در هفتههاي اخير موجي از رويکرد و اقدام در ميان مردم شايع شده که درصدد هستند به نحوي از انحاء بخشي هرچند مختصر از سرمايه و داراييهاي خود را با ارزش روز حفظ کنند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، در هفتههای اخیر موجی از رویکرد و اقدام در میان مردم شایع شده که درصدد هستند به نحوی از انحاء بخشی هرچند مختصر از سرمایه و داراییهای خود را با ارزش روز حفظ کنند؛ لذا تصور برای حفظ ارزش دارایی را در خرید ارز و سکه، و کسانی که سرمایه بیشتری دارند، بر زمین و ملک هزینه میکنند که همیشه در اقتصاد ایران اقبال خوبی داشته و هیچگاه منجر به ضرر نشده است. این موضوع هدایت و حرکت جامعه به سمت خرید ارز و سکه را شایع کرده و عدم همراهی مردم با دولت را در شرایط بحران نقدینگی ارز رقم میزند. این موضوع نخستین بار نیست که در کشور رخ داده و اخرین بار نیز نخواهد بود. بی شک تأثیر پذیری بازار ارز و سکه از شایعهها و دلواپسیها، موج ناامیدی و عدم اعتماد را به جامعه تزریق میکند. آنچه که میتوان در نگاه نخست درباره آن با رویکرد جامعه شناسی اظهار نظر کرد، کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی در جامعه است. سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی برخواسته از یک عنصر و یک عامل به تنهایی نیست، عوامل و موارد بسیار متعددی میتواند میزان سرمایه اجتماعی را ارتقا یا کاهش دهد. اما نگه داشتن سر پیکان به سوی مردم و اینکه همیشه آنها را محکوم کنیم که شما مشارکت اجتماعی ندارید و اقشار به دنبال نفع شخصی سوق یافته و نفع جمع را در نظر ندارند، نگاه و عملکردی کاملاً سوگیرانه و غیرحرفهای و کارشناسی است. باید در نظر داشت که مهمترین ویژگی انسان، اجتماعی بودن آن است و انسان در طی قرون و اعصار پذیرفته که به واسطه نیاز به اجتماع و جمع، باید از برخی خواستها و مطالبات خود چشم بپوشد تا بتواند حیات و استمرار در اجتماع و جمع را داشته باشد. این خصلت ذاتی بشر است و لذا سبک زندگی، هنجارها و ارزشهای جامعه میتواند آن را تقویت یا تضعیف کند، اما قابل از بین بردن نیست. انچه که امروز مردم در کنش اجتماعی خود نشان میدهند، اخلاق تلافی گونه در برابر مدیران سیاسی است. اخلاقی که حکایت از عدم تعامل در عین امید و پویایی برای جامعه است. اما ما به اشتباه در پژوهشهای سنجش افکار عمومیانعکاس میدهیم که مردم ایران ناامید هستند. اینکه دائم با روش سنجش افکار که کم هزینهترین روش است شاخصهای امید و ناامیدی، سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی را بسنجیم، به لحاظ روش شناسی جامعه شناختی کاملاً اشتباه است و ما بر مبنای دادههای برخواسته از این روش اشتباه، دائم به مردم میگوییم که نظم ندارید، از قوانین راهنمایی و رانندگی تبعیت نمیکنید، کتاب نمیخوانید، همراه و همگام با دولت و سیاستهای آن نیستید یا مثبت اندیش نیستید. در واقع با القای این مسائل به جامعه مردم را به سمت آنها سوق میدهیم و امروز دائم در رادیو، تلویزیون و رسانهها و فضای مجازی منعکس میکنیم که مردم نگران نباشید، مردم نگران چه نباشند؟ مگر نه آنکه موج ناامیدی و نارضایتی با انعکاس این آمار سطحی در میان آنها ترویج شد و مگر نه آنکه دائم تشویق شد که در گردهماییها و راهپیماییها حضور یابند تا مشتی بر دهان استکبار و استعمار بزنند و مگر نه آنکه رویکرد محدودیت در دسترسی به برخی اطلاعات ایجاد شد تا تفسیر عام بر برخی از اطلاعات و اسناد و مطالب روز مطرح در دنیا وارد نشود و نتیجه این شد که مردم نه به آن منبع اطلاعاتی و کتاب توجه کردند و نه به منبع اطلاعاتی و کتاب معرفی شده توسط جامعه. داستان تلاطم بازار ارز و سکه هم این گونه است. منعیت ایجاد میشود، اما از سوی منبعی است که پیش از این در نزد عموم سربلندی و توفیق لازم را نداشته و مردم با اخلاق تلافی ورود میکنند و هم آن که ضد ارزش جامعه میشود را انجام میدهند. موج خرید ارز و سکه نیز با گذشت اندک زمانی فروکش خواهد کرد و سرمایههای خرد در سال تولید و حمایت از کالای ایرانی کماکان در گاو صندوقهای خانگی انباشت خواهد شد و در پایان سال شعاری دیگر را برای ایجاد رونق و نشاط در عرصه فعالیت اقتصادی که به عنوان زیربنای توسعهای کشور است، سرخواهیم داد، اما بهتر است یک بار برای همیشه بایستیم و تحلیل واقع بینانه کنیم. دارایی و سرمایهها اعم از مادی و معنوی و انسانی را یک کاسه کنیم و بعد سند چشم انداز توسعه را بر این مبنا مورد بازنگری و اصلاح قرار دهیم و بپذیریم این مردم امید دارند و هنجارمند و با صلابت رو به جلو میروند و همراه میشوند به شرط همراهی و همدلی.