به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- کامران باقریلنکرانی*؛ فقدان کلان نگری از آسیبهای مهمّی است که بسیاری از فعالان سیاسی را تهدید میکند. همین فقدان کلان نگری باعث شد از قضا در جریان ظهور داعش و جنگ سوریه به غلط با تحلیل (نه غزه نه لبنانی( و با خیال حفظ ایران از جنگ ؛ مخالفت خود را با حمایت مستشاری از سوریه اعلام کنند. غلط بودن این تحلیل در وقایع 17 خرداد تهران در سال 96 ملاحظه شد و معلوم شد که یکی از اهداف صهیونیسم در تأسیس داعش، اصولاً ضربه زدن به ایران بوده است. دفاع بازدارنده یعنی اینکه دشمن را در خارج از مرز قبل از حمله مهار کنید نه اینکه صبر کنید تا برایش فرصت اقدام فراهم گردد.
حمله سایبری شب گذشته نشان داد اگر در برابر دشمن بی عمل باشیم این به معنای عدم وقوع برخورد نیست بلکه شکست را در پی خواهد داشت. شبکههای خبری عربستان دو هفته قبل اعلام کردند قرار است دولت حجاز، مرکز جنگ سایبری بر عیله ایران باشد. نمیدانم این جمله با آن اعلام، ربطی داشت یا نه، امّا میدانم دشمن از دشمنی دست برنمیدارد؛ میدانم بی خیالی یا ساده انگاری ما، برای او ایجاد فرصت میکند. حتی دشمن خُرد را نمیتوان دست کم گرفت. این خردها در تکاپو هستند تا با بزرگترها برای این شجره طیّبه ایجاد زحمت کنند. بارها رهبر عزیزمان این روایت را خواندند که کسی که در غفلت است دشمنش از او غافل نیست و این هجمه دشمن است که او را از خواب بیدار خواهد کرد.
در چنین شرایط حساسی پرداختن به حاشیه ها و غلبه احساسات بر روشن بینی، بدترین آفتی است که میتواند مدافعان انقلاب را به خود درگیر کند. این باعث میشود تا جای دوست و دشمن را اشتباه بگیریم. این افت در همه جریان های سیاسی حاضر در صحنه، کم و بیش دیده میشود که با دشمن خارجی، مهربانتر از مخالفان سلیقه سیاسی خود در داخل رفتار میکنند.
ما نباید اختلاف سلیقه را به دشمنی ترجمه کنیم. همه مدافعان انقلاب اسلامی و آرمانهای امام رضوان الله تعالی علیه با این نگاه میتوانند با هم همکاری و تعاون مبتنی بر نیکی و پاکی داشته باشند. در این تعاون، اصول مهمّی چون مبارزه با فساد، تبعیض و رفع فقر و جلوگیری از رانت خواری، ترویج معارف دینی و اخوت اسلامی میتواند محور باشد. البته این به این معنا نیست که اختلاف سلیقه ها را فراموش کنیم. همچنین به این معنا نیست که مخالفان با اصل انقلاب و منحرفان از آرمانهای امام را دوست پنداریم. کسانی که در سال 88 میخواستند مردمسالاری دین را در مذبح اشرافیت و الیگارشی نابود کنند و اساس غلطی را بنا کنند که اهل حل وعقد نه مردم انتخاب کننده باشند، مادامی که از این نظر اشتباه خود دست بر ندارند نمیتوانند در این همراهی کارساز باشند. این منطق غلطی است که رأی مردم را وقتی قبول داشته باشیم که مطابق میل ماست و هرگاه خلاف آن بود بگوییم انتخابات مهندسی شده.
با کمال تأسف؛ رییس جمهور اسبق و سابق در این موضوع هم موضع شده و هر دو از انتخابات مهندسی شده حرف زدند در حالیکه هر دو مجری انتخاباتی بودند که به تغییر قدرت انجامید. اتفاقاً همین نشان دهنده این است که انتخابات در جمهوری اسلامی علیرغم برخی تخلفات، مهندسی پذیر نیست و این مردمند که حرف اوّل و آخر را در پای صندوق میزنند.
در تاریخ چهار دهه انقلاب تقریباً در هر دهه، گروهی را داشتهایم که با مشاهده برخی کاستیها، ناامید شده و سخن از تزلزل در ارکان جمهوری اسلامی گفتهاند و اغلب، راه حلشان ترویج یک شخص بوده نه ارائه مبانی برای کارآمدی. در دهه اوّل، مهدی هاشمی در سخنرانی مشهور خود که مورد عتاب امام قرارگرفت از سختی حال مستضعفان گفت و اینکه جمهوری اسلامی به بیراهه میرود و راه را رجوع به مرحوم آیه الله منتظری به عنوان کمک خلبان معرفی کرد.
مشابه این در دهه دوم توسط باند روزنامه سلام مطرح شد. در دهه سوم در بلندگوهایی که قدرت را از دست داده بودند باز همین ادبیات تکرار شد و راه را منحصر در برگشت قدرت به حزب کارگزاران و کمک خلبانی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی مطرح کردند. اکنون همان حرفها را هم از کسانی که در رأس قدرتند و باید پاسخگو باشند میشنویم، هم از دوستانی که قبلاً در رأس قدرت بودند و در گذشته منتقد اینگونه سخنان بودند، که راه را بازگشت به قدرت رییس جمهور سابق میدانند. معلوم نیست تا کی ما باید در این حواشی بمانیم و چه کسی باید عمل کند. خدایا رهبر ما را بی یاور نگذار.
ما نتوانستیم نرم افزار تولید ثروت در کشور تولید کنیم. ما قدرت منطقهای هستیم ولی در تبدیل آن به ثروت ملّی موفق نبودیم و حتی در زمین هایی که ما آزاد کردیم، این ترکیه و غرب هستند که سود اقتصادی میبرند نه ما. ما موشک میسازیم ولی در تولید خودرو به متخصص داخلی اطمینان نمیشود. باند بازی و تشکیل کانونهای رانت، کیفیت را در حد نازل نگه میدارد و باعث میشود سودهای آنچنانی به قیمت جان مردم جمع کنند. در عرصه تجارت نیز همین باندهای ویژه خوار به میدان میآیند و همه چیز را متأثر میکنند. اینها از فساد و بی عملی سود میبرند و متولیان امور چه در قبل و چه در حال، سخن رانی میکنند. رانت خواری و سوء استفاده از قدرت، حتی در عرصه علمی هم وارد میشود. کسی که مسئول است، تولید دارو میکند و بدون مستند علمی بلکه در حضور مستندات بر علیه آن توصیه به مصرف عمومی دارویی میکند که حتی در کشورهای به اصطلاح توسعه یافته هم توصیهای برای مصرف همگانی آن وجود ندارد بلکه عوارض آن را همین تازگی منتشر کردهاند.
جمهوری اسلامی با چالش روبروست؛ چالش درون و بیرون. مهمترین چالش درونی، بی عملی بهویژه در عرصه اقتصادی و مبارزه با فساد است. متأسفانه در این خصوص حرف زیاد زده میشود و اغلب کسانی که باید خود پاسخگو باشند منتقدند. من وزیر بهداشت بودهام و باید پاسخگوی مبارزه با فساد و نیز کارآمدی در زمان خودم باشم. کسی از کره مریخ برای این امور نمیآید. نظارت ضعیف است و برخوردها با فساد نیز بازدارنده نیستند.
یکی از آفات مهمّ فعّالان سیاسی، نگاه قبیلهای است. در این نگاه، کاری به عملکرد یا میزان موفقیت ندارند. ملاک تحسین یا مخالفت تنها بودن یا نبودن در قبیله یا حزب است. این امر منجر به تناقض در موضع گیریها میشود که از این قبیل تناقضات در مواضع شخصیت های سیّاس کم سراغ نداریم. از یک طرف فردی را که از خود است قهرمان مبارزه با فساد معرفی میکنند در حالیکه پرداختن به کارت ورود و خروج، مصداق بزرگی از فساد ستیزی محسوب نمیشود و از سوی دیگر، فرد محکوم به فساد با کارنامه غیر قابل دفاع در هزینه سازی را به عنوان مظلوم معرفی میکنند و همه اینها تنها در چارچوب خودقبیلهای شکل میگیرد.
جمهوری اسلامی نظامی بالنده است. نسل جوانی در این کشور پرورش یافته اند که بسایر بهتر از قبلیها میتوانند مشکل گشایی کنند. پیرمردها باید جای خود را به این نسل جدید که هم فهم بهتری از جهان دارند و هم انگیزه ارتقای کشور را دارند بسپارند. خدایا یاوران رهبر را برسان.
*کامران باقری لنکرانی وزیر بهداشت دولت نهم و استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی شیراز