به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو،در این گزارش به نقل از رئیس سازمان هواپیمایی کشوری آمده است: دو اتفاق مهم در صنعت هوانوردی در ماههای اخیر رخ داده است، یکی تغییر نرخ ارز به صورت پلهای و دو برابرشدن نرخ ارز مصرفی شرکتهای هواپیمایی و دومین اتفاق، تشدید تحریمها توسط دولت آمریکاست. این دو مولفه همه مسائل صنعت هوانوردی را تحت تاثیر قرار داده است. اکنون علاوه بر ترکیه و لبنان، اکثر کشورهای اروپایی نیز از سوخترسانی به هواپیماهای ایرانی خودداری میکنند.
این گزارش میافزاید: آبان امسال بود که پس از آغاز تحریمهای نفتی، سوخت و بانکی، برخی پروازهای ایرانی در فرودگاههای ترکیه با مشکل عدم سوخترسانی مواجه شدند. پس از آن نیز اخباری از لبنان در این باره به گوش رسید و به این ترتیب شرکتهای بینالمللی سوخترسان، آرامآرام به تحریمهای آمریکا علیه ایران پیوستند. اکنون نیز به گفته رئیس سازمان هواپیمایی کشوری، بیشتر کشورهای اروپایی همین روال را در پیش گرفتهاند. چنین شرایطی، شرکتهای هواپیمایی ایرانی را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد. با بالارفتن نرخ ارز، هزینههای پرواز به خودی خود افزایش یافته و در حال حاضر نیز شرکتها برای حمل سوخت مورد نیاز خود در پروازهای خارجی، مجبورند از تعداد مسافران بکاهند. این موقعیت ضرر دو سویهای را به شرکتهای هواپیمایی وارد آورده است.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: تحریمهای آمریکا نه تنها سوخترسانی به هواپیماهای ایرانی را مختل کرده است بلکه با ایجاد مشکلات در مسیر تحویل هواپیماهای خریداری شده، فشار مضاعفی را به صنعت هوایی ایران وارد میکند.
پس از امضا و تصویب برجام در کشورهای 1+5 و ایران، روزنامههای زنجیرهای امضای کری وزیرخارجه وقت آمریکا را تضمینی برای اجرایی شدن تعهدات طرف مقابل میدانستند با این وجود ایران به تعهدات خود کامل عمل کرد ولی آمریکا و متحدین اروپایی آن تعهدات خود را جز وعده و شعارهای توخالی اجرایی نکردند، بعد از خروج آمریکا از برجام روزنامههای زنجیرهای از برجام اروپایی سخن گفتند و امروز نتیجه این دل خوش کردن به اروپا نیز مشخص شده است، اروپا به هواپیماهای ایرانی هم سو با تحریمهای آمریکا سوخت رسانی نمیکند!
با این وجود روزنامههای زنجیرهای همچنان از برجام سخن میگویند و دفاع میکنند و آیا این جز جهالت و به احتمال قوی خیانت معنای دیگری میتواند داشته باشد؟!
از انتصابات فامیلی تا مطالبات انباشته شده اقتصادی مردم!
روزنامه زنجیرهای آرمان در گفتوگو با سخنگوی حزب اعتماد ملی و فعال سیاسی اصلاحطلب به عبور مردم از جریان اصلاحات پرداخت.
اسماعیل گرامی مقدم در این گفتوگو با اشاره به انتصابات فامیلی در دولت گفت: من معتقدم انتصابات فامیلی فی نفسه امر درستی نیست، اما وقتی که این انتصابات بدون داشتن پیشینه و سابقه برای یک پست شایع میشود، اعتماد مردم از این جهت از دست میرود که این امر را نوعی سوءاستفاده و دور زدن قانونی و دیوان سالاری در کشور میدانند. یعنی وقتی میخواهیم فردی را در پستی قراردهیم که در عین شایستگی هیچ نسبت فامیلی با مدیران ندارد بلافاصله از او رزومه میخواهیم و به راحتی وی را از حضور در پستهای مدیریتی و خدمت به مردم محروم میکنیم. اما اگر شخصی از بستگان وزیر یا مدیری بخواهد استخدام شود بدون بررسی پیشینه یا رزومه وی آن فرد به عنوان معاون وزیر یا مدیر قرار میگیرد.
وی در پاسخ به سؤال دیگری در مورد عبور مردم از اصلاحطلبان نیز گفت: به هر حال جریانات سیاسی باید مطالبات مردم را پیگیری کنند و اگر نتوانند به این مطالبات جامه عمل بپوشانند مردم در مقاطعی از آنها عبور خواهند کرد، اما این عبور قطعی نیست. لذا اکنون ما نمیتوانیم این را اندازه بگیریم که مردم تا چه اندازه از اصلاحطلبان عبور کردهاند و از آنها حمایت نمیکنند.
سخنگوی حزب اعتماد ملی همچنین در این گفتوگو اظهار داشته است: واقعیت این است که در کشور ما مطالبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی؛ مردمی انباشته شده، لذا تا جامه عمل پوشاندن به این مطالبات مردم به ویژه نسل جوان هنوز فاصله بسیار زیادی وجود دارد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب به این سؤال پاسخ نداد که مطالبات اقتصادی مردم در کدام دولت انباشته شده و به آن پاسخ درخور داده نشده است، آیا این دولت با حمایت مدعیان اصلاحات به پیروزی نرسیده و اکنون مدیریت اقتصادی کشور در دستان مدیران اصلاحطلب و یا نزدیک به این جریان نیست؟!
نکته دیگر اینکه اگر پاسخ به مطالبات مردم زمان میبرد آیا بیش از پنج سال و به تعبیر بهتر دو دوره از مدیریت اجرایی کشور و اکثر دورههای پیشین که در دستان مدیران این جریان بوده است زمان لازم است؟!
توان موشکی ایران عامل آرامش در کشور و منطقه است
روزنامه همدلی در سرمقاله دیروز نوشت: «یک شب آرام بدون توان موشکی ایران را در نظر بگیرید، شاید آن شب بامداد پرآشوب و ناآرامی داشته باشد. کشورمان بدون داشتن توان موشکی در برابر سیل پیافکن سلاح که به کشورهای کرانه جنوبی خلیجفارس سرازیر میشود، کاملا بیدفاع خواهد بود. برکنار از عواملی که شرایط موجود را بر ایران تحمیل کرده، باید این را باور داشت که توان موشکی ایران بنیان موازنه استراتژیک منطقه است.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «کشورمان به عنوان نقطه ثقل استراتژیک و سنگ زاویه ثبات، نقشی فراملی در آرامش خاورمیانه دارد. برخورداری از توان دفاعی در این فرآیند یک عامل اساسی است. رقابتهای منطقهای به گونهای است که در صورت عدم برخورداری ایران به توان دفاعی مناسب، برآیند موازنه ژئواستراتژیک منطقه در سویه آشوب و ناآرامی خواهد بود».
اذعان این روزنامه زنجیرهای به لزوم برخورداری از توان دفاعی و قدرت موشکی در حالی است که طیف مدعی اصلاحات در ماههای اخیر بارها و بارها زمزمه برجام موشکی را مطرح کرده و مدعی بوده که باید درخصوص توان موشکی کشورمان همانند برجام مذاکره و معامله کنیم!
متاسفانه طیف مدعی اصلاحات در ماههای اخیر همسو با عملیات روانی دشمن، توان دفاعی و قدرت موشکی کشورمان را هزینه جا زده و به دوگانه دوروغین «موشک-معیشت» دامن زده است.
این در حالی است که توافق هستهای در نهایت به «هستهای رفت، تحریمها ماند» ختم شده و هیچ دستاوردی برای مردم کشورمان در بر نداشت.
تثبیت نشدن دلار در یک نرخ ثابت، عامل اصلی کاهش نیافتن قیمت ها
روزنامه همشهری در گزارشی نوشت:«قیمت هر دلار آمریکا از چهارم مهرماه تاکنون 50 درصد کاهش یافته و از 19 هزارتومان و 500 تومان به محدوده 10 هزارتومان رسیده است. با این حال تغییر چندانی در قیمت کالاها و خدمات رخ نداده است، به همین دلیل مردم میپرسند چرا با وجود کاهش قیمت دلار، قیمت محصولات کاهش نیافته است؟!».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«کارشناسان میگویند نااطمینانی نسبت به آینده قیمت دلار و تثبیت نشدن دلار در یک نرخ ثابت، عامل اصلی کاهش نیافتن قیمتها در بازار کالا و خدمات است».
گفتنی است از اواخر سال گذشته قیمت ارز روند صعودی به خود گرفت تا اینکه در اردیبهشت ماه امسال با اعمال سیاست اشتباه دولت روحانی مبنی بر اختصاص دلار با نرخ 4200تومان به واردات همه کالاها، سیر افزایش قیمت دلار شتاب بیشتری یافت و در نهایت به حدود 19هزار تومان در شهریور ماه رسید البته در این مقطع زمانی با انجام اقداماتی همچون برخوردهای دستگاه قضایی با اخلالگران ارز و نیز دستگیری معاون ارزی بانک مرکزی روند پرشتاب نرخ دلار متوقف شد و حتی سیر نزولیاش آغاز گشت؛ این افت قیمت ارز ادامه یافت تا اینکه در روزهای اخیر قیمت دلار کانال 9هزار تومان سقوط کرده است. اما متاسفانه قیمت کالاها در بازار کاهش پیدا نکرده است.
حقیقت ماجرا این است که به دلیل رها شدگی بازار و عدم نظارت قاطعانه بر قیمتها برخی افراد سودجو در صنوف مختلف با سوءاستفاده از شرایط موجود قیمتها را هر روز به بهانهای بالا میبرند؛ یک روز به بهانه گرانی نرخ ارز، روز دیگر به بهانه گرانی مواد اولیه ،روز بعد به بهانه مالیات و خلاصه هر روز بهانهای برای سرکشی قیمتهایشان میتراشند و در این میان فقط محرومین و تودههای کم درآمد زیان اصلی را میبینند.
به هرحال به نظر میرسد سرمنشا اغلب گرانیها درانفعال و سوءمدیریت دولت نهفته است. هرچند نباید از برخی اقدامات کنترلی اخیر بانک مرکزی که در کاهش قیمت ارز نیز موثر بود غافل شد ولی در مجموع تا زمانی که دولت هزینههایش را کاهش نمیدهد، شفافسازی در پرداختها نمیکند، به توانمندی داخلی برای احیای اقتصاد توجه جدی نمیکند و در یک کلام به اقتصاد مقاومتی بها نمیدهد نمیتوان انتظار کاهش قیمتها را داشت.
پنهان کردن ناکارآمدی پشت نظارت استصوابی
روزنامه ارگان دولت ایران در مطلبی با عنوان «پیشنهادهای متفاوت برای اصلاحطلبان» نوشت: «ماندن در انتخابات یا خروج از آن بحث زودهنگام انتخاباتی یکی از دوگانههای جدی مطرح شده در اردوگاه اصلاحطلبی است. طی روزهای گذشته چهرههای اصلاحطلبی چون سعید حجاریان و محمدرضا خاتمی دیدگاههایی را درباره آینده اصلاحات مطرح کردند که از فحوای آن اینگونه بر میآید که اصلاحطلبان باید استقلال خود را از دیگر جریانهای سیاسی کشور حفظ کنند حتی اگر به قیمت حضور نیافتن در انتخابات در مواجهه با تأیید نشدن صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب باشد. پس از آن بود که بهزاد نبوی گزاره اتحاد دوباره اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو در برابر تندروها در انتخابات مجلس دوازدهم و ریاستجمهوری 1400 را مطرح کرد. دیدگاهی که متوجه نگرانی از غلبه تندروها و آسیب این اتفاق برای کشور، ملت و اصل نظام است.»
گفتنی است عمق استدلال اصلاحطلبان در شرایط فعلی این است که اگر نظارت استصوابی نبود، گزینهای بهتر از حسن روحانی داشتیم که رای میآورد و مثلا اوضاع اقتصادی بهتر بود در رد این استدلال چند نکته وجود دارد: اول اینکه اگر اصلاحطلبتر بودن بهمعنای کارآمدتر بودن است، چرا حضرات در همان سال 92 بهجای اجماع روی روحانی به سمت عارف که معاون اول خاتمی و اصلاحطلبتر و با آن منطق کذایی کارآمدتر هم بود، نرفتند و گزینه ناکارآمد را انتخاب کردند؟
نکته دوم اینکه آیا واقعا آنها مدیر کارآمدی در بساط دارند که پشت فیلتر شورای نگهبان مانده؟ اگر چنین کسی وجود دارد که قاعدتا باید همینجا و روی کرهزمین باشد، چرا در ماجرای انتخاب شهردار و اعضای شورای شهر که نظارت اصتصوابی وجود ندارد ، شاهد چنین فضاحتی بودیم.
بیشک راهبرد حمله به نظارت استصوابی در شرایط اقتصادی فعلی آنهم برای جریانی که دولت برامده از آن 70 درصد اقتصاد را در دست دارد و بیشترین اختیارات را در حوزه سیاست خارجه داشته و بزرگترین ریسکها را در این زمینه کرده، آوردهای ندارد و انصافا هنر میخواهد که پرواز قیمت ارز و سکه و 40 میلیونی شدن پراید و نایابشدن وارفارین و پوشک بچه و... را به شورای نگهبان ربط داد. بیبیسی فارسی هم حتی در موفقیت این پروژه شک دارد و مینویسد: «معلوم نیست پیشنهاد مقابله با نظارت استصوابی در شرایط کنونی چقدر مورد توجه مردم قرار میگیرد.»
مرگ بردشمن واین را بدانند دشمنان قسم خورده مردم بزرگ ایران
که ایران هرگزنمیمیرد واتش مکرونفاق دشمنان به یاری قادر رحمان دامن خودشان راخواهد گرفت ومن این پیشنهاد را به همه دوستداران ایران دارم که ازدانش اموز کلاس اول تا اولین های هر منصبی دلسوزانه وتکلیف شده کارشان را درست وقربه الله انجام دهند ایرانی خواهیم داشت گلستان که همچو اتش خشم دشمنان حضرت ابراهیم (ع) خداوند رحمت عزت جاری کرد