا و پایین بروم و گاهی آنقدر کم می‌آورم که می‌ایستم، نفس عمیق می‌کشم و دوباره از نو، با سه شنبه و چهارشنبه‌ای که در دانشگاه نیستم و غذایی هم به من در خوابگاه تعلق نمی‌گیرد، با فضای سبزی که ندارد و نمی‌توانم روزی چند صد متر بدوم، باهم جواری دانشجو‌های دکتری و کارشناسی که شرایط فاصله سنی و تحصیلی، باعث می‌شود همدیگر را درک نکنند و به هم برای کوچکترین مسائل اعتراض کنند...»
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار