نشریات دانشجویی در این هفته، با تیترها و سرمقالههای خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزههای مختلف اختصاص داده اند که با هم تعدادی از آنها را میخوانیم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- امیررضا غلامی؛ نشریات دانشجویی در این هفته، با تیترها و سرمقالههای خود را به مهمترین مسائل روز کشور و حواشی پیش آمده در حوزههای مختلف اختصاص دادهاند که با هم تعدادی از آنها را میخوانیم.
شماره ۸۱ نشريه «آئینه» نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی با عنوان «از کدخدا تا مزاحم»به قلم علیاصغر قنبری به نقد دستگاه دیپلماسی دولت و برجام پرداخته که این یادداشت به شرح زیر است.
با خروج امریکا در 22 اردیبهشت امسال از برجام و فرصت 90 روزه امریکا برای بازگرداندن تحریم ها، از یک طرف نشان داد که عرصه ی سیاست خارجی جهان،حاکمیت قانون جنگل است نه عرصه ی گفتمان متقابل در سایه عزت و احترام و هر کشوری که قدرت بیشتری داشته باشد می تواند در جامعه بین المللی دست به هر اقدامی بزند و توافق با استکبار جز آرزوی محال نیست ولی از ان مهم تر نشان داد که دغدغه های احزاب کشور که توسط روزنامه های دولت به دلواپسین شهرت یافتند نسبت به ضعف بنیادین توافق بیهوده نبوده و بیسواد نامیدن احزاب توسط رئیس جمهور گامی برای فرار به جلو بوده است.طفل نوپایی که تنها دو سال و نیم از عمر ان گذشته بود توسط دولت ترامپ به عنوان یک توافق بد نامیده و یک شب به پایان رسید.حال برای تمام مردم ایران سوال است که آیا مگر ممکن است توافق که توسط 5 ابر قدرت جهان معاصر به امضا رسیده توسط فردی که سامت روانی ان در حالئه ای از پنهان است نقض شود؟ توافق های بین المللی به سبکی تنظیم می شوند که لازم الاجرا باشند، یعنی طرفین معاده تا زمان سررسید معاهده نتوانند از بند و یا جزئییات مطرح شده در سند تخطی کنند یا یک طرفه از آن خارج شوند.به گفته ولی الله سیف رئیس بانک مرکزی، طقریبا هیچ منفعت اقتصادی از برجام حاصل نشده و گشایش های بانکی که قدم اول برای جذب سرمایه خارجی است اتفاق نیفتاده است.شرکت های بزرگی که ریسک سرمایه گذاری در ایران را پذیرفته بودند در تنها یک هفته بعد از اعام خروج رئیس جمهور ایالت متحده رسما قید همکاری با ایران را زدند. شرکت ایرباس فرانسه، شرکت نفتی توتال فرانسه،فولاد سازی دانیلی ایتالیا، شرکت نفتی انی ایتالیا، سریکا انرژی بریتانیا، بوئینگ امریکا، زیمنس المان از جمله این شرکت ها هستند. حال پس از تبدیل 5+1 به 1+ 4، شاهد ان هستیم امریکا به عنوان کدخدای جهان به مزاحم توافق بدل شده است.
در زمان توافق هسته ای شروط نه گانه ای توسط رهبری به دولت اباغ شد که یکی از این شروط تضمین و امضای سند توسط رئیس جمهور وقت امریکا یعنی باراک اوباما شد ولی دیپلمات های سازشگر توافق هسته ای با بیان اینکه تصویب توافق هسته ای در شورای امنیت طی قرار داد 2531 تضمین کافی برای برجام می باشد، به اولین شرط عمل نکردند.دولت و روزنامه های هوادار آن با بیان اینکه امضای جان کری وزیر خارجه وقت امریکا تضمینی برای توافق است، افکار عمومی را با دروغ فریب دادند.حال پس از خروج امریکا شاهد آن هستیم که یقه پاره کن های برجام دیگر صدایشان نه در صدا و سیما و نه در پشت تریبون دانشگاه ها در نمی اید تا جواب گوی شکایت ملت و دانشجویان باشند.شاهد ان هستیم که محمد جواد ظریف و همکارانش دیگر در برابر دوربین ها ظاهر نمی شوند و ادعا های پوچ خود را تکرار نمی کنند.توافقی که قرار بود برای کودکان این سرزمین در کتاب های درسی به عنوان سند افتخار ملی تدریس شود حال به سندی به تاریخ پیوسته تبدیل شده است.دولت با مزاحم خواندن امریکا خواهان ادامه دستاورد خود با دیگر کشور های باقی مانده در توافق است.دولت با ادامه دادن توافق با کشور های چین، روسی و کشور های اروپایی می خواهدکه منافع دست نیافته خود را تامین کند.
کشورهای اروپایی همچون انگلیس و فرانسه و المان که شاهد خیانت های بسیاری به ملت ایران از دوران مشروطه تا چهلمین سالگرد جمهوری اسامی ایران هستیم. رهبر معظم انقاب با بیان اینکه اروپایی ها به اندازه ی امریکا قابل اطمینان نیستند،آینده برجام با اروپایی ها دل سرد کننده دانستند.ایشان با بیان شروط شش گانه خود در دوم خ رداد راه فریب و خرید زمان برای اینده را بستند. ایشان ضمن متعهد شدن اروپا به عدم مطرح کردن بحث موشکی و منطقه ای ایران، تضمین فروش کامل نفت ایران و مقابله با تحریم های امریکا را خواستار شدند. آزمون عزت برای دولت رقم خورده است.آزمونی که قضاوت ایندگان درباره ی مسئولین فعلی را می سازد.
آیا تکنوکرات های سازش گر و لیبرال، حافظ یا خائن به منافع ملی ایران بودند؟!
شماره ۵ نشريه «گنجنامه» نشریه کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی همدان در یادداشتی با عنوان «مُمدد حیات یا مخل ذات!» به بررسی مسائل اخلاقی پیرامون انتقال عضو از حیوان به انسان پرداخته است که این مقاله را با هم میخوانیم.
در عصر حاضر، پیوند اندامها و بافتها بیش از پیش، نقشی کلیدی در نجات جان انسان ها پیدا کرده است. کبود امکان چنین پیوند هایی سبب گردیده تا هرساله عدۀ زیادی از بیماران، جان خود را در انتظار دریافت اعضا از دست دهند. این امر موجب شده تا دانشمندان در مسیرهای جدیدی گام نهند که یکی از بحث برانگیزترینِ این راه ها، انتقال عضو از حیوان به انسان است.
Xenotransplantation اصطلاحی با ریشۀ یونانی است که معنای آن انتقال سلول، بافت یا اندام از یک گونه به گونۀ دیگر بوده و در اینجا منظور از آن، انتقال عضو یا بافت حیوانی به انسان است. چنین انتقالاتی ایده هایی جدید نبوده و تاریخچۀ چنین اعمالی به قرن هفدهم بازم یگردد که برای اولین بار تلاش شد تا خون حیوانات (به عنوان یک بافت) به انسان منتقل شود.
در پی آن اقداماتی جهت پیوند استخوان، کلیه، عروق و دیگر اعضا صورت گرفت که تقریباً هیچ یک از آ نها موفقیت آمیز نبودند. امروزه پیشرفت های فراوان علم ایمن یشناسی، قسمت عمده ای از مشکلات زیست شناختی مربوط به Xenotransplantation را برطرف کرده است.
اما در کنار آن، مسائلی اخلاقی را به میان آورده که به بررسی آ نها خواهیم پرداخت. انتقال بیماری از حیوانات به انسان شاید بتوان مهم ترین خطر ناشی از Xenotransplantation را انتقال عوامل بیماری زایی دانست که در حیوان تظاهراتی نداشته و بیماری زا نبوده اما در صورت ورود به بدن انسان، می توانند خطرساز باشند.
بیشترین علت ایجاد بیماری های عفونی در جمعی تهای انسانی، انتقال عواملی نظیر باکتری، ویروس و پریون ها از حیوانات به انسان است. در پروسۀ انتقال عضو، این عوامل با پشت سر گذاشتن بسیاری از خطوط دفاعی بدن، به یک خطر بالقوۀ مهم تبدیل می شوند.
از طرفی به منظور جلوگیری از پس زدن پیوند توسط دریافت کننده، باید سیستم ایمنی او توسط داروهای سرکو بکننده، تضعیف شود. در چنین حالتی بدن بیش ازپیش در برابر پاتوژ نهای ذکر شده ناتوان می گردد.
باید این امکان را نیز در نظر گرفت که ممکن است بیمار یهای ایجاد شده، واگیر باشند و در ازای نجات احتمالی عده ای محدود، زندگی هزاران انسان دیگر در اثر بیمار یهای عفونی واگیر، با مخاطره مواجه گردد. با فرض اینکه حتی پس از پیوند، تظاهرات بالینی بیماری در فرد ایجاد نشود، باید شخص گیرنده، مادام العمر تحت نظارت باشد تا از خطر بروز بیماری های عفونی جلوگیری شود.
این امر سبب سلب بخشی از آزادی های فرد می شود. همچنین تعیین حدود این محدودیت ها نیز موضوعی بحث برانگیز است. مسائل روانی و کیفیت زندگی «آیا من با داشتن عضوی در بدنم که متعلق به فرد دیگری است، هنوز همان انسان قبلی هستم؟ » این سؤالی است که می تواند ذهن دریافت کنندۀ پیوند را به خود مشغول سازد و او را دچار نوعی بحران هویت کند.
این مشکل زمانی شدت خواهد گرفت که عضو مذکور از یک حیوان دریافت شده باشد. حتی در فردی بی اعتقاد به مبانی مذهبی، که به وسیلۀ یک عضو حیوانی به زندگی خود ادامه می دهد نیز احساس تغییر هویت مشهود خواهد بود. از سوی دیگر نجات زندگی فرد به کمک آسی بهای روحی، باعث کاهش کیفیت زندگی او شود.
یکی از نکات چالش برانگیز Xenotransplantation ، این است که آیا مجاز هستیم کیفیت زندگی یک فرد را به بهانۀ افزایش طول عمر او کاهش دهیم؟ و آیا پزشک و اطرافیان بیمار این اجازه را دارند تا با مخفی نگه داشتن این موضوع که پیوند از حیوان صورت گرفته است، صدمات روحی و روانی پیوند را برای فرد گیرنده کاهش دهند؟
حقوق حیوانات از جمله مسائل اخلاقی و حقوقی ای نگونه پیوندها، رعایت حقوق حیوانات و نیز حفظ نظام طبیعت است. به منظور کاهش احتمال پ سزده شدن چنین پیوندهایی، انواعی از تغییرات ژنتیکی در حیوانات دهندۀ عضو صورت می گیرد تا آ نها را هر چه بیشتر به انسان شبیه کنند.
پرسش این است که ما تا چه حد مجاز به اعمال چنین تغییراتی هستیم. آیا ممکن نیست در خلال چنین تغییراتی، انواعی از خصایص انسانی را در این حیوانات پدید آوریم که خود، زمینه ساز مسائل اخلاقی مهمتر و ایجاد خلل در نظام طبیعت باشد؟
از طرفی طبق بیانیۀ جهانی حقوق حیوانات مصوب سال ۱۹87 ، همۀ حیوانات از لحاظ حیات، یکسان و حق زیستن آنها محفوظ است. همچنین هیچ حیوانی نباید مورد سوءاستفاده و خشونت قرار گیرد. در ابتدای مطرح شدن بحث Xenotransplantation که از پریمات ها استفاده م یشد، مسئلۀ حقوق حیوانات بسیار بحث برانگیز شد ولی با مطرح شدن استفاده از خوک به عنوان بهترین انتخاب، از شدت بیان این مطلب کاسته شد. این مسئله شاید به علت تفاو تهای بیشتر (ظاهری) میان خوک و انسان و سابقۀ اهلی کردن این حیوان و استفاده از آن به عنوان بخشی از رژیم غذایی در بعضی کشورها باشد.
از دیگر دلایل عدم استفاده از پریمات ها می توان به افزایش احتمال انتقال عفونت، تولید مثل کٌند و هزینۀ بالای نگهداری آن ها در محی طهای فاقد پاتوژن اشاره کرد. درحالی که خوک ها با دارا بودن اندازۀ مناسب ارگان و تولیدمثل سریع، خطر انتقال عفونت کمتری نیز دارند.
شماره 55 نشريه «صبح دانشگاه» جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در یادداشتی با عنوان «بحران جنسی و انفجار جامعه ایرانی» به قلم محمد امین برهانی به بررسی مقاله فرانسیس فوکویاما در کنفرانس حکومت جهانی دبی پرداخته است. متن این یادداشت را با هم میخوانیم.
سه ماه پیش بود که فرانسیس فوکویاما در کنفرانس حکومت جهانی سخنرانی کرد. کنفرانسی که سالانه در دبی برگزار م یشود و در آن پژوهشگران سیاسی از نقاط مختلف جهان در آن حضور دارند. فوکویاما، متفکر سیاسی آمریکایی، در این سخنرانی چال شهای پیش روی جهان یسازی را در زمین ههای اقتصادی،امنیتی و اجتماعی بیان کرد. او که به خاطر نظریه پایان تاریخ مشهور است در بخش دوم سخنرانی به پرسش های مجری برنامه پاسخ می دهد. در یکی از سؤالات بحث از ایران به میان می آید فوکویاما در تحلیل وضعیت ایران ای نگونه می گوید: «ایران داستان متفاوتی از تونس دارد، یک انقاب اجتماعی در زیر پوست این کشور در حال وقوع است. ایران یکی از بهترین کشورها در حوزه آموزش در خاورمیانه است. حدود ۶۰ درصد فار غ التحصیلان در ایران را زنان تشکیل میدهند. که اهل مدارا با ساختار محافظ ه کار و سنتی (روستایی)حاکم بر ایران نیستند. این کشور در حال رفتن به سمت نوعی انفجار است. خیلی سخت است که پیش بینی کنیم در ایران چه اتفاقی خواهد افتاد؛ ایران ثبات ندارد.
بعد از این سخنرانی به این فکر افتادم که در این باره تحقیقاتی انجام دهم. با مرور اخباری که در یک سال گذشته در زمینه جنایت های وحشتناک در جامعه ما رخ داده بود به این نتیجه رسیدم که یک مقاله پیرامون اثر سرکوب جنسی نتایج خشن ناشی از آن بنویسم که مقاله اول این دو مقاله در تحلیل صحبت های فوکویاما به نام بحران جنسی و انفجار جامعه ایرانی است.
مقاله دوم به خاطر وقوع اتفاقاتی ازجمله ظهور دختران خیابان انقلاب و حضور پررنگ دختران و زنان در اعتراضات د یماه به تحلیل نسلی جدیدی از زنان ایرانی پرداخته است. البته این دو مقاله در نظر نگارنده مستقل از همدیگر نیستند.
یادآوری این نکته لازم است که سخنان فوکویاما را نمی توان ای نگونه تفسیر به رأی کرد و با توجه به چارچوب فکری فوکویاما، تضادهای جامعه در حوزه فرهنگی و اجتماعی برای رسیدن به لیبرالیسم تفسیر میشود و این بحرانها نیز برای رسیدن به همان غایت انسان لیبرال ایجاد شده است؛ اما حقیقت ماجرا این است که جامعه ما حال وروز مناسبی ندارد.
وجود شکاف نسلی و از بین رفتن توجی ههای اعتقادی و ایدئولوژیک قوانین مدنی و جزایی، قابل چشم پوشی نیست.
بحران جنسی و انفجار جامعه ایرانی با گسترش سیطره ژورنالیسم و رسانه های جمعی و رشد انفجاری استفاده از شبکه های اجتماعی، شاهد افزایش بازتاب در عموم هستیم.
ادامه این مقاله جذاب را می توانید در فایل pdf نشریه بخوانید
شماره 2 نشريه «ریحانه» نشریه دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی در مقاله ای با عنوان «زن در قانون» به قلم فاطمه عسگری، به حقوق زنان در جامعه پرداخته است که بخش هایی از این یادداشت به شرح زیراست :
اگرتمامی اصول این قانون را مورد بررسی قراردهید، به خوبی متوجه خواهید شد که قانون گذار به هیچ عنوان(به جز دراصل ۱۱۵ که در ادامه توضیح خواهیم داد) تبعیضی بین زن و مرد قائل نشده است. تبعیض علیه زنان براساس ماده ۱ کنوانسیون رفع تبغیض علیه زنان مصوب ۱۳۷۹ ، بدین گونه تعریف شده است: «در چارچوب پیمان نامه ی حاضر،تبعیض علیه زنان به معنی هرگونه تمایز یا محدودیت ناشی از جنسیت است که از لحاظ تساوی حقوق زن و مرد وصرف نظرازوضعیت تاهل،آزادی های بنیادین زنان در زمینه های سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،مدنیی از هرزمینه دیگر بوده یا منجربه آن می شود. »
ازآنجایی که حقوق زن جزء لاینفک حقوق بشراست، درواقع رعایت نکردن آن، خلل وارد کردن در حقوق بشر است و خسارات جبران ناپذیری برجای میگذارد. از جمله اصولی که به حقوق زن پرداخته است، اصل سوم از فصل اول قانون اساسی است ، که در ذیل اصول کلی آمده است.
اصل سوم: دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای رسیدن به اهدافی که دراصل قبل بیان شده است(قسط وعدل، استقلال سیاسی واقتصادی و اجتماعی و فرهنگی،همبستگی ملی) همه ی امکانات خود را بکارگیرد. در صدر این اصل ،منظور از دولت، تنها هیئت دولت و قوه مجریه نیست، بلکه حکومت بطورکلی، مدنظرقانونگذاراست؛یعنی تمام قوا و ارگان های جمهوری اسلامی درحد توان باید تلاش خود را در این راستا انجام دهند.
این اصل ۱۶ بند دارد که همگی درجهت برابری میان اعضای ملت مطرح شده است ولی بندهای ۳،۸ و ۱۴ چون دارای الفاظ عام هستند، به بحث ما نزدیک تر می باشند؛ مطلوب تر این بود که سایر بندها هم همینگونه بودند.
بند ۳به آموزش و پروش رایگان درتمام سطوح برای همگان اشاره دارد و از لفظ «همه »استفاده شده است؛بدین معنا که بین زن و مرد،درامکانات آموزشی وفراگیری دانش نباید هیچ تبعیضی قائل شد.
ادامه این یادداشت را می توانید در فایل pdf نشریه مطالعه بفرمائید.