روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «دولت با این نحو عملکرد خود فاتحه اصلاحات را میخواند».
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «واقعیتها با اطلاعاتی که به رئیسجمهور میدهند، فاصله دارد. سخنان (رئیسجمهور) با واقعیتهای جامعه و مشکلات عدیده مردم سازگار نیست. انگار رئیسجمهور اطلاعات جای دیگری را بیان میکند چرا که اساساً اطلاعات او با آنچه که در جامعه رخ میدهد، منطبق نیست...وعدههای آقای روحانی از دید مردم در داخل عملیاتی نشده است... عدهای از وزرا به درد شرایط امروز نمیخورند. برخی وزرا فعال، پاسخگو و همراه دولت نیستند. برخی از این وزرا در مجلس به نمایندگان باج میدهند... این وزرا بهدرد کابینه نمیخورند. رئیسجمهور و سایر مسئولان دولتی باید نگاهی به نظرسنجیها داشته باشند. نارضایتیها زیاد است». مدعیان اصلاحات در تقلا هستند تا حساب خود را از دولت جدا کنند. در همین رابطه «سعید حجاریان» در روزهای گذشته گفته بود: «اصلاحطلبان بگویند دولت روحانی، دولت ما نیست». «عبدالواحد موسوی لاری» وزیر کشور دولت اصلاحات نیز در ادامه همین سناریو در روزهای گذشته گفته بود: «راه حل داریم، اما اختیار نه»؛ اما همانطور که کارشناسان مسائل سیاسی بارها مطرح کردهاند، کارنامه دولت روحانی به پای اصلاحطلبان نوشته شده و آنها نمیتوانند از زیر بار آن شانه خالی کنند. مدعیان اصلاحات میگویند دولت روحانی دولت ما نیست ولی بررسیها نشان میدهد که اکثریت کابینه و همچنین مدیران میانی در دولت کنونی از جریان اصلاحات انتخاب شدهاند و در نتیجه این جریان نقش اصلی در وضعیت کنونی داشته و دارد و به همین جهت باید درخصوص کارنامه خود به افکار عمومی پاسخگو باشد. ارگان دولت یا جاده صافکن آمریکا؟ روزنامه ایران در شماره روز پنجشنبه نقش پیادهنظام آمریکای عهدشکن و غیر قابل اعتماد را به عهده گرفت و نوشت: «اگر فرض را بر این بگذاریم که پیشنهاد مذاکره بر اساس تمایلات شخصی یا محاسبات «سیاست داخلی» ترامپ صورت گرفته است، پذیرش مذاکره میتواند اهرمهایی در اختیار ایران قرار دهد که تاکنون از آن بیبهره بوده است. در واقع، از آنجا که پرونده کره شمالی در هالهای از ابهام قرار گرفته، میتوان تصور کرد که به احتمال زیاد آقای ترامپ نیازمند مذاکره با ایران شده است تا در انتخابات کنگره در ماه نوامبر «دستاورد تاریخی» نشان دهد. اگر ایران هوشمندانه پیشنهاد مذاکره او را بپذیرد، هر چه به ماه نوامبر نزدیکتر شویم، ایران در سرنوشت انتخابات میاندورهای کنگره سهم بیشتر و تعیینکنندهتری مییابد و بالطبع تصاعداً بر سر میز مذاکرات موضع قویتری پیدا خواهد کرد اما اگر ایران پیشنهاد مذاکره را دفعتاً رد کند، یا با زبانی پیشنهاد را بپذیرد که از هماکنون مقاصد تبلیغاتی ترامپ حاصل شود، نه تنها به ترامپ بهانه داده است تا سیاستهای خصومتآمیز خود را تشدید کند، بلکه عملاً ایران را از فرصت تاریخی ایجاد اتصال به «سیاست داخلی» آمریکا محروم کرده است.[!] در واقع، از آنجا که ایران تنها کشور منطقه است که در واشنگتن «لابی» ندارد، شاید این فرصت تنها فرصتی باشد که بتوان از طریق تأثیرگذاری بر انتخابات کنگره، به سیاست خارجه دولت و رئیسجمهوری ایالات متحده «جهت» بخشید. در نتیجه، از دست دادن این فرصت به مصلحت کشور نخواهد بود.» مذاکره با آمریکا التهاب ارزی و اقتصاد کشور را بهبود میبخشد! در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «قبول هوشمندانه دعوت ترامپ - علاوه بر اینکه التهاب فضای کسبوکار و ارز و اقتصاد کشور را تا حدود زیادی فرو مینشاند، جنگ روانی را آرام میکند و برای ایران «وقت» میخرد تا روابط تجاریاش با اروپا را (دستکم تا زمان تغییرات سیاسی در آمریکا) از طریق ایجاد سازوکارها و شبکههای موازی تحکیم کند - از لحاظ «امنیتی» نیز فواید قابل ملاحظهای در بر دارد.» این همه مذاکره کردند، اقتصاد درست شد؟ برعکس ادعاهای مطلب فوق، همین مذاکره با آمریکا و معطل گذاشتن سیاستهای اقتصاد مقاومتی بود که موجب سقوط ارزش پول ملی، آشفتگی ارزی، رکود، گرانی، تورم، بیکاری و تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی شد. اینها دیوانهاند یا خائن؟ عجیب نیست که جاده صافکنهای آمریکا آسمان و ریسمان به هم ببافند و هنوز هم خواب مذاکره ببینند و نسخه ذلت بپیچند. مدعیان اصلاحطلبی به کمتر از زدن تیشه به ریشه منافع ملی و چوب حراج به مصالح کشور قانع نیستند. رویکرد تأسفبار روزنامه ایران در شرایطی است که رئیسجمهور و مقامات ارشد دولت هم مواضع سلبی و مقتدرانهای در قبال پیشنهاد ترامپ گرفتهاند. حال سوال این است که روزنامه ایران ارگان دولت است یا جاده صافکن آمریکا؟! نمیتوان به علائم حیاتی برجام دل خوش کرد روزنامه قانون در مطلبی نوشت: «تحولات درباره برجام همچنان ادامه دارد و با وجود تمام کشمکشها و موضعگیریها، نه میتوان از مرگ حتمی مهمترین توافق هستهای قرن حرف زد و نه میتوان به علایم حیاتی آن دل خوش کرد. همه چیز برای برجام به زمان وابستگی پیدا کرده اما آنچه مبرهن و روشن است اینکه آمریکا، رژیم صهیونیستی و سعودیها در یک طرف ماجرا ایستادهاند و ایران، اروپا و چین نیز در سوی دیگر». این روزنامه زنجیرهای علیرغم اذعان به لزوم پرهیز از دلخوشی به علائم حیاتی برجام، مدعی شده است که نمیتوان از مرگ حتمی برجام سخن گفت و باید همچنان صبر کرد! اکنون بیش از 3 سال از امضای برجام سپری شده است. در اردیبهشت سال جاری، آمریکا در حالی از برجام خارج شد که دهها امتیاز نقد از ایران گرفت، برنامه هستهای کشورمان را نابود کرد و نه فقط به هیچیک از تعهدات خود در برجام عمل نکرده و تحریمها را که لغو آن موضوع مذاکرات بود لغو نکرد، بلکه دهها تحریم جدید هم به آن افزود. با یک مرور کوتاه بر مواضع اعضای اروپایی 1+5 و همچنین اظهارات موگرینی، به راحتی پی میبریم که دولتهای اروپایی دقیقاً مشابه رفتار خود در پسابرجام، ظرف سه ماه اخیر نیز سر سوزنی در مقابل کارشکنیهای آمریکا و محروم شدن ایران از حقوق برجامی خود واکنشی از خود نشان ندادند. از لحن طلبکارانه و دستوری اروپا به ایران برای اجرای یکطرفه تعهدات برجامی علیرغم خروج آمریکا از توافق تا اعلام صریح منافع مشترک با آمریکا و هم نظر بودن در مسائل موشکی و منطقهای با آمریکا از سوی مقامات اروپایی. روزنامههای زنجیرهای علیرغم اذعان چندین باره به دستاورد تقریبا هیچِ برجام، همچنین دولت را به دلخوشی به برجام و وقتکشی تشویق میکنند. مقامات ارشد دولت میبایست روند خسارتبار معطل ماندن برای بسته خالی اروپاییها را متوقف کرده و آستین همت بالا زده و با استفاده از ظرفیتهای فوقالعاده داخلی، برای حل مشکلات وارد میدان شوند. رانت دولتی برای سودجویی از کاغذ! روزنامه اعتماد تیتر یک شماره پنج شنبه خود را به موضوع بحران کاغذ اختصاص داده است. در گزارش اعتماد آمده است: «روند افزايش قيمت كاغذ از سال ٩٦ شروع شده بود اما بازار هيچوقت به اندازه اكنون در التهاب نبوده است. افزايش قيمت دلار و التهابات پس از آن روي قيمت بسياري از كالاها اثرگذار بود. از جمله اينكه قيمت كاغذ هم اثر پذيرفت.» گزارش اعتماد سپس مسایلی از پشت پرده گرانی و کمبود کاغذ ارائه میدهد: «در ماههاي اخير دولت اعلام كرد كه براي كاهش اين التهابات، كنترل قيمت و حمايت از مطبوعات ارز ۴هزار و ۲۰۰ توماني در اختيار واردكنندگان قرار ميدهد. آنطور كه محمدرضا دربندي مديركل مطبوعات داخلي اعلام كرده ٢٦٠ ميليون دلار ارز ۴هزار و ۲۰۰ توماني براي واردات كاغذ به واردكنندگان تخصيص داده شده است. اما سرنوشت اين ٢٦٠ ميليون دلار چه شد؟ آيا واقعا كاغذ به كشور وارد شد؟ و اگر كاغذ وارد شده به دست مصرفكننده رسيده است؟» در ادامه این نوشتار آمده است: «حسين زارع، يكي از فروشندگان كاغذ به «اعتماد» ميگويد: «خيلي صادقانه بايد بگويم كه همه اين مشكلات ناشي از رانت است. دولت در بازار كاغذ خودش را با كارخانه چوب و كاغذ مازندران هماهنگ كرد آنها هم بر اساس سياستهاي خودشان بازار را تنظيم ميكنند.» او ميافزايد: «كلي كاغذ در گمرك است اما اجازه ترخيصش را نميدهند. امروز كاغذ كاهي روزنامه شده كيلويي ٧ هزار و ۲۰۰ تومان. چه كسي ميخواهد جواب اين را بدهد؟ بازار كاغذ مسئله پيچيدهاي نداشت و هيچوقت با كسري كاغذ برنخورديم حتي در سال ٩٢ كه قيمت دلار چهار برابر شده بود. اين ناشي از رانتي است كه به شركت چوب و كاغذ مازندران دادند. آنها اعلام كردهاند از روز شنبه كاغذ روزنامه را هر كيلو ۴هزار و ۳۷۵ تومان ميفروشند. معنياش اين است تا اين كاغذ فروش نرود كاغذهاي باقي مانده در گمرك ترخيص نخواهد شد.» بخش نظارتی دولت و قوه قضائیه کجا هستند؟! گزارش مذکور چنین ادامه میدهد: «مديركل مطبوعات و خبرگزاريهاي داخلي وزارت ارشاد، سه روز قبل در نشست خبري با خبرنگاران در پاسخ به اين سوال كه ٢٦٠ ميليون دلار ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومان به چه كساني داده شده است؛ از اسامي واردكنندگان اظهار بياطلاعي كرد و گفت: «از نظر قانوني وزارت ارشاد در اين باره مسئوليتي ندارد اما وقتي ديديم مشكلات مطبوعات زياد است كميته كاغذ را براي ساماندهي به اين مسئله تشكيل داديم. چند بار هم فهرست دريافتكنندگان ارز را از وزارت صنعت، معدن و تجارت تقاضا كردهايم كه مكاتبههاي ما تاكنون بيپاسخ مانده است. البته بخشي از ثبت سفارشها مربوط به كاغذ مورد نياز ناشران بوده اما هنوز فهرستي به دست ما نرسيده است.» اما در بخش پایانی این گزارش موضوعی تاسفبرانگیز ذکر شده است: «واقعيت آن است كه موجودي تامين كاغذ كشور نه تنها تا پايان تابستان بلكه براي يك سال آينده نيز كافي است و در اين ميان احتكار كاغذ از سوي واردكنندگان پنجه بر گلوي نشريات و مطبوعات انداخته است. پيگيريهاي اعتمادآنلاين مشخص كرد كه قريب به ١٧٠ هزار تن كاغذ در گاوداريهاي اطراف تهران احتكار شده و صاحبان آن قصدي براي فروش آن نداشته و ترجيح ميدهند تا كاغذي كه از پايه قيمت ٢ تا ۲هزار و ۵۰۰ تومان مرز ۷هزار و ۵۰۰ تومان را گذرانده است، ارزش بيشتري پيدا كرده و با قيمت بالاتري به فروش برسانند.».