به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، این روزنامه با اشاره به اعدام برخی مفسدان اقتصادی و همچنین بابک زنجانی، شهرام جزایری و محمود رضا خاوری مینویسد: «چرا نظام اقتصادی تا این حد خلأهای اساسی برای سوء استفاده دارد که هر دورهای با تلاطمی، متهمانی شناسایی میشوند و حتی کار برخی از آنها به مرگ میرسد؟ طنز تلخ ماجرا آنجاست که همزمان با چنین پروندههایی، اصلاحیههای قانونی مرتبطی در مجلس در دست بررسی است و البته موانع بسیاری برای تصویب دارند؛ حالا که ماجرای اعدام سلاطین سکه و قیر داغ است، گروهی در مجلس و حتی دیگر نهادهای مؤثر بر تصویب قوانین در ایران با تصویب نهایی لوایح مبارزه با پولشویی مبارزه میکنند؛ FATF و CFT با وجود شواهد پررنگی که از پولشویی در پروندههای سلطان قیر و سکه وجود دارد، اما موانع قدر قدرتی برای تصویب و اجرا سر راه خود دارند. بماند که ایران قانون مبارزه پولشویی را از یکی دو دهه پیش دارد و البته در ظاهر ناکام بوده است».
آنچه در تحلیل غلطانداز حزب کارگزاران به عمد مسکوت مانده، نقش همین حزب و احزاب مشابه ائتلافی آن در مجالآفرینی و ایجاد حاشیه امنیت برای مفسدانی چون جزایری و زنجانی و درمنی و مظلومین و... است. شهرام جزایری مفسد اقتصادی بزرگ دوره اصلاحات که کارش را با سمبوسهفروشی آغاز کرده بود، با خرید و آلوده کردن برخی مدیران و نمایندگان مجلس و دولت مدعی اصلاحات، توانست به بیتالمال دستدرازی کند. و پس از آن نیز بارها از سوی روزنامههایی مانند آفتاب یزد و اعتماد و... مورد حمایت و توجیه و تأویل قرار گرفته، چنان از زبان این مفسد اقتصادی، نسخه اصلاح اقتصادی برای کشور پیچیدهاند. او رفیق گرمابه و گلستان برخی شبه اصلاحطلبان نظیر حضرتی و... است.
اما درباره بابک زنجانی، اگر از جوایز و لوح اهدا شده توسط امثال هاشمی و روحانی که بگذریم، رپورتاژ آگهی هفتهنامه آسمان (ارگان قبلی کارگزاران) برای این مفسد اقتصادی در ۳۰ شهریور ۱۳۹۲ خواندنی است؛ زنجانی در این مصاحبه درباره مقدمات رشد خود میگوید: «زمانی که در پادگان ولی عصر تهران سرباز بودم، آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید به عنوان راننده، آقای نوربخش را جابهجا کنید. حدود ۵ ماه از سربازیام مانده بود. من در دفتر آقای نوربخش کار ثبت نامهها را انجام میدادم، بعد هم رانندگی آقای نوربخش را میکردم. بعد از خدمت... آقای نوربخش ۴-۵ جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کنند. دلار ۳۰۰ تومان بود و همه میگفتند دلار میخواهد هزار تومان شود.
مردم میرفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند. آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعههایی که دارند دلار تزریق میکنند و ۴ یا ۵ نفر بودند، کار کن. اولین روز ۱۷ میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم ۱۷ میلیون تومان (۲ دهه پیش) بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد (خیابانی که بانک مرکزی نیز همان جاست) خریدم، هر روز دلار میگرفتم و در بازار میفروختم... (درباره عکس با هاشمی و خاتمی و روحانی) من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم... تا حالا سه چهار بار آقای هاشمی را از نزدیک دیدهام. بعد از انتخابات خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم. بیشتر از ۸ سال است که عکس ایشان در اتاقم هست.»
یادآور میشود برخی سیاستبازان و نشریات شبه اصلاحطلب بارها در سالیان اخیر، از امثال مهآفرید خسروی، بابک زنجانی یا شهرام جزایری به عنوان استیو جابزهای ایرانی و کارآفرینهای تابعه یاد کردهاند و با این اوصاف عجیب است که ارکان حزب اشرافی کارگزاران که دبیر کل آن یکی از محکومان اقتصادی است، برای مبارزه با مفاسد اقتصادی اشک تمساح میریزد و آدرس FATF و CFT را میدهد. البته حق این است که اگر عدالت به تمام و کمال اجرا میشد، باید احزاب و رسانههای کارچاقکن و تطهیرکننده مفسدان اقتصادی هم در کنار این مجرمان، محاکمه و مجازات میشدند.
گفتنی است روزنامه سازندگی توسط تیم اداره کننده مجله آسمان اداره میشود؛ اما درست گفتهاند که دروغگو کم حافظه است.