نشریات دانشجویی در این هفته، با تیترها و سرمقالههای خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزههای مختلف اختصاص داده اند که با هم تعدادی از آنها را میخوانیم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- امیررضا غلامی؛ نشریات دانشجویی در این هفته، با تیترها و سرمقالههای خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزههای مختلف اختصاص دادهاند که با هم تعدادی از آنها را میخوانیم.
نشریه دانشجویی «انعکاس» بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی همدان، در گزارشی خواندنی و جذاب به بررسی انواع شاخ ها پرداخته است که بخشی از این گزارش را با هم میخوانیم.
مقصودم از شاخ، شاخ گوزن افریقایی یا شاخ بز برره نیست. گوزن شاخ داره، بز شاخ داره،گاو شاخ داره، دانشگاه علوم پزشکی همدان هم شاخ داره!... اونم نه یکی دوتا، دانشگاه ما هزارماشالله تو هر زمینهای شاخ درآورده.
خواستم تو این گیر و دار نقد و انتقادات که بیشتر مسئولین خطاب قرار میگیرن کمی هم خودمون رو به قلم نقد بکشم که البته منظورم هیچ شخص خاصی نیست و امیدوارم که پوزش بنده رو به خاطر لحن تندم بپذیرید. راستی شما فکر میکنید چندتا از این شاخا اطرافتون هستن؟
شاخ کلاس: بعضی از کلاسها همیشه یکی دوتا شاخ دارن که فیس تو فیس همکلاسیا، سینه کفتری، با اعتماد به سقف تشریف میارن داخل کلاس و با تکبر خاصی یه گوشه میشینن؛ معمولا هم سلام نمیکنن و توبحثای کلاسیا فتخار شرکتن میدن این گونهی کمیاب، استیل یک دانشجوی درسخون رو به خود می گیرن، ولی در واقع اداشو در میارن! شاخ من! وقتی خودتو بالا میگیری و از بالای قلهی تکبرت بقیه رو کوچیک میبینی؛ بقیه هم از پایین قله تو رو کوچیک می بینن. ارتفاعتو کم کن دوست من. باور کن اون پایین اکسیژن بیشتره واسه تنفس!
شاخ اینستاگرام: روی صحبتم با اوناییه که هر سی ثانیه یک بار از وضعیتشون استوری میذارن. بخصوص اونجا که تو استوریاشون داستان و خاطره و رمان هم مینویسن. خداییش خودتون باشید میخونید؟ باباجان! اینا رو بفرست واسه مخاطب خاص خودت ریپلای بزنه لذتشو ببری. ملت چیکار کنن که دیشب املت زدی تهشم سوخته؟! میخوای غبطه بخورن یا بیان ظرفشو بشورن برات؟ شاخ باشگاه:بعضی از فیتنس کارای تازه به دوران رسیده وقتی یه آشنا تو باشگاه میبینن زیادی به خودشون فشار میارن! مورد داشتیم رفته زیر۱۰ کیلو پرس سینه؛ دیده نمیتونه بلندش کنه، ۲ باهاش بارفیکس خوابیده زده که ضایع نشه! داداش تو اثبات شده ای. اصلا از همون هیکلت معلومه چند مرده حلاجی! نیاز نیست به خودت ظلم کنی.
شاخ روپوش پوشا: اینا چنان با روپوش سفید میان وسط دانشگاه و خیابون ویراژ میدن که یکی ندونه فک میکنه سه تا دکترا گرفتن. ولی به قول یکی از دوستان، دلخوشی بعضی از بچههای علوم پزشکی پوشیدن همین روپوش سفیده. بذارید خوش باشن.
شاخ صف سلف: شلوغ بودن صف غذای نوع ۱ باعث میشه استعداد شاخ بودن بعضی از دانشجوا شکوفا بشه و مقابل ۶ نفر بزنن تو صف. دوست من نکن اینکارو. میدونی اگه ازقضا یه شاخ دیگه تو صف باشه، بزنی جلوش شاخ به شاخ میشین شاخِت میشکنه؟
شاخ تلگرام ملگرام: این دسته از موجودات به طرز پیش بینی شدهای تمام پیامای گروهو سین میکنن. ولی دقیقا اونجایی که تو گروه یه چیزی ازشون میپرسی، دریغ از کوچکترین پاسخی...! جالبه همون لحظه آمارشونو در بیاری، دو بار عکس پروفایل عوض کردن، ۲۰ تا استوری سین کردن؛ چن تا هم پی وی جواب دادن. بعد فکر میکنن بقیه نمیفهمن حالت روح تشریف دارن...! روح بودنم خز کردن بخدا
شاخ گاو استرالیایی؟! یک جفت شاخ گاو استرالیایی میخوام تقدیم کنم به همه اون دوستانی که شاخ رفاقتن و خداییش تو عالم لوطی گری هیچی کم ندارن، ولی وقتی با اسم مبارکشون صداشون میزنی به خصوص وقتی که در فضای مجازی سیر میکنن، انگار نه انگار ندایی وجود داشته! جالبه در این موارد بعد از چندبار صدا زدن، اگر از اسامی حیوانات اهلی استفاده کنید به طرز شگفت انگیزی روشونو برمیگردونن و مودبانه جوابتونو میدن!. نمیدونم حکمتش چیه؟ لامصب مثل اسم مستعار میمونه
شاخترین مشاور:یه عده هستن همیشه یه نظر واسه تحمیل کردن دارن. از اقتصاد میگن، از ورزش میگن، در هنر صاحب سبکن، در مسائل سیاسی جبهه میگیرن و... و... و ... والا تا اینجاش پیشکششون، ولی هر بحثی در شعاع صدمتریشون پیش میاد طوری در باب مسائل شخصی بقیه و فرهنگای مختلف نظر و راهکار میدن که انگار از روز ازل اونا فرهنگ اصیل رو نوشتن و مابقی اشتباهی اومدن کره زمین!. دوست من! میشها ون عقاید محترمت رو تو گوانتانامای خیالت محبوس کنی؟ مرسی ازت... اه
شاخترین ترم بالایی و شاخترین ترم پایینی: آهای ترم بالاییهایی که به سال پایینیاتون میگین ترمک! بعضی از ایشان اندازه والدین محترمتون سن دارن. مابقی هم با وجود یک یا دو سال اختلاف سن بازهم سنِ بلوغ اجتماعی رو رد کردن و واسه خودشون کسی هستن. بیایید عقدهی ترمهای اول خودتون رو بازتاب نکنید و این تومور بدخیم رو از یک دورهای به بعد ریشه کن کنید؛ و آهای ترم پایینیای که هنوز شش واحد عمومی پاس نکردی، ولی اندازه شصت واحد تخصصی اظهار نظر میکنی به کجا چنین شتابان دوست من؟ آهسته بری به اونجا هم میرسی...! یه کم با ترم بالاییات مهربونتر باش! باور کن گذرتون زیاد به هم میخوره...
شاخ نبودن چه خوبه بعضی وقتا تمرین باشیم. درواقع به چشم اومدن نیاز به شاخ شدن نداره... کافیه فقط خودمون باشیم. رو به جلو... همین.
نشریه دانشجویی «آشنای غریب» کانون امام رضا (ع) دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی به مسئله عصابانیت و تاثیر آن در روابط اجتماعی و خانوادگی پرداخته است. بخشی از این یادداشت را با هم میخوانیم:
از مهمترین مسائلی که به روابط فرد در خانواده، در محیطهای دوستی، محیط کار و در کل در جامعه لطمه میزند عصبانیت و کم حوصلگی است. متاسفانه این مشکل زن و مرد نمیشناسد و ممکن است هر فردی را در هر محیط زندگی و هر شرایطی درگیر کرده باشد. عصبانیت با حسن خلق مغایرت دارد چرا که خلق نیکو و معاشرت خوب یعنی صبر کردن در امور، عصبانی نشدن و عکس العمل مناسب نشان دادن، آن هم با اراده و قصد رضای الهی. در روایتی رضوی از رسول اکرم (ص). نقل شده است که میفرماید: «انَِّ اَکمَلَ المومنینَ ایماناً اَحسَنُهُم خُلقاً وَ انِّما المُسلِمُ مَن سَلِمَ المسلِمونَ مِن یدِهِ وَ لسِانهِِ»؛ کسی ایمان بیشتری دارد که خوش اخلاقتر باشد و مسلمان کسی است که مسلمان از دست و زبان او در آسایش باشند.
بر این اساس کسی ایمان کامل تری دارد که خوش اخلاقتر باشد و مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او آسوده باشند نه اینکه زبان و دستش آزار دهنده باشد و هرکاری مطابق با هوای نفس اوست انجام دهد و نه این که دستی هرز داشته باشد و زبان او هم جز دل آزاری کاری نکند. برای رسیدن به حسن خلق و عصبانی نشدن دو وظیفه مطرح است: اول آن که با مدد جستن از خدا و عنایات الهی گام برداشته شود و دوم این که در این راه تمرین شود. گاهی گفته میشود به هنگام عصبانیت کنترل از دست فرد خارج میشود، ولی این موضوع امری بی اساس است و برای اهل ایمان بی معناست. افراد در حالت عصبانیت عنان خود را از دست میدهند؛ و به ناچار تسلیم شیطان نفس میشوند. در تربیتِ نفس، نشدن معنا ندارد. نشدن به معنای ضعف و تسلیم باطل شدن است.
برای توانستن، تصمیمات جدی گرفتن ضروری است. عمده کارها و عملکرد هر فرد به روحیه و به نسبت اعتماد او به خداوند بستگی دارد. باید برای رسیدن به خوش خلقی تصمیمات جدی و جدیدی گرفته شود و با اراده در تحقق آن سعی گردد. اگر باور شود که میتوان از عصبانیت جلوگیری کرد، واقعا میتوان عصبانی نشد.
حضرت رسول اکرم) ص. میفرماید: «مَن کَظمَ غَیظاً وَ هُوَ یَقدرُ علی انِفاذِهِ وَ حَلِمَ عَنهُ اَعطاهُ اللهُ اجرَ شَهیدٍ»؛ هر که خشم خود را فرو دهد، در حالی که نسبت به ابراز آن قادر باشد و با این حال بردباری نشان دهد، خداوند به او اجر شهید عطا خواهد کرد.
از آنجا که فرهنگها تغییر پذیر است. باید سعی شود فرهنگها به سوی خوش اخلاقی و حسن معاشرت سوق داده شود. حسن خلق از ارکان زندگی فردی و اجتماعی به شمار میرود و باید برای رسیدن به این گونه معاشرتها تلاش کرد.
همان طور که برای مسابقات ورزشی دهها و صدها بار تمرین میشود، برای رسیدن به ارزشهای اخلاقی نیز باید کوشید. وش اخلاقی با بندگان خدا را باید به حساب خداوند گذاشت؛ یعنی اگر در برخورد با مردم صبر به خرج داده میشود.
صبر به خاطر خدا باشد، به خصوص اگر این صبر با زیردستان و اهل منزل باشد. در سایر امور دینی نیز وضع چنین است و باید طرف حساب را خدای سبحان دانست و فقط برای خدا با مردم معاشرت نیکو داشت و نه چیز دیگر و اگر بنا بر صبر است فقط به خاطر خدا صبر کرد تا از اجر بی حسابِ صابران برخودار بود. چنان که خداوند در قرآن میفرماید: «انَِّما یوَفَّی الصّابرونَ اَجرَهُم بغَِیرِ حِساب»؛ به درستی که اجر صابران بدون حساب دریافت میشود.
نشریه علمی - دانشجویی «روزنه» بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در مطلبی به کشف یک تکنولوژی جدید برای تسریع ترمیم زخم پرداخته و آن را تشریح کرده است.
در این تکنولوژی از باکتریهای اسید لاکتیک به عنوان وکتورهای تولید و تحویل یک کیموکین انسانی در محل زخم استفاده میشود. درمان زخمهای بزرگ و مزمن هزینههای زیادی را به سیستمهای مراقبتهای بهداشتی تحمیل میکند، زیرا در حال حاضر ابزارهای موثری برای تسری بهبودی در دسترس نمیباشد.
مراقبت از زخم امروز محدود به دبریدمان مکانیکی، استفاده از پانسمانهای مختلف و مقادیر قابل توجهی از آنتیبیوتیکها برای جلوگیری یا درمان زخمهای عفونی است. با پیر شدن جمعیت، وقوع بیماریهای مزمن مانند دیابت و گسترش جهانی مقاومت آنتیبیوتیکی، ابداع درمان های نوینی که سرعت بهبودی زخم را افزایش دهد، یک ضرورت است.
تلاشهای زیادی که تاکنون برای حل مشکل زخمهای مزمن انجام شده، با شکست مواجه شده است. کاندیداهای دارویی که در حال حاضر در مراحل انتهایی آزمایشات بالینی قرار دارند، حاوی عوامل رشدی )داروهای بیولوژیکی مبتنی بر پروتئین( که هزینهی بالایی دارند تا جایی که بعضی از آزمایشات قبل از تکمیل، متوقف شده اند.
یک نامزد دارویی، از نسل بعدی محصولات دارویی بیولوژیک تولید کردهایم و اکنون نتایج فوق العادهای از آزمایشات پریکلینیکی از بهبود بسیار سری زخم در موشها بدست آوردهایم. شتاب در روند بهبودی به دلیل تغییرات میکرو محیط زخم است که رفتار سلولهای خاصی از سیستم ایمنی را تغییر میدهد.
با استفاده از این تکنولوژی جدید، محققان میتوانند غلظت کیموکین CXCL12 را برای مدت زمان کافی از طری تحویل مداوم و مستقیم به سطح زخم افزایش دهند. علاوه بر این، دستر پذیری زیستی CXCL12 بطور سینرژیک در زخم افزایش مییابد زیرا اسید لاکتیک تولید شده توسط باکتریها باعث کاهش اندک pH شده و مان از تجزیهی CXCL12 میگردد. در این روش، تولید کیموکین CXCL12 به صورت درونزا در بافت آسیب دیده افزایش مییابد و با افزایش بیشتر آن، سلولهای ایمنی بیشتری که برای ترمیم زخم، تخصصیتر هستند، بکار گرفته شده و کل روند ترمیم تسری میشود. تاثیر قوی این روش در تسری ترمیم زخم های موشهای سالم، همچنین در دو مدل موش دیابتی و مبتلا به ایسکمی محیطی و همچنین بر روی بیوپسی پوست انسان مشاهده و تایید شد.
درمان موضعی بدون ورود دارو به بدن بطور سیستمیک انجام شد. از منظر مراقبتهای بهداشتی، این بسیار هیجانانگیز است، ما یک تکنولوژی داریم که بدرستی کار میکند و هم اکنون از مکانیسم آن در تسری بهبود زخم آگاه شدهایم. گام بعدی مطالعه ی این روش بر روی یک مدل خوک است.
نشریه «توتفرنگی» نشریه مستقل دانشگاه علوم پزشکی مشهد؛ روایتی دانشجویی از زندگی خوابگاهی و نگرانی خانواده های دانشجو ها با عنوان «پدر عجیب من»به قلم نسرین نصیری منتشر کرده است که این نوشته ی دانشجویی را با هم می خوانیم.
پدر عجیب من
ببین دخترم! مشهد شهر بزرگی است. تو هم یک دختری. خیلی باید مواظب رفتارت باشی. هر وقت خواستی جایی بروی حتما به من خبر بده. اصلا هر وقت دلت گرفت با من تماس بگیر؛ هر ساعتی باشد خودم مشهد میآیم تا با هم بیرون برویم. هر وقت هم خواستی خانه بیایی، هر روز هفته که باشد خودم دنبالت میآیم و دوباره برت میگردانم. باشد بابا جان؟ من هم گفتم: «چشم».
راستش را بخواهید؛ من اولین بچهی خانواد ام که برای تحصیل به شهر دیگری آمده است، و پدرم آدم فوق العاده حساس و نگرانی هستند؛ اما با تمام وجود این ها، خیلی حرفهای پدرم را جدی نگرفتم. مگر میشود من دلم بگیرد و بابا بیاید؟ بعد از طی کردن حدود ۲۰۰ کیلومتر مسافت و خستگی راه، من را توی شهر ببرند و به قول خود شان بگردانند تا دلتنگیم رفع شود؟ خلاصه چند روز گذشت؛ هفتههای اول خیلی بی قرار بودم؛ طوری که چهارشنبهی هر هفته، کلاس هایم که تمام میشد به خانه میرفتم و شنبه برمی گشتم. دو ماه تمام برنامه ام همین بود. شاید باورتان نشود؛ ولی بابا سر قولش ماند و تمام این دو ماه را با خودش رفتم و برگشتم. تا این که بعد از دو ماه تصمیم گرفتم، آخر هفته به خانه نروم و خوابگاه بمانم.
پنج شنبه شب با بچهها در مورد ناهار فردا صحبت میکردیم یکی از بزرگترین معض ات جمعههای بچههای خوابگاه که همیشه هم به ماکارونی ختم میشود! که، قرار شد من به خرید بروم. آخر شب بابا تماس گرفتند. ما بین صحبتهای مان گفتم: «فردا قرار است بیرون بروم و سیب زمینی، پیاز و این جور چیزها را برای ناهار بخرم.»
بابا بعد از یک لحظه سکوت گفتند: «ضروری است که بروی؟ نمیشود بقیهی بچهها بروند؟» من هم با ناراحتی گفتم: «نه». بابا که فهمید ناراحت شدم، گفتند: «باشد. حالا چه ساعتی چند میخواهی بروی؟» من هم گفتم: «ده.» صبح با صدای زنگ گوشی بیدار شدم و دیدم طبق معمول، بابا پشت خط هستند. گوشی را جواب دادم که بعد از خوش و بش گفتند: «بیا پایین!» کدوم پایین؟ دم در خوابگاه.
تعجب کردم! دوباره پرسیدم؛ گفتند: «بیا پایین من منتظرم». رفتم و بابا را دم در خوابگاه دیدم؟! بعد از احوال پرسی، بابا در صندوق عقب را بالا زد و مقدار زیادی مواد خوراکی، که البته همه سیاهی لشکر بودند برای رساندن سیب زمینی و پیازها به دست من، را دیدم؟! از تعجب فقط میخندیدم.
بابا؟! شما به خاطر اینها اومدید مشهد؟ نه. کاری برایم پیش آمد، این مواد خوراکی را هم برای تو آوردم. من که باور نکردم، شما هم باور نکنید! الآن ترم چهار هستم و حساسیتهای بابا تا تمام شدن ترم اول پا برجا بود. اما الان کمی نرمالتر شدند. با این وجود پدرم یکی از عجیبترین پدرهای دنیا هستند!
نشریه دانشجویی «سفیر» بسیج دانشجویی دانشگاه شهید باهنر کرمان در یادداشتی به بررسی عملکرد های دولت اصلاحات و بهار پرداخته و فصل مشترک اقدام های آنها را تحلیل کرده است که این یادداشت را به شرح زیر است:
شاید در نگاه اول نتوان هیچ اشتراکی میان احمدی نژاد و اصلاح طلبان پیدا کرد؛ دو گروهی که رقابت و درگیری شدید بین آنها به سال ۸۸ باز میگردد و هر چه که دیده شده دشمنی میان آنهاست. اما با دقت در رفتارهای سیاسی این دو طیف میتوان اشتراکاتی را میانشان یافت.
عدم وجود احزاب قوی، عدم آموزش سیاسی در حوزهی تصمیم گیری و نداشن تجربهی سیاست گذاری باعث میشود فردی که بدون تجربهی کنش سیاسی) act سیاسی به مراتب بالای سیاسی میرسد نتواند ساختار و سیستم پیچیدهی سیاسی را اساسا تحمل کند و این امر در نهایت تعامل گری با فرد را از بین خواهد برد. مثال واضح آن احمدی نژاد است اطرافیان وی میگویند که هیچ یک از گروههای سیاسی حاضر به تعامل و گفتگو با احمدی نژاد نیستند در صورتیکه این احمدی نژاد است که هیچگاه حاضر به گفتگو نبوده است. همچنین احمدی نژاد هیچگاه در ساختارهای قانونی و موجود حرکت نکرده است؛ یا قانون را به نفع خود تفسیر کرده و یا اینکه قانون را اساسا نمیپذیرد.
احمدی نژاد به دلیل ذات اجرایی و تجربهی استانداری و شهردار بودن توانست در زمان ریاست جمهوری فعالیتهای عمرانی را سامان بدهد. اما نداشن تجربهی کنشگری سیاسی و سیاست گذاری باعث شد در مقابل کاستیها و یا پیچیدگیهای ساختار تصمیم گیری دچار استیصال و بدبینی شود ودر نهایت به رفتارهای تخریب گر رو میآورد. همچنین اشتباه یک شخص را به پای نظام سیاسی و اجتاعی میگذارد و با تمام توان اقدام به تخریب آن ساختار میکند.
این رفتارها در میان اصلاح طلبان نیز مشاهده میشود. آنها هم دارای تجربهی سیاست گذاری نبودند اگر چه در اوایل انقلاب تجربهی مدیریت داشتند، اما سیاست گذار نبودند. آن عقلانیتی که در نحوهی مدیریت هاشمی رفسنجانی بود و حتی در عملکرد روحانی نیز وجود دارد میان اصلاح طلبان و احمدی نژادها نبوده و نیست و این فصل مشترک اصلاح طلبان و احمدی نژادیها "ضد ساختار" بودن آنهاست. هر چند مرحوم هاشمی رفسنجانی و خاتمی پیش از فتنه ۸۸ اگر در جایی با قانون به تضاد بر میخوردند سعی میکردند از طریق سازوکار قانونی ویا تصویب در مجلس آن را تغییر بدهند.
اما دیدیم که در سال ۸۸ این طیف هم رفتارهای ساختارشکنانه خود را نمایان کردند. همچنین زمانیکه این دو گروه از طریق انتخابات نتوانستد به مرکز قدرت برگردند سعی کردند تا سازوکارهای قانونی و شورای نگهبان را زیر سوال برند در صورتیکه هم احمدی نژادیها و هم اصلاح طلبان از طریق همین سازوکار به قدرت رسیدند. این نشان میدهد که گروههای مختلف سیاسی در ایران به علت عدم وجود احزاب کارآمد و سیستم حزبی قوی تا زمانی به سیستم وفادارند که در راس قدرت باشند و اگر نتوانند به قدرت برگردند راه تعامل را در پیش نمیگیرند بلکه سعی میکنند تا نظام را در هم بشکنند.به چالش کشیدن دستاوردها. بزرگنایی مشکلات و سیاه نماییهای احمدی نژادیها نسبت به مسائل و مشکلات کشور دقیقا هان کاریست که اصلاح طلبان انجام داده اند. گره خوردن این دو گروه در شعار و عمل به یکدیگر به سرعت آنها را به حاشیه خواهد راند؛ اگرچه همیشه عقلانیت حاکم بر اردوگاه اصلاح طلبان بیشتر بوده است، اما دیگر نمیتوان به احمدی نژاد به علت مواضع و رفتارهای تندش نسبت به ساختار سیاسی امید داشت.