اتفاقات تروریستی رخ داده در نقاط مختلف جهان و شیوه انتشار اخبار و به ویژه تصاویر آن سبب شد تا در مقایسهای مصداقی حادثه تروریستی اهواز و حادثه آتش سوزی در جنگلهای کالیفرنیا را مورد بررسی قرار داده و به تفاوتهای فاحشی دست پیدا کنیم.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- زهرا مهران راد؛ آنچه معمولا در حوادث مختلف تروریستی یا طبیعی در جهان رخ میدهد این روزها و با شرایط فعلی حاکم بر جهان غیر قابل اجتناب و اتفاق مشترک در بسیاری از کشورهاست، اما آنچه بیش از هر چیز در این زمینه مسببات تمایز بین کشورها میشود نحوه انعکاس این اخبار از سوی رسانههای رسمی یا غیررسمی درهر کشور است مسئلهای که اغلب رسانههای مطرح جهان در قبال آن از اصول واحدی در مواردی مانند تصاویر منتشره، منابع اخبار، رعایت خطوط قرمز و نحوه تنظیم خبر و حتی پوشش یا عدم پوشش بسیاری از ابعاد حادثه از آن پیروی میکنند.
به عنوان مثال وقتی حادثه تیراندازی مرگبار در دبیرستان پارکلند در ایالت فلوریدا روی میدهد اغلب رسانهها بیانیه پلیس این ایالت را به عنوان منبع خبر خود قرار داده و به نظر میرسد که این رویه از سوی بسیاری از رسانههای مطرح مورد استفاده قرار میگیرد؛ اغلب تصاویر منتشر شده از این حادثه مربوط به رویدادهای بعد از این تیراندازی مانند ابراز همدردی دیگر دانشآموزان و مردم با بازماندگان این حادثه است و یا تصاویری که از محل این تیراندازی گرفته شده معمولا تصاویری از بالا و یا تصاویر کلی بوده و جزئیات حادثه مانند اجساد قربانیان و صحنه تیراندازی تا حدود زیادی منتشر نمیشود.
اما در ایران شرایط قدری متفاوت است آنچه در حوادث مشابه تروریستی یا طبیعی در ایران رخ میدهد فوج مردم دوربین به دستی است که تحت هیچ شرایطی حاضر به ترک محل حادثه نمیشوند و متاسفانه بخش قابل توجهی از توان نیروهای امنیتی – امدادی حاضر در صحنه صرف ساماندهی مردمی میشود که تنها آمده اند ببینند چه خبر است!
گذشته از اینکه این نوع رفتار مردم تا چه اندازه نشئت گرفته از عدم آموزش آنها در عرصههای فرهنگ اجتماعی و مدیریت بحران است از منظر دیگر این سوال پیش میآید که یک رسانه تا چه اندازه اجازه مخابره این تصاویر را در وضعیت بحرانی کشور خود دارد؟ وضعیتی که امنیت ملی و خط قرمزهای حاکمیت را زیر سوال نبرد و اخبار و تصاویر منتشر شده از آن حادثه موجب تضعیف حاکمیت نشود.
سوال دیگری که در این روند پیش میآید این است که اصلا در شرایط بحرانی نهاد یا سازمانی مسئول در اختیار گذاشتن اخبار و تصاویر به خبرنگاران و عکاسان را دارد؟ و یا اینکه خبرنگاران و فعالین عرصه رسانه آموزشی در این حوزه دیده اند که اخبار حوادث مرگ و میر و تعداد مجروحین حادثه و مسائلی از این دست را تا چه اندازه در حوزه امنیت کشور انتشار دهند؟ به عنوان مثال درحادثه تروریستی ۳۱ شهریورماه سالجاری در اهواز که به مناسبت آغاز هفتهی دفاع مقدس، انجام شد و برخی آن را کار یک گروه تجزیه طلب و برخی کار داعش دانستند و باعث شهادت و زخمی شدن جمعی از هموطنان مان شد. نحوه انتشار تصاویر و اخبارجای شگفتی داشت.
اساسا در رژههای نظامی سازوکار حضور سربازان، حضور با اسلحههای خالی وبه صورت نمادین است. همین مساله در اهواز سبب شد نیروهای امنیتی و سربازان با شنیدن صدای شلیک به اطراف پناه ببرند و تصاویر منتشرشده از آنها به جای القای حس امنیت و آرامش که غالبا باید از نیروهای امنیتی هر کشور به مردم آن کشورمخابره شود دربردارنده حس وحشت، ناامنی و نگرانی باشد. در این روند انتشار این تصاویر وقتی پرسروصداتر میشود که رسانههای خارجی نیز با استناد به تصاویر منتشر شده از رسانههای داخلی به این موضوع دامن میزنند.
واین تصور را القا میکنند که نیروهای امنیتی تسلط بر امور را از دست داده و تروریستها بر امور مسلط شدند. اما دقیقا به فاصله چند ماه از این حادثه در اهواز، جنگلهای شمال کالیفرنیا گرفتار آتش مهیبی میشود. آتش سوزی که به گفته خود کارشناسان آمریکایی مهار آن ظرف یک ماه بعید به نظر میرسد و از سوی دیگر رسانههای خود آمریکا که البته منبع اصلی مخابره این حادثه محسوب میشوند و از جمله آنها میتوان به «آسوشیتدپرس» اشاره کرد، مدعی میشوند که شدت آتش سوزی به حدی است که بسیاری از خانههای این شهر به خاکستر تبدیل شده است.
اما نکته جالب توجه شیوه انتشار اخبر و تصاویر مربوط به این حادثه است. آمار کشته شدگان در حادثه آتش سوزی آماری مطابق آن است که پلیس آمریکا در اختیار رسانههای این کشور قرار میدهد یعنی تنها ۸۴ نفر. برای دسترسی دقیقتر به تصاویر انتشار یافته از آتش سوزی جنگلهای کالیفرنیا واژه «تصاویر کشته شدگان در آتش سوزی آمریکا» را به چند زبان در گوگل سرچ کردم که نتیجه آن به شرح ذیل بود:
تصاویر منتشر شده فقط زبانه کشیدن آتش در جنگل، حضور نیروهای امدادی- امنیتی درحال امداد به مردم و آتش نشانانی بود که علی رغم شرایط سخت در حال نجات هموطنان خود و مهار آتش بودند. وحتی تصویر یک جنازه از این ۸۴ نفر کشته شده به ادعای پلیس آمریکا یا آتش نشانان جان باخته در جایی به چشم نمیخورد. علت چیست؟ آیا سیستمهای دیجیتالی و یا مخابراتی در آمریکا به اندازه ایران پیشرفت نکرده است؟ آیا رسانههای آمریکا اعتقادی به انتشار آزاد اطلاعات ندارند؟ شاید هم اهالی کالیفرنیا شیوه اتصال به شبکههای اجتماعی را به خوبی ماآموزش ندیدند! وشاید هم رسانههای آمریکائی به خوبی میدانند با انتشار تصویر جنازهها ویا استیصال نیروهای امدادی- امنیتی نگاه ملی، امنیت ملی و اعتبار ملی تضعیف و خدشه دار خواهد شد.
در خصوص این موضوع به گفتگو با مرتضی غرقی خبرنگار ارشد صداوسیما که سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹ خبرنگار مقیم ایران در نیویورک بوده است و با نحوه مخابره خبر در کشورهای اروپائی وبه ویژه آمریکائی آشناست، پرداختیم. غرقی معتقد است، برخی از رسانههای ما در داخل نیز خبر مربوط به حادثه اهواز را به گونههای مختلف انعکاس دادند؛ که بخشی از این نوع انعکاس مربوط به علایق رسانهای وبخشی دیگر به خاطر این است که در ایران قانون تدوین شدهای برای انعکاس اخبار به ویژه اخبار حوادث این چنینی وجود ندارد.
وی با استناد به نحوه انتشار اخبار این چنینی درایالات متحده گفت: به طور کلی وقتی چنین اتفاقاتی در آمریکا رخ میدهد، سخنگوی آن نهاد امنیتی، اطلاعات مورد نیاز را در حدی که زوایای امنیتی آن پنهان بماند و لطمهای به عملکرد نیروهای امنیتی در تحقیق و تفحص در جریان کار وارد نکند را در اختیار رسانهها قرار میدهد، اما در ایران چنین رویکردی وجود ندارد.
غرقی ادامه داد: به عنوان مثال در جنگ آمریکا علیه عراق هیچ گاه تصاویری از سربازان کشته شده آمریکایی در طول این جنگ به تصویر کشیده نشد، چون احساس میکردند با انتشار این قبیل تصاویر امنیت ملی آنها تحقیر خواهد شد. غرقی با بیان اینکه انعکاس همه تصاویر در حوادث اینچنینی اتفاقا عملکرد حرفهای محسوب نمیشود گفت: ما اگر بخواهیم منافع ملی تامین کنیم تضعیف نیروهای امنیتی کار حرفهای محسوب نمیشود.
به هرحال و از منظر رفتار حرفهای رسانه و عقل سلیم به نظر میرسد آموزش نحوه انعکاس اخبارو انتشار تصاویر به ویژه اخبار مربوط به حوادث تروریستی که خط قرمز امنیت و اقتدار ملی در هر کشور محسوب میشود از اهمیت به سزائی برخوردار است که از یکسو نیازمند تیز بینی فعالین عرصه رسانه و از سوی دیگر نیازمند مدیریت قوی مسئولین عرصه امنیت کشور خواهد بود..