نشریه دانشجویی «طنزوفیل» دانشگاه عوم پزشکی قزوین در یادداشتی با عنوان«تاثیر برجام بر زندگی مردم» به موضوع معیشت مردم و قرارداد برجام اشاره کرده است که این مطلب را با هم میخوانیم:
هیچ کس خبردار نیست که ما در حال حاضر دقیقا کجای برجام هستیم، اما چیزی که مشخص است، این است که آمریکا از برجام خارج شد و به دنبال آن تحولاتی هم در جامعهی ما و برای مردم رخ داد که خدمتتان توضیح خواهم داد.
با خروج آمریکا از برجام، بحثهای زیادی در بین اقشار مختلف جامعه شکل گرفت و طبق معمول و آن طور که انتظار میرفت، جناحها به سر و کلهی همدیگر، سلبریتیها به سر و کلهی بعضی دیگر، جناحها به سر و کلهی سلبریتیها و سلبریتیها به سر و کلهی جناحها زدند؛ عدهای هم این وسط چون کسی را پیدا نکردند، به سر و کلهی خودشان زدند.
بحث خروج آمریکا از برجام، حتی به داخل مدرسهها و دانشگاهها هم کشیده شد؛ به طوری که معلمها و اساتید زیرک، از این فرصت پیش آمده استفاده کردند و بخش زیادی از زمان کلاسهایشان را به تحلیل برجام اختصاص دادند و از درس دادن طفره رفتند. در این میان دانشآموزان ابتدایی نمیدانستند که ناراحت باشند یا خوشحال. چون از طرفی زمان کلاسهایشان به فنا میرفت و به جای اینکه ریاضی یاد بگیرند، تحلیلهای ناب معلمها را گوش میدادند. اما از طرفی هم ناراحت بودند، چون باید چند سال دیگر در امتحان تاریخ، به این سوال پاسخ بدهند: عراقچی که بود و تخت روانچی چه کرد؟ دو مورد از شباهتها و تفاوتهای این دو را نام ببرید.
در زمینهی مشاغل هم دو صنف بیشتر از بقیه، از خروج آمریکا سود بردند؛ دستهی اول آرایشگرها هستند که با خیل عظیم مردم به آرایشگاهها مواجه شدند. مردمی که در حمایت از ظریف، مدل مو و ریششان را، مدل مو و ریش ظریفی انتخاب کردند.
و اما دستهی دوم، قشر زحمتکش تاکسیرانها هستند که با خروج آمریکا از برجام، کسب و کارشان رونق گرفت و کرایههایشان تا دو برابر افزایش یافت. علت این افزایش قیمت، گزینه جدیدی است که به تاکسیها اضافه شده، یعنی بهرهمندی مسافران از تحلیلهای سیاسی رانندگان تاکسی در رابطه با برجام.
بازار توهینها هم مثل همیشه در صفحات مجازی داغ بود. ملت همیشه در صحنه حاضر، این بار به کوچک و بزرگ آمریکاییها رحم نکردند و همهی آنها را مورد عنایت قرار دادند. جالب اینجاست که علاوه بر آمریکاییها، سراغ موگرینی هم رفتند و به او لقب «دخترهی عبدل آبادی» دادند. در کنار توهینها هم چند تهدید به چشم میخورد که مهمترین آنها، تهدید جناب آقای کسگم بود؛ این تهدید به قدری برای آمریکاییها سنگین تمام شد که میتوان تاریخ برجام را به دو قسمت قبل از تهدید آقای کسگم و بعد از تهدید ایشان تقسیم کرد.
از همهی اینها که بگذریم، تنها چیزی که برجام برای شخص بنده داشت، چیزی جز دردسر نبود، چون دقیقا در زمان پخش سخنرانی ترامپ، من در منزل مادربزرگم بودم و همزمان که مترجم صحبتهای ترامپ را از انگلیسی به فارسی ترجمه میکرد، من هم مجبور بودم صحبتهای مترجم را برای مادربزرگم، از فارسی به ترکی ترجمه کنم. خلاصه که اوضاعی داشتیم! (نویسنده: امیرحسین دولتی)
نشریه دانشجویی «درد دل» نشریه مستقل دانشگاه علوم پزشکی تبریز در یادداشتی به قلم مهدی کاظمی به موضوع «منجلاب شکاف ها و آسی بهای جنسی در ایران» پرداخت که این مطلب را با هم میخوانیم:
لحظه ای از تاریخ که اکنون در آن به سر می بریم و به طور حتمی توسط آیندگان قضاوت خواهد شد، لحظه تلنبار انبوهی از بحرانها در کشورمان است. شکاف هایی در عرصه های زیستی مردم وجود دارند که تاکنون خود را به این وخامت ننمایانده بودند؛
شکافهای اقتصادی، طبقاتی، جنسی، نژادی و قومی. در هر دو یا چند سوی این شکافها گروه هایی قرار دارند که بسیار آسیب می بینند؛ برخلاف گروهی که در دیگرسوی شکاف قرار گرفته و متنفع می شود. تاریخ حاصل برخورد نیروهای متضاد حاصل از این شکافها است و جهت آن توسط همین برخوردها مشخص میشود.
هفته پیش یک دختر بچه افغانستانی در خمینی شهر، توسط سه مرد ایرانی مورد تجاوز قرار گرفت. تنها در همین جمله تعدادی از شکا فها عیان می شوند. فرد قربانی تجاوز جنسی اولا یک کودک بود. دوما، یک دختر
بود، سوما، یک تبعه افغانستانی بود و چهارما به ضرس قاطع می توان گفت که از خانواده ای کارگر و محروم رشد یافته بود.
شاید بتوان گفت که این دختربچه خیلی پیشتر از آنکه توسط آن سه مرد مورد تجاوز قرار گرفته باشد، توسط جامعه و نهادهای حاکم بر آن مورد تجاوز قرار گرفته بود. قربانیان این شکل از تعرض تنها به این کودک محدود
نمی شوند و گستره وسیعی از خیل عظیم... ادامه این یادداشت را در فایل pdf نشریه بخوانید.
ما در ایران بر عکس عمل می کنیم. اخبار تجاوزها را در بوق و کرنا می کنیم.
اما کسی نمی پرسد یک یک رییس جمهور که اول انقلاب مستاجر بود چطور حالا
در خانه 50 میلیاردی زندگی می کند.
مردم هرگز نباید بفهمند چه بده و بستانی بین زنگنه و توتال هست.
مردم هرگز نباید بفهمند چرا فقط خود رو سازهای فرانسوی به ایران دعوت می شوند.
مردم ما نبلاید بفهمند در مذاکرات برجام چه گپذشت.
مردم نباید بفهمند حقوق و درآمد وزرا و نمایندگان چقدر است.
مرذدم نباید بدانند چطوری نمایندگان از طرح سوال صرفنظر می کنند.
مردم نباید بدانند چرا خودرو سازها دست به احتکار می زنندو..
در این چیزها همه چیز باید بی سر و صدا بماند.
اما خبر تجاوز باید اعلام شود!
تازه آن هم بدون مشخص بودن نام عاملان و هر گونه رد و مدرکی از آنان.
نشریه دانشجویی هم به جای بصیرت افزایی در پازل دشمن حرکت می کند.
تا قبح این چیزها بشکند و عادی سازی شود