گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-زینب امیدی، نشریات دانشجویی در هفته گذشته تیترها و سرمقالههای خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزه های مختلف اختصاص دادند که با هم تعدادی از آنها را می خوانیم.
جورج اورول نسخه انقلاب ما را چگونه می پیچد؟
شماره هفتم «نبض» دانشگاه تهران در این شماره به سراغ اتفاقات مختلفی رفته است. از «بررسی داستان قلعه حیوانات و انقلاب اکتبر» که از مقایسه انقلاب های دیگر با انقلاب ایران می گوید تا مطلبی تحت عنوان «چلچلی انقلاب» که در آن چهل ساله شدن انقلاب اسلامی ایران را بررسی می کند. «جوجه های مارکس» نیز روایتی کوتاه، از آشوب هایی است که توسط معاندین نظام در دی ماه سال جاری در دانشگاه تهران رخ داد؛ مطلبی که دو نفر از دانشجویان همین دانشگاه آن را به قلم تحریر در آوردهاند.
در صفحه اول این نشریه مطلبی را با این تیتر «جورج اورول نسخه انقلاب ما را چگونه می پیچد؟» می خوانید که درآن نویسنده معتقد است جورج اورول داستانش را بر اساس انقلاب شوروی نوشته است. انقلابی که در واقع براساس کمبود نان در شهر پتروگراد آغاز می شود و سرانجام به سرنگونی رژیم تزاری می انجامد. نویسنده یادآور می شود مردم شوروی آن روزها دل خوشی نسبت به تزارها ندارند، کشور درگیر جنگ جهانی اول است و تزار در شهر نیست. این انقلاب برای نان با تردستی بلشویک ها مصادره می شود! بلشویکهایی که حزب تندرو روسیه محسوب میشدند و تحت تأثیر اندیشههای مارکس همه باید برابر باشند بودند.
در ادامه این مطلب می خوانید: «جورج اورول نسخه ما را چگونه می پیچد؟ او انقلاب ما را ندیده است! این قطعا تعجب آور خواهد بود که همه چیز ما مردمی بود اما در شعارهایمان حرفی از نان نبود! اصلا اقتصاد ایران در آن زمان بد نبود! قيام مردمی ها ایدئولوژیک بود. برای اسلام. بازهم عجیب خواهد بود که ببیند وزیر کشور ما در دهه اول انقلاب که دوره مسئولیتش تمام شده، همسرش را با موتور گازی به نماز جمعه می برد. مردم تفاوتی بین خود و مسئولین احساس نمی کنند! ساده زیستی از آرمان های انقلاب است. جوانان بیست ساله کوچه ها جنگ را هدایت کرده اند. این تعجب آور خواهد بود که وقتی هر جریانی تلاش کرده است انقلاب را به حساب خود بزند مردمی در مقابلشان ایستاده اند و توطئه ها را خنثی کرده اند. گویا مردم نه وابسته نان اند و وابسته اشخاص! آنها فقط به اسلام و ولایتش پاییند هستند.
انقلاب ما هنوز مردمی است اما شرایط قطعا پیچیده و سخت شده است. نقص ها آنجایی است که از ولایت و اسلام کوتاه آمده ایم. اشرافیگری آفت مسئولین کنونی کشور است؛ در آن میان دروغ گویی و تبعیض و فساد هم دیده می شود. امروز صدای کارگران بسیاری بلند است. هیچ انقلابی تاخوی حیوانیت در کار نباشد منحرف نخواهد شد. خوک شناسی هم شتری است. خوک ها هیچ گاه آرام نمی نشینند! مدام در تکاپو هستند تا دیگران را به بهشت برسانند؟ بهشتی از شکلات در پشت کوههای بلند...»
جوجه های مارکس!
این مطلب در صفحه بعدی نشریه با روایت دو تن از کسانی که نظاره گر آشوب های دی ماه دانشگاه تهران بودند، خواندنی است. در بخشی از این روایت آمده: « ظهر شنبه، سردر دانشگاه تهران برای ساعاتی نظاره گر تلخ ترین مردی خود بود. عده ای آشوب طلب که از میراث دانشجویی، تنها کاری آن را به همراه داشتند و البته آن را هم برای ورود فتنه گرهای خارج از دانشگاه به اشتراک گذاشته بودند درهای مبدأ تحولات کشور را به روی اغتشاشات پایتخت گشودند و با سردادن شعارهای رادیکال و بی محتواء از پشت صورت های پوشیده و به اسم مستضعف و با نقاب مطالبه گری برای مردم رنج کشیده، شروع به هتاکی و نفی اصل انقلاب و نظام اسلامی کردند...»
تحویل سال هنر هفتم/ فجری تر از سال های قبل
«میدان انقلاب» دانشگاه علم و صنعت این ماه با پرونده ویژه ای درباره 36 جشنواره فیلم فجر به گیشه آمده. جشنواره امسال هم همانند سال های قبل به گود حاشیه ها کشانده شد. نویسنده این پرونده با بررسی فیلم هایی همچون: لاتاری، به وقت شام، تنگه ابوقریب، مغزهای کوچک زنگ زده معتقد است فیلم های جشنواره نسبت به دوره های قبل بیشتر به مفهم و آرمان دهه فجر نزدیک شده است. در خصوص فیلم لاتاری می گوید این فیلم یک آژانس شیشه ای است، فرمولی که بیست سال پیش حاتمی کیا خلق کرد. فیلمی که عموم مزدم پذیرفتن و برایش دست زدند. و در خصوص فیلم های به وقت شام و تنگه ابوقریب نیز نظرات جالبی دارد. در بخشی از این تحلیل سینمایی می خوانیم: « در همان ابتدای کار و بیان قوانین سی و ششمین دوره، برگزار کنندگان در اولین تصمیم عجیب خوده بخش نگاه تو را حذف کردند. در حالی که در ادوار اخیر شاهد درخشش فیلم اولی ها بودیم، حذف نگاه نو و کاهش فیلم های راه یافته به بخش نهایی تقریبا بی توجهی به فیلم اولی ها را کامل کرد، گرچه کاهش فیلم های راه یافته به ۲۳ فيلم تصمیم خوبی بود، اما می شد به روش بهتری صورت پذیرد.
اما در ادامه، از فقدان مبنا و اساس برای انتخاب داوران که بگذریم، برسیم به داوری بخش سودای سیمرغ اول اختتامیه مجری ضعیف برنامه اعلام می کند که برخی حوزه ها دو سیمرغ دارند و آب سردی می ریزد بر دیگ جوشان هيجان جشنواره تصمیمی صددرصد غلط و محافظه کارانه از سوی هیئت داوران که ارزش سیمرغ که سرمایه ی سینماست را پایین می آورد. واقعا نبود شجاعت در داوران در سال های اخیر مشهود است...»
ذبح اعتقادات حق، در مسلخ اهداف سیاسی
نشریه 12 صفحه ای «سمعک» دانشگاه بیرجند در شماره جدید خود روی سخنان اخیر رئیس جمهور کلیک کرده است. در مطلبی تحت عنوان «ذبح اعتقادات حق، در مسلخ اهداف سیاسی» نقدی بر سخنان اخیر آقای روحانی و بسط دادن استدلال هایشان به ائمه و امام زامن (عج) شده است. نویسنده می گوید رویس جمهور اظهار نظرات و برداشت های خود از معصومین، مانند صلح امام حسین(ع) دوباره سخن خود را اینبار جواز نقد معصومین بیان می کند. در ادامه این مطلب اینطور آمده است که: « حسن روحانی 18 دی ماه در جمع وزیر و معاونان وزارت امور اقتصاد و دارایی با ادعاهایی درباره نقد به پیامبر اسلام و امام زمان(عج) با لحن انتقادیرانگیزی درباره ظهور امام زمان (عج) سخن گفت که این اظهارات با واکنش علما مواجه شد. آنان با تعجب از این اظهارات، از حسن روحانی خواستند وقتی سوادی در این زمینه ندارد، اعتقادات مردم را رها کند.
افزایش موج انتقادات به اظهارات روحانی باعث شد دفتر رئیس جمهور چند روز بعد از واکنش ها، بدون اشاره به فایل تصویری اظهارات حسن روحانی آن را «تقطيع و تحریف هدفمند جملات رئیس جمهور» بخواند و مدعی شود به هیچ عنوان عبارت «امام زمان (عج) هم قابل نقد است» نه در سخنان وی وجود داشته و نه از آن قابل استنباط می باشد. اما به رغم تکذیب اظهارات حسن روحانی توسط دفتر رئیس جمهوری، همچنان علما و مراجع نسبت به آن واکنش نشان می دهند...»
یک جرعه اقتصاد اسلامی
دیروز داشتم از جلوی سالن - اسمش چی بود؟ آها "آوینی" رد می شدم که دیدم یک بچه دانشجو دارد درباره اقتصاد اسلامی حرف می زند و به خیال خودش بنیان های نظری علم اقتصاد را به چالش میکشد! خواستم بروم روی سن ! بگویم بچه! تو هنوز دهانت بوی شیر می دهد! هر وقت توانستی چهار تا مقاله ISI بدهي آنوقت بیا تا جوابت را بدهم. یکی از دانشجوها با شیطنت پرسید : استاااد! چی میگفت حالا ؟ «جریان» دانشگاه بوعلی همدان اینگونه در آخرین شماره چاپ شده خود سراغ اقتصاد و بررسی آن رفته است. نویسنده در سه پرده، داستان یک سخرانی را در خصوص اقتصاد اسلامی به شکل یک راوی روایت می کند و در پرده آخر پس اینکه سخنران چه گفتهز و باقی چه شنیده اند می گوید: «آن روز علوی در سالن «آوینی» تنها ماند و هیچ کس حرفش را نشنید. او می خواست بگوید که هیچ کدام از این جوابهای شما پاسخ اسلام نیست! همه دارید نظر خودتان با نظر مثل خودتان را بر دین تحمیل می کنید.
به زور هم ده تا آیه و روایت بی ربط را کنار هم می چینید تا مخالفتان را ساکت کنید. علوی می خواست بگوید پاسخ هیچ کدام از اینها که گفتید نیست. امیرالمومنین در خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه میفرماینده ان الله فرض على المه الحق أن يقدروا يضعفة التاسه خدا بر پیشوایان جبهه حق واجب کرده که زندگیشان را با ضعیفترین مردم مقایسه کنند! چرا هیچ کس این عبارت را نشنیده ولی قریب به اتفاق شنیده ایم که شیطان 5 هزار سال عیادت کرد و... چرا کسی برایمان نگفته که امیرالمومنین نماینده خود عثمان ابن حنيف- را صرفا به دلیل شرکت در مهمانی که در آن هیچ فقیری نبود آنطور شدید و علنی توبیخ کرد ؟ شاید اگر علوی خیلی اتفاقی چهار تا کلمه انگلیسی لابلای حرفهایش قاطی می کرد و شاید اگر پشت اسمش كلمه لقب «دکتره می آمد و همانطور که استاد میگفت چهار مقاله ISI داشته دیگر دهانش بوی شیر نمیداد. آنوقت این حرفها می توانست علمی باشد. البته به شرطی که قواعد فعلی را، کتاب های فعلی را اساتید فعلی را به چالش نکشد! این عقده حقارت و تجربه نسخه های دستمالی شده و قدیمی غربی شاید بزرگترین مصیبت مجموعه دانشگاه باشد.
جنبش اقلیت، محبوب اکثریت
«انعکاس» نشریه دانشجویان امیرکبیری، در شماره 100 خود مطلبی را با توجه به اینکه 27 بهمن ماه مصادف است با سالروز شهادت سید عباس موسوی اولین دبیرکل حزبالله لبنان بود؛ برای بررسی حزب الله انتخاب کرده است. در قسمتی از این بررسی آمده است: «درکشوری که اکثریت مطلق دینی وجود ندارد و استعمار از گذشته سعی در ایجاد تفرقه های فرقه ای و مذهبی در آن داشته است که یکی از اصلی ترین بروز های آن جنگ داخلی 15 ساله بود، حزب الله که جنبش و نهضتی شکل گرفته از دل شیعیان بوده، توانسته است در بین گروه های مختلف اجتماعی از محبوبیت نسبتا بالایی برخوردار شود.
نماد این مقبولیت را می توان در صحنه های گوناگون گردهمایی های در حمایت از حزب الله، در حمایت یک خواننده زن مسیحی از حزب الله و خواندن ترانه برای حزب الله، در همراهی رئیس جمهور مسیحی لبنان با حزب الله و ائتلاف متحدان آن بعد از استعفای سعد حریری، نخست وزیر لبنان، که باعث شکست نقشه ای شد که هدف آن شعله ور کردن یک جنگ داخلی دیگر در لبنان بود و در بسیاری دیگر از صحنه های زندگی روزمره لبنانیان دید...»
الهه کشتار جمعی!
هفته نامه «1979» دانشگاه آزاد رشت در این شماره مطلبی را با تیتر «الهه کشتار جمعی» به حوادث تلخ سال 95-96 اعم از حادثه قطار سمنان-مشهد، پلاسکو، نفت کش سانچی، سقوط هواپیما تهران-یاسوج و نقد عملکرد ضعیف وزیر راه اختصاص داده است. نویسنده این مطلب با اشاره به اینکه مدت زیادی از غم بارترین حوادث کشور در حوالی «ایستگاه هفت خان» در محور سمنان – دامغان نمی گذرد می گوید این حادثه یکی از مرگبارترین حوادث ریلی در ایران پس از حادثه قطار نیشابور به شمار می رود. حادثه ای که منجر به سوختن تعدادی از هم وطنان گشت و آنها در آتش بی تدبیری مسئولان وزارت راه سوختند که با افتخار گزارش راه اندازی سامانه پرخطای ATC را می دادند.
بررسی عملکرد نویسنده از آقای آخوندی این گونه است که می توان نتیجه گرفت ضعف مدیریتی عامل حادثه قطار بوده است. در خصوص حادثه پلاسکو نیز نویسنده این موضوع را مطرح می کند که جریان اصلاحات با هجوم همه جانبه و سیاسی کاری نه تنها موضعی علیه وزیر راه نگرفت بلکه سعی کرد تا مقصر اصلی حادثه را شهردار وقت تهران یعنی قالیباف جلوه دهد و حتی خواستار استعفای وی شد.
در ادامه این مطلب می خوانید که در خصوص حادثه نفتکش سانچی نیز که مسئولیت مستقیم آن با سازمان راهداری بود؛ جناب آخوندی با زیرکی از حادثه گریخت و مسئولیت این حادثه به وزارت کار و آقای ربیعی سپرده شد و همگان را به بهت فرو برد.در قسمت پایانی این بررسی نویسنده می گوید: «سقوط این هواپیما در حالی اتفاق افتاد که طی سال های اخیر دولت آقای روحانی و به مراتب شخص جناب آخوندی بر مثمرثمر بودن برجام و بحث خرید و بروز کردن ناوگان هوایی کشور بسیار افتخار کرده و این امر را از ثمرات بی نظیر برجام می دانستند اما با این وجود 19 سال از عمر هواپیمای سقوط کرده می گذرد.
بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که فقط در سال گذشته به طور میانگین روزانه شش نفر جان خود را از دست داده اند یعنی هر روز سقوط یک هواپیمای تهران – یاسوج انتظار می رود. با توجه به این کارنامه بهتر است وزارت راه و شهرسازی و دولت تدبیری برای حل این معضل بیندیشند.»
کابوسِ کاووس!
نشریه «جاده عدالت» دانشگاه تهران در مطلبی به حواشی به وجود آمده در رابطه با کاووس سید امامی و جاسوسی های صورت گرفته در چارچوب فعالیت های محیط زیستی پرداخته است. متن با یک روایت از صحنه خودکشی سید امامی شروع می شود: هر چی در زدم ، در را باز نمی کرد. مجرم را می گویم. مجبور شدم در توالت را که از پشت قفل شده بود با ضربه محکمی باز کنم . با جسم بی جانی روبرو شدم که خودش را با پیراهنش حلق آویز کرده بود! بدنم یخ زده بود . با اینکه می دانستم تمام کرده اما انگار که می خواستم خودم را دلداری بدهم. نبضش را گرفتم نمی زد. مرد ۶۴ ساله ای که استاد دانشگاه امام صادق و فعال محیط زیستی بود و به اتهام جاسوسی دستگیرش کرده بودند.
نویسنده درادامه می گوید: « این روزها که محیط زیست روی بورس است و هر کس می خواهد در دایره روشنفکرها حسابش کنند باید دو سه تا حرف از پلنگ و دار و درخت و اینکه گناه دارند طفلکی ها بزند (لطفا فحشی نثار ما نکنید که چه موجود بیرحمی، ما تا همین پارسال دانشجوی محیط زیست بودیم و الان هم ارادتمند طبیعت و گونه های گیاهی و جانوری !! )
این آقا و تیمش در پوشش کارهای محیط زیستی اطلاعات به دشمن می دادند به بیان دیگر در مناطق استراتژیک دوربینهای پیشرفته ای را کار می گذاشته اند که به جای رصد حیوانات تغییرات توپوگرافیک زمین در نتیجه ی ساخت سیلوی زیرزمینی موشکی را شناسایی می کردند. با یک آزمایش خاک یا گونه های گیاهی آن می توانستند متوجه نوع سوخت مورد استفاده در موشک های ایرانی شوند.»