عاملی اساسی در عقب راندگی هر چه بیشتر استان محروم و مظلوم کهگیلویه و بویراحمد، شخص اوّل اجرایی استان یعنی جناب استاندار است.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حمید آذربو؛* سخن راندن از ظرفیتهایِ استانِ کهگیلویه و بویراحمد دیگر از حوصله بحث خارج است. چرا که به کرّات در یادداشتهایِ مسبوق به آن اشاره شده است.
امّا عاملی اساسی در عقب راندگی هر چه بیشترِ استانِ محروم و مظلومِ کهگیلویه و بویراحمد، شخصِ اوّلِ اجرایی استان یعنی جناب استاندار میباشد، بدین خاطر که آقای احمدی در طول مدّت یک ساله سکان داری استانداری به مثابه فرزند خوانده آقای حسن روحانی کنشگری کرده است.
قاطبه مردم ایران با تفکرات و جریان های فکری متفاوت به وعده سرایی صرفِ حسن روحانی اذعان دارند، حال آنکه استاندارِ استانِ ما در مدلی جزئیتر در یک سالِ گذشته رفتار و عمل کرده است!
ایشان با جدیّت شعار مبارزه با استخدامهای طایفهای را سر دادند؛ ولی دریغ از اینکه ایشان یک مدیر را به دستگاهِ قضا معرفی کند و عملاً ادارات تحتِ امر ایشان کَما فی سابق به حال خود رها شدند و جالبتر این است دو مدیری که توسطِ دستگاه قضا محکوم به استخدامِ فلهای شدهاند در بالاترین سطح مدیریتی استانی هستند که استاندارِ آن شعار مبارزه با فساد سر داد و توسطِ همان استاندار منصوب به مدیریت شدند!
وی خود را فردی علمی و اقتصادی لقب دادند،امّا چگونه مردم این استان در این یک سال هیچگونه استراتژیِ اقتصادی که بتواند در جهت بهبود وضعیت کسب و کار گشایش ایجاد کند از سکاندار استان ندیدهاند؟
مکرر میبینیم وی جلسات عدیدهای گذاشته و تصمیماتی می گیرند که مصداقِ آن را درسنگ بزرگ نشون نزدنه میبینیم! نمونهِ آن زمینخواریِ گسترده است که ایشان میگویند برخورد می کنیم؛ امّا مشاهده می شود که این صحبت هم مانند شعارِ مبارزه با استخدامِ طایقهای تنها یک شعارِ صرفِ دیگر بود که از روز اوّلِ مدیریتشان بیان می کردند؛ ولی در عمل پروندهای تشکیل نشده و این موضوع توسطِ دادستان و دادگستری شناسایی و برخورد شده است.
جالبتر این است که استاندار استان در برخورد با مدیران کل خود دو نوع برخورد دارد یا ملتمسانه است یا درد و دل گونه است.
دو مورد عینی آن رئیسِ سازمان صنعت، معدن و تجارت و رئیس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری میباشد و این دو سازمان سهمِ به سزایی در روند تحول اقتصادی هر استانی دارند و می توانند اشتغالِ ویژه و رشدِ اقتصادیِ خوبی فراهم کنند؛ امّا چگونه است که آقای احمدی به رئیس سازمان صنعتمعدن و تجارت که قریب به شش سال بر این اداره چنبره زده و آن را راکد نگه داشته و الحق که پدر صنعت و معدن استان را درآورده، برخوردی نمی کند و این مدیر را همچنان در سِمَت خود ابقا کرده و در مدیریت این سازمان تغییری ایجاد نمی کند؟
رئیس سازمان گردشگری این استان چه نقشی در تقویت و افزایشِ پذیرشِ گردشگر را فراهم کرده که آقای استاندار حکم وی را مجدداً تایید کرده؟
وقتی استان ما با ظرفیتهای ویژهی گردشگری بالقوه در این پنج سال تقریباً هیچ تغییر و تحولِ عمیقی نکرده، چطور میشود به این مدیران اعتماد کرد؟
این استان در فقرِ مدیرانِ شایسته به سر میبرد مدیرانی که از مدیریت لزوماً علمِ چگونگیِ دادنِ شعارهایِ دلفریب را یاد گرفته! و از علمِ چگونگیِ انجامِ کارِ اجرایی بیبهره هستند! و تا زمانی که استاندار این استان این مدل را ادامه دهد همین روند است و بس.
حمدی آذربو، دانشجوی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.