نشریات دانشجویی در این هفته، با تیترها و سرمقالههای خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزههای مختلف اختصاص داده اند که با هم تعدادی از آنها را میخوانیم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- امیررضا غلامی؛ نشریات دانشجویی در این هفته، با تیترها و سرمقالههای خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزههای مختلف اختصاص دادهاند که با هم تعدادی از آنها را میخوانیم.
نشریه دانشجویی «سمعک» انجمن اسلامی دانشگاه بیرجند در گزارشی به آخرین وضعیت پیام رسان تلگرام پرداخته و نحوه تصمیم گیری مسئولان را مورد بررسی قرار داده است. در بخش هایی از این گزارش میخوانیم: پس از گذشت ماهها کشوقوس از سرنوشت تلگرام و اوجگیری شبکههای ضدانقلاب، مسئولین کشور به دنبال پایان دادن نفوذ دشمن، سعی در
ایجاد و تقویت شبکههای داخلی برای جایگزینی با شبکههای خارجی برآمدند.در این بین نیز آقای روحانی در حالی از کام تلخ مردم سخن میگویند گویا مردم تاکنون شیرین کام بوده اند؟ از برنامه های بیفرجام و سیاستهای ناتمام و اقتصاد بی حالمان گرفته تا تلخ کامیهای دیگر...
همچنین آقای روحانی در تصمیمی دستور به خارج شدن شبکههای پیام رسان ایرانی از انحصار تلگرام را صادر کرده و در ادامه نیز به این نکته ی ظریف اشاره کردند که با داشتن پیام رسانهای ایرانی توانمند، امن و ارزان که بتواند مشکل مردم را حل کنند، آن را افتخاری همگانی معرفی کرده که باعث تقویت نرم افزارها و پیام رسانهای داخلی خواهد بود. هشدار مسئولان نسبت به خروج حجم عظیمی از ارز کشور به خارج، که از آن به گرام یاد میشود خود زنگ خطری برای مردم و مسئولان شد تا به طورجدی درصدد محدود کردن شبکه های خارجی باشند و نباید فراموش کرد که اگر روابط بین الملل بر پایه ی سه عامل جغرافیا، اقتصاد و سیاست شکل می گیرد برخی کشورها با هوشیاری در این عرصه بازیگران نقش اصلی را در فضاسازی این حوزه در فضای مجازی داشته اند.
دسیسه ای دیگر کشورهای غربی با حرکت به سمت جهانی شدن که یکی از بزرگترین نمادهای این تحول را می توان در پیدایش فضای مجازی در چند دهه ی اخیر دانست، سعی در نمایان شدن در جهانی را دارند که بتوانند اذهان عمومی مردم را به خود معطوف کنند؛ اما نباید فراموش کرد، اکنون که نزدیک به چهل سال از انقلاب ما می گذرد غرب هنوز با درهای بسته برای تسلط بر کشور و جهان روبه رو شده، ولی همچنان به سنگ اندازیهای خود علیه کشورهای خاورمیانه و در رأس آنها جمهوری اسلامی ایران ادامه می دهد.
شبکه ی تلگرام یکی از معرو فترین شبکه های اجتماعی است که مورد استقبال ایرانیان قرارگرفته و متأسفانه بیشترین کاربران در این فضا را جوانان و نوجوانانی تشکیل می دهند که درصد استفاده ی غیرمفید آ نها بیش از استفاده ی مفید آن می باشند. البته نباید کتمان کرد که چه خوب می شد از این شبکه ها برای ترویج و تبلیغ فرهنگ ایرانی اسلامی استفاده می کردیم و کمتر به دنبال استفاده ی سوء از این ابزارها برمی آمدیم.
مقام معظم رهبری در دیداری با معلمان و فرهنگیان یعنی قشری که وظیفه ی آموزش و تربیت را بر عهده دارند، این نکته را یادآور شدند که: «امروزه جوانان به فضای مجازی همچون برنامه های علمی، اینترنت، شبکه های اجتماعی و... سروکار دارند جایی که لغزشگاهی برای جوانان می باشد.
یعنی هما نطور که انسان برای کشیدن جاده باید احتمال خطر ریزشکوه را محاسبه کند در اینجا هم باید مواظب باشد و استفاده ی درست را از فضای مجازی ببرد. ما نباید این جاده را به اتوبانی یک طرفه تبدیل کنیم که فقط منحصر به چند کشور باشد که از آن سود ببرند بلکه ماهم با حمایت از پیام رسان های ایرانی مثل سروش و ایتا و آی گپ و...می توانیم با استفاده حداکثری هم منجر به پیشرفته شدن آن شویم و هم اینکه زمینه های حرکت به سمت رشد اقتصادی را فراهم آوریم.
خبر از شبهاتی همچون خطر تعرض به امنیت شخصی و حقوق خانوادگی، زمینه ای فراهم کرد تا مقام معظم رهبری در دیداری با مسئولان کشور با ابراز خرسندی نسبت به مطالبه ی ایجاد پیام رسانهای داخلی به یک مطالبه ی عمومی، فرموند: «مسئولان باید امنیت و حریم داخلی مردم و کشور را حفظ کنند که تعرض به امنیت و حریم داخلی مردم حرام شرعی است و نباید انجام شود.» این فتوای مقام معظم رهبری سندی است بر ادعای کسانی که می گویند تلگرام های ایرانی قابلیت سوءاستفاده و ناامنی دارند اما باید یادآور شد که چندی پیش بود که یکی از همین شبکه های مجازی مثل فیسبوک اطلاعات بیش از 50 میلیون نفر را در اختیار کشور انگلستان قرارداد پس با این حساب نمیتوانی مُهری بر تائید ناامنی شبکه های ایرانی چسباند درحالیکه علاوه بر ناامنی موجباتخروج ارز از کشور را نیز فراهم کرده و از طرفی نیز مردم نباید انحصار را در دست منحصرگر دهند و به سرعت غرق در توطئه های دشمن شوند که البته باید ملت فهیم ایران کاری کنند تا سرنوشت تلگرام این بار با تفاوتی اساسی نسبت به قبل دوباره از سر نوشته شود.
نشریه دانشجویی «صبح دانشگاه» جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان، در گفتگویی با دکتر مهدی سلیمانی استاد دانشکده معارف، مدرس ادبیات و پژوهشگر در حوزه عرفان؛ به بررسی و جریان شناسی تصوف در ایران و علل انحراف آن پرداخته است. بخش های از این مصاحبه به شرح زیر است:
بررسی تاریخی تصوف بعد از ورود اسلام عرفان مکمل شریعت
یکی از موضوعاتی که بعد از ورود اسام به ایران خیلی دامنه دار پیگیری شد بحث عرفان بود. اصلاً چه نیازی بود، عرفان کنار شریعت ادامه پیدا کند؟ بعد از ورود اسام به ایران و ایمان آوردن ایرانیان به آن، برخی از تفکرات به اینجا رسید که کمال در شریعت که همان دین است، رسیدن به کمال در محضر خداوند را کفایت می کند. آیا ما می توانیم ارتباطی میانبر یا ارتباطی غیر از شریعت یا مکمل شریعت با خدا داشته باشیم؟ حتی در زمان خود اهلبیت هم این بحث ها پیگیری م یشد و پیش میآمد به نحویکه مثلاً میدانیم برخی از بزرگان تصوف در قرن های بعد خرقه خودشان را به امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نسبت می دادند.اینها نشان از این دارد که این تفکر در زمان خود ائمه هم وجود داشته است.
مسیر اهل معرفت، مسیر اهل محبت ما در تصوف دو نوع مسیر داریم، یکی مسیر اهل معرفت و دیگری مسیر اهل محبت. یا دو مکتب یکی مکتب بغداد که م یشود مکتب اهل معرفت و مکتب خراسان که می شود مکتب اهل محبت اینها چه تفاوتی باهم دارند؟ مکتب معرفت یا مکتب بغداد که سر سلسله اش جنید بغدادی است، می گوید که عارف بدون رسیدن به کمال در شریعت، نمی تواندوارد طریقت بشود؛ آنهم باید در تمام ظواهر و تمام باطن دین به کمال برسد. بعد م یتواند وارد کمال در طریقت بشود. جنید بغدادی یک روز در کوچ هباغی راه م یرفت و باران م یبارید و مسیر کوچه باغ خیس و لغزنده شده بود. زمانی که داشت از کنار دیوار رد می شد، لیز میخورد و، چون نمی خواهد زمین بخورد دستش را به دیوار باغ می گیرد. چون دیوار باغ خیس خورده و کا هگلی هم هست انگشتانش در دیوار باغ فرو می رود.
این را حق الناس م یداند، مراقبت می کند تا صاحب باغ بیاید. می رود و از او حلالیت میطلبد که انگشت من داخل دیوار باغ شما فرورفته؛ یعنیاینقدر به ظواهر احکام پایبند بودند. ازجمله کسانی که بعد از جنید این مسیر را طی کردند قشیری بود که رساله قشیریه را نوشته است. بزرگمرد قرن پنجم و ششم امام محمد غزالی، سهروردی، ابن عربی مرد بزرگ دیگری در عرفان قرن هفتم هست، عبدالرحمن جامی، عزیزالدین نسفی اینها کسانی هستند که این طریق را می یروند. در ارتباط با خداوند محمل رابطه خالق و مخلوق دارند.
طریقه دوم اهل محبت یا مکتب خراسان است. که نسبت اینها به عارفی به نام ابراهیم ادهم یا با یزید بسطامی می رسد. تفکرشان این هست که گاهی در مسیر شریعت احوالی بر انسان عابد وارد می شود که این احوال از نظر مفهومی و غنای و فکری خیلی قوی تر از بعضی ارکان شریعت است. آنجاست که اسم طریقت می گیرد و لزومی ندارد که شخص در مسیر شریعت حتماً به کمال ظاهر و باطن رسیده باشد تا بتواند به عرفان وارد شود و میگویند این مسیر، مسیر عشق خداوند است یعنی می گویند رابطه عارف و خداوند رابطه خالق و مخلوق است. ولی تبدیل به رابطه عاشق و معشوق هم میشود. اینجاست که متناسب با ارتباط عاشق و معشوق ادبیاتی را با خداوند استفاده می کنند که دیگر این ادبیات، ادبیات ترس و زهد و بیم از عقوبت خدا نیست. دقیقا ادبیات عارفی میشود که عاشق خداوند است و معشوق با او سخن می گوید. ازجمله بزرگانی که در این طریقت قلم زدند، رابعه است که به عنوان اولین زنی محسوب میشود که عشق را وارد آموزه های عرفانی کرد.
شبلی، حاج، ابوسعید ابوالخیر، شمس تبریزی و مولانا از این دسته است که البته مولانا را می توانیم حد وسط این دو در نظر بگیریم که اینها نوع ادبیاتشان را متناسب با اینکه می خواستند مسیری میانبر با خدا داشته باشند تغییر می دادند که می بینیم شطحیات یعنی سخنانی که از سر غلبه و وجد معرفت خداوندی، به عارف وارد می شود و از عارف صادر می شود خیلی زیاد است. حاج انا الحق میگفت، بایزید بسطامی، سبحانی ما اعظم شانی میگفت، دیگری لیس فی جبتی الا الله.این از نظر فقها شرک است، ولی ازنظر اینها تمام لطف و
معرفت است، تمام بیان عاشقانه با خداوند است.
اینجاست که می بینیم این دو مسیر یا طریقت از همان اوایل ورود اسلام به بعد، مسیر خودشان را ادامه میدهند، هرکدام با طریقت خودشان. گاهیاینها مقابل همدیگر قرار می گیرند. به خصوص در هنجارشکنی های اهل محبت که خیلی وقت ها اهل معرفت را در مقابلشان قرار میدهد. می بینیم که بعضی از اهل معرفت با فقها در تکفیر اهل محبت هم عقیده می شوند؛ مثلاً در واقع هیحاج فقط فقها و اهل شریعت نبودند که حاج را تکفیر کردند، برخی از اهل معرفت هم حاج را رد کردند و دو سه قرن بعد عین القضات همدانی را می بینیم که نه تنها فقها، بلکه بعضی از اهل معرفت هم او را تکفیر کردند و بر دار کشیدند و تکه تکه کردند.
نشریه دانشجویی « ۱۹۷۹» بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی رشت در سرمقاله ی خود به پیچیدگی وضعیت برجام و نا به سامانی های بازار ارز با عنوان «با گونی دلار می آوریم، سر برجام سلامت!» انتقاد کرده است که با هم این یاددشت را میخوانیم:
حجت الاسلام روحانی رئیسجمهور، صبح شنبه در نشست هماندیشی مدیران ارشد دولت که در سالن اجلاس سران برگزار شد، گفت: باید باورمان شود که کشور، ادارهاش و مدیریتش بر عهده و از آن ملت است و ما باید باورمان شود که چیزی بالاتر از نوکری ملت نداریم. چیزی بالاتر از این نیست که خادمی برای مردم باشیم و اگر کسی خودش را بالاتر از خادمی میداند، پس معنای حکومت اسلامی و حتی مفهوم مردمسالاری دینی را لمس و حس نکرده است.
این که جناب آقای روحانی به این نتیجه رسیدهاند بالاترین ارزش، نوکری مردم است به نوبه خود دستاورد بزرگی است. شخصی که در برنامههای تبلیغات ریاست جمهوری در سال ۹۲ معتقد بود کشور مدیر میخواهد و نه نوکر... اما اقای رئیس جمهور مطلب قابل توجهای در این سخنرانی بیان کردند. در چهار سال گذشته، ارز کاغذی را با هواپیما و با مشکل میآوردیم و هواپیما را بیمه میکردیم عدهای ماشین مسلح میبردیم ارز را تحویل میگرفتیم. چند کارمند ارزها را با گونی میبردند تقسیم میکردند بین صرافیها که ما دیگر نمیدانستیم چجوری و چگونه تقسیم میکردند.
بخاطر داریم که پارسال همین ایام وقتی این بدیهیات را بیان میکردیم که بوسیله برجام حتی تحریمهای هستهای مانند تحریم "چرخه دلار" هم لغو نشده و هفت ادعای جناب روحانی رسما "دروغ" است، باید هزار استدلال و شاهد و نشان ارائه میکردیم و حتی خود روحانی در سومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری، در چشم مردم نگاه کرد و گفت: من توانستم در ۴ سال اول تحریمهای هستهای را بوسیله برجام لغو کنم و به این دولت رای بدهید تا در ۴ سال دوم هم سایر تحریمها را لغو کنم!
اما حالا که افزایش افسار گسیخته قیمت دلار، عیار خیلی از ادعاها را عیان کرده، خود روحانی هم چارهای جز بیان حقیقت ندارد تصور کنید برای عیان شدن اعتبار سایر ادعاها چه هزینههای دیگری باید بر مردم تحمیل شود... اکنون برای عموم جامعه فرصت خوبی است تا دو تفکر موجود در کشور را مورد ارزیابی قرار دهند. یک تفکر همین روندی است که در این چندسال طی شده و ادعایش این بود که اگر با دنیا به اصطلاح آشتی کنیم و به قول خودشان بلند صحبت نکنیم و ادبیاتمان را خوب کنیم و لبخند بزنیم، بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. یک تفکر هم این است که اگر میبینید دشمن از دست ما عصبانی است، به خاطر همین “پیشرفت”های ماست ونه بخاطر اینکه مثلا ادبیات ما تند بوده است! این دشمنی ناشی از ماهیت اوست. حالا باید ارزیابی کنیم که حرف کدام گروه صادقانه و درست بوده است؟
نشریه دانشجویی «رســـــــا» دانشگاه جامعه اسلامی دانشجویان شهرکرد در یادداشتی با عنوان « نباشی، هستی نیست! » به بررسی وظایف ما در قبال بحران آب کشور، پرداخته است. این یادداشت به شرح زیر است:
از قدیم گفته اند تا هست قدرش نیست. واژه ای کوچک است اما هر آنچه در هستی است به آن وابسته است. آب را فقط می توان با واژه آب معرفی کرد. نمی دانیم آیا سالیان بعد آبی برای مصرف روزانه پیدا می شود! نمی دانیم که آیا برای نسل آینده آبی باقی می ماند! آیا در کل نسلی باقی می ماند؟ نمی دانیم تا کی خدا ما را در فهرست نالایقان باران رحمت خویش نگه می دارد؟
هر ساله به خشک سالی بزرگ ایران نزدیک و نزدیک تر می شویم؛ سدهای ذخیره ی آب هر سال کم آب و کم آب تر می شود. چرا راه دور برویم؟ تمام شدن همین آب اصفهان و شهرکرد را به نقل های مختلف ۷، ۱۰ یا ۲۰ سال آینده تخمین زده اند. جیره بندی هم نزدیک است شاید برای همین تابستان پیش رو! میزان بارش نسبت به 50 سال اخیر 60 درصد کاهش داشته و اکنون حجم ذخیره آب در 73 سد مهم کشور کمتر از 40 درصد است.
اوضاع بارش همین گونه بحرانی است. تازه سالیانه مقدار بالغ بر ۲میلیارد مترمکعب آب سدهای کشور نیز تبخیر می شود که حاکی از عدم مطالعه دقیق و بها ندادن به علم و دانش بزرگانی همچون پروفسور پرویز کردوانی است. جغرافی دانان و دانشمندانی که ساختن سد در بسیاری از مناطق ایران و از رده خارج کردن قنات ها را افتخار که نه بلکه خیانت می دانستند.
چاره چیست؟ همان طور که می دانیم مسئولین اغلب در خوابی عمیق فرورفته و البته بعضی از آن ها همچون موارد گذشته منافع خود را بر منافع ملی ترجیح می دهند. چاره کار به دست آن ها نیز هست که با فرهنگ سازی و مطالعه دقیق جغرافیای ایران و عملی کردن شیوه های جدید ذخیره و بهره وری از آب به فکر آینده این کشور باشند و فقط رفع مشکل آّب را منوط به اجرای برجام ندانند.
اما چاره کار آن است که خود فکری به حال آینده بکنیم، خود را با این فکر که بخش زیادی از آب در کشاورزی و صنعت مصرف می شود توجیه نکنیم. یک قطره هم یک قطره است. برای این کار هر کس وظیفه ای را باید برای خود مشخص کند؛ به طور مثال وظیفه من دانشجو: - ترویج استفاده از وسایل آبیاری مکانیزه و به روز در منطقه خود و توجیه کشاورزان منطقه برای جلوگیری از روش آبیاری غرق آبی و همچنین پرهیز از کشت محصولات پرآب؛
- بررسی روش های استفاده از آب های دور ریز سطحی و فاضلاب تصفیه شده و اجرای آن؛ - آموزش فرهنگ استفاده از آب در منطقه زندگی، منزل، خوابگاه و...؛ - اطلاع رسانی خرابی شیرآلات موجود در اماکن عمومی مثل خوابگاه؛ - گزارش دادن هدر رفت آب در آبیاری چمن های سطح دانشگاه؛ - کشف گیاهان جدید به جای چمن و همچنین گیاهان مناسب برای مناطق مختلف ایران؛ - و...
باشد که خداوند باران رحمت خویش را بر بندگان گناهکار خود فرو ریزد و از اسرافکاران نباشیم؛ چرا که خداوند اسراف کاران را دوست ندارد.