به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه جوان در یادداشتی نوشت: هنوز بعد از گذشت چند روز برای آن دسته از کسانی که اقتصاد میخوانند و یا خواندهاند، مزاح رئیسجمهوری با علم اقتصاد و فرمولهای اقتصادی نوعی توهین به شمار میرود، زیرا بیش و پیش از آنکه فرمولهای اقتصادی در حوزه عمل اجرایی شود، در نهایت این تصمیمات سیاسی است که مانع تحقق نگاه اقتصادی در کشور شده است. امری که در پنج سال اخیر بارها از زبان خود رئیسجمهور به عناوین مختلف بیان شده بود، اما اکنون رئیسجمهور سخنان پیشین خود را هم به سخره گرفته است!
روحانی گفته بود: «بزرگترین مشکلی که ما در روز اول داشتیم عدم استفاده و بهرهبرداری از نظرات کارشناسی بود و این مهمترین معضل در بحث اقتصاد بود.»
و یا در جایی دیگر گفته بود: «در کشور ما سالها و دهههاست که اقتصاد به سیاست خارجی و داخلی یارانه میدهد، اقتصاد ما تا کی باید به سیاست یارانه بدهد؟ باید یک دهه امتحان کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی، معیشت و اشتغال جوانان مردم چگونه خواهد شد.»
سؤالات اصلی این است که کجای کار و فرمولهای بانک مرکزی غلط بود، اجازه ندادن واردات طلا؟ و از چه زمانی رئیسجمهور محترم متوجه فرمولهای غلط اقتصادی در بانک مرکزی شد؟ چرا به هشدارهای اقتصاددانان بیطرف و منتقد درباره سیاستگذاریهای ناشی از نگاه سیاسی در حوزه نقدینگی و بانکها توجه نشد؟
آیا فقط در زمان حاضر نیازمند بازنگری فرمول اقتصادی هستیم یا ریشه بازنگری به فرمول سیاسی- اقتصادیمان به شعارهای انتخاباتی در زمان رأیگیری از مردم بازمیگردد، آنجایی که کنترل تورم را به عنوان مهمترین و تنها دستاورد دولت نشان دادیم؟ مگر مشکل اقتصاد و بازار ارز با واردات طلا برای طلاسازان حل میشود؟ و آیا این فرمول اقتصادی است؟ چگونه به خود اجازه میدهیم که مشکلات موجود در حوزه بازار پولی و خروج بیش از 60 میلیارد دلار سرمایه را در 2/5 سال اخیر از کشور و نرخ رشد بیش از 20 درصد در این سالها را با تصمیم به واردات طلا حل کرد؟
آقای رئیسجمهور! به هر میزان که فرمولهای اقتصادی دانشگاهها نیازمند تغییر و بازنگری باشند، این نسخه همراه با مزاح شما برای بازگرداندن ارزش پول ملی در سال جاری نمیتواند راهگشا باشد و فرمولهای اقتصادی را زیر سؤال ببرد، بلکه نشانی واضح از اراده سیاسی است که قبلا نیز قدرت این اراده را در صحن مجلس نشان داده بودید. از آنجایی که در هنگام نسخه مزاحآلود شما، دکتر همتی به عنوان یک اقتصاددان در حال خنده است، لازم است یادآوری کنیم که مشکل مزمن بانک مرکزی در ایجاد رابطه با بدنه اقتصادی و بیتوجهی دولت به نگاه کارشناسی آن بانک است. شما و آقای همتی را به مصاحبه دکتر سیف ارجاع میدهیم که مخالفت صریح خود را با قیمت 4200 تومانی نرخ ارز در آخر فروردین اعلام کرده و گفته بود: «شوک ارزی پیشبینی شد، ولی تدبیر نشد... توصیف و نامگذاری سیاست ارزی 21 فروردین 97 به بعد (نرخ 4200)، در حقیقت سیاست ارزی دولت و نتیجه مذاکرات در ستاد اقتصادی بود.» آنچه از زمان تصویب دلار 4200 به بعد گذشت را نباید به پای سیاست ارزی بانک مرکزی گذاشت او در این مورد میگوید: «در حقیقت بانک مرکزی از آن زمان صرفا مجری مصوبات دولت بود و سیاستگذاری مستقلی از مصوبات دولت، نمیتوانست داشته باشد.» بد نیست یادآوری مجددی را برای جنابعالی داشته باشیم که ریشه فرمولهای اقتصادی اشتباه کجا است؟ فرض کنیم که در حوزه اقتصاد کارنامهای موفق نداشتهایم در حالی که در هر دو دوره انتخاباتی براساس شعارهای اقتصادی پیروز شدهایم. اما امروز حتی حامیان اقتصادی دولت از جمله سعید لیلاز هم این تورم را نه نتیجه تحریم بلکه مشکلات داخلی عنوان کردهاند در چنین شرایطی که حامیان دیروز هم انتقادات تندی میکنند، چه مقصری بهتر از کتاب و فرمولها که صدایشان هم درنخواهد آمد؟