گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ «حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی» یکی از آن موضوعات کلیدی و مهم در تمام طول تاریخ معاصر ایران، خاصه سالهای پس از انقلاب بوده. موضوعی که بارها و بارها سوژه مناظره و گفتگو و حتی چالش و درگیری بوده. گروهی برای پاسخ به این چالش، چالهی «فمنیسم» را انتخاب کردهاند و میکوشند با همسانسازی حداکثری میان زنان و مردان، و به بهانه تساوی حقوق زن و مرد، تعادل طبیعی و فطریِ بشری را به هم زده و زنان را بیشتر از همیشه شبیه مردان کنند. گروهی دیگر اما انگار از آن سوی بام افتادهاند و تحت هیچ شرایطی حضور زنان و دختران در فعالیتهای اجتماعی را تحمل نمیکنند. آیا راه سومی وجود ندارد؟ پاسخ، حتماً مثبت است. راه سوم، همان راهی است که معتقدیم اسلامِ معتدل و منطقیمان عرضه کرده. راهی که عدهای در هیاهوی فمنیستها و متحجرها، و در میانهی تندها و کندها به دنبالش هستند و از میان گفتگوها و بحثهایشان، به دنبال آن میگردند.
در یکی از روزهای میانی نمایشگاه مطبوعات امسال، و در میانِ رفت و آمدهای مکرّرِ سیاسیون به نمایشگاه، میزبان یک میزگرد دانشجویی بودیم. میزگردی با حضور سه دانشجوی فعال تشکلی. طباطبایی، مسئول دفتر خواهران اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل؛ خطیبی، دبیر فرهنگی انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی و عاقلی، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی مهمانان این میزگرد بودند. سه دانشجوی فعال که از نظرگاههای مختلف، مساله «حضور زنان در جنبش دانشجویی» را واکاوی کردند و با وجود همه اختلافنظرهایشان، اشتراکات زیادی داشتند. اشتراکاتی نه فمنیستی و نه متحجرانه. میزگرد با مدیریت خانم عاقلی و طرح بحث از سوی ایشان آغاز شد و آرام آرام به بحثهایی جدی و مبنایی رسید. بحثهایی که برای فعالین تشکلی دانشگاهها، و علاقمندان به مسالهی حضور زنان در اجتماع، حتماً مفید خواهد بود. به مناسبت روز جهانی زن، و در آستانهی میلاد الگوی زنان جهان، حضرت زهرا(س) ، این میزگرد را تقدیم میکنیم.
عاقلی: زمانی که اسم فعال دانشجویی می آید معمولا ذهن ها به سمت یک تصویر کلیشهای می رود، چند دانشجوی پسر که با شور و هیجان کار سیاسی می کنند! اما این همهی ماجرای جنبش دانشجویی نیست. اگر هم باشد باید برای شکستن کلیشه تلاش کنیم چون حدود 60 درصد دانشجویان را دختران تشکیل می دهند بنابراین سهم مهمی از جنبش دانشجویی را باید به دوش بکشند.
قصد دارم بحث را با طرح یک مسئله شروع کنم. هنگامی که ما قصد داریم نقش دختران در جنبش دانشجویی را بررسی کنیم با دو نوع نگاه مواجه می شویم؛ اول نگاهی که مقابل ما می ایستد و می گوید نباید جنبش دانشجویی را با کلیشه های جنسیتی زنانه و مردانه بررسی کنیم. اما در مقابل جریانی دیگر معتقد است اگر میخواهیم دختران در جنبش دانشجویی نقش های کلیدی را به عهده بگیرند باید ساز و کارهای جدید را در نظر بگیریم چراکه ساز و کارهای موجود صرفا به تقویت و باز تولید توانمندی آقایان می انجامد. پس باید به شکل ویژه به آن توجه کنیم. نظر شما در این باره چیست؟
خطیبی: دانشگاه خارج از جامعه نیست و آنچه که در دانشگاه می گذرد بازتابی از آن چیزی است که در جامعه اتفاق می افتد. اگر در دانشگاه شاهد برخوردهای جنسیتی علیه دختران فعال دانشجویی هستیم در جامعه هم این را علیه بانوان می بینیم. اما از جامعه دانشگاهی انتظار می رود؛ نگاه جنسیتی نداشته باشد، چه دانشجویان، چه اساتید و چه مسئولین دانشگاه. اما این موضوع بستگی به خود فعال دانشجویی هم دارد، در جامعه نیز نوع نگاه به نوع فعالیت بانوان باز می گردد و اینکه خود زنان و دختران چه نگاهی به توانایی هایشان داشته باشند. آیا می خواهند صرفا نیروی فکری باشند یا اینکه وارد میدان عملیاتی یک فعالیت بشود.
زنان و دختران طلبکاران تاریخ هستند. اتفاقا من موافقم که بنشینیم و به طور خاص درباره دختران در جنبش دانشجویی صحبت کنیم چون این کار دامن زدن به مسائل جنسیتی نیست. قصد داریم با این نگاه ویژه فرایند ورود زنان به اجتماع را سریع تر کنیم.
طباطبایی: یک جنسیت وجود دارد مونث و دیگری مذکر. هر یک از این دو ویژگی های خاص خود را دارند که باید براساس آن ویژه سازی اتفاق بیفتد. برای مثال اگر ویژه برنامهای برای خانمها میگیریم به معنی تفکیک جنسیت نیست. می خواهیم با توجه به ویژگی های متفاوت دو جنسیت به گونه ای برنامه ریزی کنیم که سطح هر دو جنس به لحاظ فعالیت اجتماعی بالا برود.
اینکه بگوییم با پرداخت ویژه به بانوان، جنبش دانشجویی دچار کلیشه های جنسیتی می شود عوام فریبی است چون قصد نداریم خانمها را از آقایان جدا کنیم بلکه میخواهیم همگام بودن این دو کنار یک دیگر را نشان بدهیم. به این معنی که ابتدا نیاز سنجی می کنیم و براساس آن نیاز برای ارتقا تلاش میکنیم. مجموع این دو کنار یکدیگر جنبش دانشجویی را تشکیل میدهند. در عین حال تمام برنامه ها نباید ویژه خواهران باشد که منجر به یک شاکله جداگانه شود بلکه همزمان با برادران میتوانیم مباحث تشکیلات سازی چون آموزش و سیر مطالعاتی پیش ببریم و مباحث ویژهای که در تشکیلات مورد نیاز بانوان هست؛ مطرح کنیم.
عاقلی: به عنوان مبحث بعدی قصد داریم گریزی به یکی از نقاط عطف جنبش دانشجویی یعنی تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان داشته باشیم. هنگام بازخوانی این پرونده به حضور بسیار پررنگ دختران بر میخوریم که نه تنها حضورشان حاشیهای نیست بلکه در بطن ماجرا هستند مانند ارتباط با پایگاه های خبری داخلی و خارجی، باز خوانی و ترجمه اسناد. حتی برای ورود به سفارت یک تظاهرات ترتیب دادند که خانم ها در صف اول وسایل حجیم را در زیر پوششی که داشتند(مانتوهای بلند و چادر) حمل می کردند تا دیده نشود و در موقعیت لازم به برادران برسانند. احساس می شود در آن زمان نگاهی مترقی به تشکیلات دختران وجود داشته چون قبل از شروع عملیات بر سر حضور خانم ها به توافق رسیدند و اینگونه نبود که بعد از حضور در سفارت در خصوص ارتباط با کارکنان زن به مشکل بر بخورند و سپس سراغ دختران تشکیلات بیایند برای حل مشکل! تحلیل شما از این اتفاق چیست؟ اگر نقطه عطف دیگری برای جنبش دانشجویی در راه باشد؛ چقدر خانمها صف اولش را تشکیل میدهند؟
طباطبایی:فعال بودن بانوان در آن برهه تاریخی به شرایط آن زمان بر میگردد و اگر امروز هم چنین شرایطی پیش بیاید خانمها در حاشیه نخواهند بود. شاید امروز شاهد حضور کمرنگ بانوان در جنبش دانشجویی باشیم اما نمیتوانیم بگویم این حضور از فلان سال کمتر شده و چون تعداد دختران در داشگاه ها بیشتر از قبل است؛ پس تعدادشان در جنبش دانشجویی هم باید بیشتر باشد. به این خاطر که کمیت مهم نیست. اگر یک خانم وارد تشکل شود و بخاطر توانمدی نقش چند نفر را ایفا کند به مراتب کیفیت بالاتر از زمانی است که دختران صرفا سیاه لشکر باشند.
در حال حاضر نمیتوانیم بگوییم فقط خانمها در جنبش دانشجویی ضعیف شدند بلکه کلیت جنبش دانشجویی نسبت به گذشته تضعیف شده. در زمان اوج جنبش دانشجویی، شرایط به گونهای بوده که باعث تقویت جنبش دانشجویی میشده برای مثال وجود ناامنی در کشور باعث میشد افراد بیشتر احساس دغدغه بکنند. همین احساس دغدغه برای خانمها نیز وجود داشت و باعث می شد بیشتر فعال باشند.
حضور خانمها در تشکل های دانشجویی نیاز به بازتعریف دارد چون ما شاهد چند برابر شدن بانوان شاغل هستیم در حالی که همان بانوان تمایل کمی برای حضور در تشکل دارند. در حال حاضر اگر به دنبال رشد جنبش دانشجویی هستیم باید نیاز و دغدغه به وجود آید تا محرکی برای دختران و پسران دانشجو باشد. در نتیجه برای بانوان باید اهمیت جنبش دانشجویی تشریح شود تا علاوه بر اینکه خودشان دغدغهمند میشوند، بتوانند فرزاندان دغدغهمند تربیت کنند.
خطیبی:در مورد حضور خانم ها در تسخیر لانه جاسوسی نمی توانیم بگوییم به صرف نیاز هایی که حس کردند؛ از خانم ها استفاده کردند بلکه یک فرایند طبیعی بود که خانمها هم از ابتدا در آن حضور داشتند؛ نه اینکه ببینند فلان جا به حضور خانم نیاز هست پس به سراغش بروند.
بحث دیگر این است که خانم ها در تمام بزنگاه های تاریخی حضور داشتند از انقلاب مشروطه و قضیه تنباکو گرفته تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که در جنگ خانم ها حضور فیزیکی داشتند و هم حضور معنوی و حمایت از همسران و فرزندانشان که به جبهه می رفتند. بنابراین من معتقدم اگر باز هم یک بزنگاه تاریخی به وجود آید خانم ها نقش پررنگی خواهند داشت.
اما درباره اینکه چرا امروز نقش دختران در فضای دانشگاه کمرنگ است به کمتر فعال بودن دانشجو فارغ از جنسیت بر میگردد. پس نباید بگوییم چرا دختران دانشجو فعال نیستند بلکه باید بگوییم چرا دانشجو فعال نیست. به همین خاطر ابتدا باید سطح فعالیت دانشجویان را ارتقا بدهیم بعد اگر دیدیم فعالین دختران از پسران کمتر است بررسی کنیم و به دنبال علت باشیم.
عاقلی: در صحبت های هر دوی شما فصل مشترکی وجود دارد و آن ضعیف شدن جنبش دانشجویی نسبت به دهه 50 و 60 هست. برای مثال با این که جنبش دانشجویی در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشت اما بعد از پیروزی دچار رکود نشد و عقب نشینی نکرد بلکه نیازهای دیگر را جستجو کرد .به همین خاطر جاسوسی در سفارت آمریکا را زودتر از دیگر اقشار درک کرد و انقلاب دوم را رقم زد و یا با تحول دانشگاه ها باعث انقلاب فرهنگی شد؛ در حالی که چنین تحولاتی توسط جریان دانشجویی فعلی اتفاق نمی افتد. شاید لازم باشد از بحث حضور دختران در جنبش دانشجویی فراتر برویم و برای باز کردن این گره؛ چرایی تضعیف جریان دانشجویی را بررسی کنیم.
خطیبی: بعد از انقلاب 57 ما شاهد وحدت و انسجام میان دانشجویان با تفکرات متفاوت هستیم. حتی این انسجام میان اقشار دیگر نیز دیده می شد؛ چرا که درک کرده بودند اگر می خواهند صدای انقلابشان به جهان برسد باید اتحاد داشته باشند. در حالی که امروز اتحاد و یگانگی میان دانشجویان دیده نمیشود با وجود اینکه همه میدانیم به تنهایی صدایمان شنیده نمیشود. جریان دانشجویی فعلی به این درک نرسیده که سر یکسری بزنگاه های خاص اختلاف نظر را کنار بگذارد و کنار هم تلاش کند. دلیل دوم به ویزگی های نسل ما باز میگردد که محاسبهگر و آینده نگر است که با نگاه سود و زیان به قضایا مینگرد. در کل فعالیت دانشجویی بیشتر ویژگی سیاسی دارد و برخی دانشجویان از سیاست گریزانند. در حالی که اگر مسیر را برای دغدغه های فرهنگی و زنان فارغ از جناح بندیهای سیاسی باز کنیم صدای دانشجویان بیشتر به گوش می رسد.
طباطبایی:چرایی تضعیف جنبش دانشجویی نیاز به یک آسیب شناسی جامع دارد و هیچ نهاد دولتی آن را انجام نمیدهد. در نتیجه تشکل های دانشجویی باید اتاق فکری را جهت بررسی این موضوع تشکیل دهند. اما از جمله دلایل کمرنگ شدن فعالیت جریان دانشجویی می توان به پایین آمدن سطح دغدغهها اشاره کرد. برای مثال در دهه منتهی به انقلاب دانشجویان شرایط بسیار نامطلوب دانشگاهِ زمان طاغوت را دیده بودند و این باعث می شد برای بهبود شرایط تلاش جدی بکنند و در عین حال همدوش یکدیگر گام بردارند. در حالی که دانشجوی امروز هیچ شرایط اسفباری را در دانشگاه لمس نکرده که بخواهد برای شرایط ایده آل تلاش کند در نتیجه جنبش دانشجویی به جرقه هایی نیاز دارد تا مجدد فعال شود.
موضوع دیگر تغییر سبک زندگی است در واقع با تهاجم فرهنگی که رخ داد طرز فکر نسل جوان فرق کرد و با این تغییر نمی توان توقع بازخورد سابق را داشت. با تغییر این طرز فکر دیگر آینده برای آن نسل مهم نیست بلکه مدل گوشی و لباس برای او مهم می شود. کار تهاجم فرهنگی نیز تغیر جای مسئله مهم با مسئله حاشیهای است. درگیر کردن دانشجویان به مسائل حاشیه ای نقش پررنگی در کاهش رشد جریان دانشجویی داشته، خود محوری و مهم نبودن رشد سایرین می تواند از عوامل موثر تضعیف یک جنبش اجتماعی باشد. بهرهکشی سیاسی از جنبش دانشجویی توسط احزاب عامل مهم دیگری است که باعث ابزاری شدن جریان دانشجویی میشود، نتیجه اش هم میشود واهمه دانشجو و خانواده اش از ورود به چنین عرصه هایی که دانشجو را تبدیل به ابزار می کند، دانشجو با خودش فکر می کند چرا باید وارد یک تشکل یک بار مصرف بشود که منافع یک فرد را تامین کند؟ چرا باید هزینه گزافی را برای هیچ پرداخت کند؟ یکپارچگی که به آن اشاره کردند عامل مهمی برای پیشبرد آرمان مشترک است، نکته ای که جریان دانشجویی کمتر به آن توجه می کند اما وقتی هر یک از ما دچار «منیت» و خود محوری شدیم یک صدایی معنایش را از دست می دهد و هر کس راهِ خود را می رود.
عاقلی: به موضوع دختران در جنبش دانشجویی بازگردیم .در حال حاضر حضور خانم ها در تشکلهای دانشجویی به چه دلیل است؟ صرفا به منظور ساماندهی بدنه بانوان موجود در آن مجموعه است که در برخی از تشکل ها با عنوان دفتر خواهران از آن یاد می شود یا برای نشان دادن ترقیِ آن تشکل است که خانمها در آن مجری باشند و بیانیه ها را بخوانند؟ آیا خانمها در فعالیت های تشکیلاتی در رده دوم قرار میگیرند و اگر چنین است راه حل آن کجاست؟
خطیبی: گذشته جامعه ما این آمادگی را دارد که در آن بانوان را به جنس دوم تبدیل کند؛ یعنی زمینه آن کاملا فعال است اما آیا دختران فعال عرصه های مختلف اجتماعی از جمله دانشگاه، هم چنین نگاهی به خود دارند؟ چون بعضا به چشم می خورد که تصور برخی بانوان از خود و توانمندی هایشان جنس دومی است!
با وجود چنین نگاه اشتباهی که به طور ضمنی در عرصه های مدنی وجود دارد؛ برخی از تشکل ها دچار نگاه اشتباه و زینتی نسبت به دختران نمی شود و برای مثال در تشکل ما در علامه شاهد فعالیت های مهم مانند مسئولیت تنظیم خط مشی سیاسی برای خانمها هستیم.
نکته اینجاست که ارگانی یا تشکلی چنین جایگاهی را به خانم ها نمیدهد؛ بانوان، اثر گذاری و روحیهی مطالبهگری را خودشان باید به دست بیاورند. سطح پایین یا بالا بودن را خود ما ترسیم میکنیم چون در شرایط فعلی، تحمیلی برای پایین نگه داشتن خانم ها وجود ندارد.
طباطبایی: اگر کلان بخواهیم ببینیم در سطح جهان، نگاهِ جنس دومی و یک موجود ضعیف به زنان وجود داشته؛ یکی از دلایل شکل گیری جنبش فمنیسم، تغییر این نگاه تحقیرآمیز بود اما پس از شکل گیری فمنیسم هم شاهد این نگاه اشتباه هستیم؛ این معنی اش عدم موفقیت این جنبش است. وجود این نگاهِ اشتباه در بطن جامعه ما گاهی بر فضای تشکل ها نیز اثر گذار است.
با این وجود، در حال حاضر فرصت مهیاتری برای طهور و بروزِ زنان وجود دارد و میطلبد بانوان امروز آتش به اختیار وارد عرصهی اجتماعی شوند؛ نه برای نشان دادن خود، بلکه به منظور به کمال رساندن ابعاد وجودی خودشان. و مطالبه گرِ حقِ حقیقی خود باشند؛ نمی گویم این حق اجرا نمی شود اما برای به کمال رساندن آن باید مطالبه گر بود.
تعداد دخترانِ دانشجو، دانش آموخته و فعال تشکلی به هیچ وجه کم نیست اما در حال حاضر شاهدِ وزیر زن در کابینه دولت نیستیم. این فقدان دو دلیل دارد یا خانمی نتوانسته خودش را در حد آقایان برای جایگاه وزیری رشد دهد یا آقایان چنین فرصتی را به خانم ها ندادند. اگر تعداد بانوان با توانِ مدیریتی بالا در حد وزارت خانه افزایش پیدا کند و مطالبه برای وجود وزیرِ زن از جانب جامعه افزایش یابد هیچ دولتی نمی تواند در این باره کوتاهی کند و مطابه عمومی جامعه را هیچ انگارد.
عاقلی: شما این مشکل را از ساختار های موجود نمیدانید؟ چون همانگونه که ساختارهای تشکلهای دانشجویی پسرانِ دانشجو را توانمند میکند و دختران را از پیشرفت باز می دارد؛ همان ساختارهایِ غلط در سطح کلان هم موجود است و از پیشرفتِ بانوان جلوگیری می کند؛ پس ساختارها را باید اصلاح کرد.
طباطبایی: شاید ساختارها دچار مشکل باشند اما نمیتوانیم آنها را تنها دلیل عدم پیشرفت بانوان بدانیم ضمن اینکه قابل اصلاح هستند و این مهم بر عهده بانوان است. البته باید جایگاه یک خانم در تشکلهای مدنی را بشناسیم نه اینکه برای ظهور و بروز به سراغ فعالیت هایی برویم که در شان یک خانم نیست. مثلا زمانی که قرار است یک اردو برگزار شود الزامی برای فعالیت های میدانی و اجرایی یک خانم وجود ندارد و بجای آن میتواند بار محتوایی آن برنامه را به عهده بگیرد. البته زمانی که لازم است؛ بانوان باید در کار اجرایی ورود کنند اما ارتقا بنیان های فکری مهمتر است. نه اینکه زمان انتخابات یا در برخی از تشکلها یک خانم تبدیل به ابزاری برای تبلیغات بشود، این نه تنها میدان دادن به زنان نیست بلکه زیر سوال بردن شانیت آنها است. اگر معتقدیم ساختارها نیاز به اصلاح داد تا باعث توانمدی بانوان بشوند پس باید هم برای دختران دانشجو و هم پسران دانشجو محتوایی یکسان آموزش داد.
خطیبی: با این که گفته شد وقتی یک خانم میتواند فعالیت محتوایی داشته باشد چرا باید فعالیت اجرایی کند مخالفم چون تا زمانی که خانمها بخواهند به عنوان پیشنهاد دهنده و مشاور باقی بمانند، وضعیت به همین شکل باقی می ماند چون فردِ مجری همه پیشنهادهای شما را اجرا نمی کند. پس بانوان باید مسئولیت اجرایی نیز بپذیرند. فردی می تواند مدیر موفقی باشد و به خوبی برای دیگران فعالیت اجرایی تعریف کند که قبلا خودش تجربه همان فعالیت اجرایی را داشته باشد فارغ از جنسیت.
در همین راستا با زیر سوال رفتن منزلت دختران با فعالیت اجرایی مخالم. در مورد نبود وزیر زن معتقدم این از کم سعادتیِ دولتمردان ماست. چطور می توان باور کرد که حتی یک خانمِ موفق در سطح وزارت وجود نداشته؟
عاقلی: در نهایت ایده آل حضور بانوان در یک نهاد مدنی مانند تشکلِ دانشجویی را کجا میدانید؟
خطیبی: ایده آل آنجایی است که مرزی تحت عنوان فعالیت مردانه و زنانه وجود نداشته باشد و فعالیت هایی را که یک آقا انجام می دهد یک خانم هم مجوز انجامِ آن را داشته باشد و هم توانایی آن را در خود ایجاد کند؛ البته من برخی تفاوت های فیزیکی میان خانم و اقا را انکار نمی کنم.
طباطبایی: من همچنان معتقدم آن جا که ضرورتی برای یک خانم نیست یک آقا می تواند فعالیت اجرایی را به عهده بگیرد. نگاهِ من به یک تشکل دانشجویی مانند نگاه به یک خانواده است که زن و مرد در آن مکمل یکدیگرند. همانگونه که در خانواده هم یک خانم می تواند نان آور و شاغل باشد و حتی اگر ضرورت پیش بیاید، وارد عمل می شود اما اصل این تکلیف متعلق به مرد است همانگونه که تربیت نسل تکلیف زن است. چنین نگاه مکملی در تشکل هم باید وجود داشته باشد.