۲۰ دی ماه مصادف با یکصد و شصت و هفتمین سالگرد شهادت امیرکبیر است. امیری که در مدت کوتاه صدارت، الگویی برای دولتمردان ایرانی شد.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، آری، موسس و پیشگام دارلفنون، میرزا تقی خان امیرکبیر صدر اعظم ایران در روز ۲۰ دیماه سال ۱۲۳۰ شمسی در حمام فین کاشان به شهادت رسید. به راستی که شهادت بزرگمرد تاریخ این سرزمین میرزا تقی خان امیرکبیر مایه تاسف و اندوه بوده و هست، اما یادآوری یکصد و شصت و هفتمین سالروز شهادتش را به فال نیک گرفته و میبایست بدانیم آنچه را که دشمنانش نیز در رثای او یادآور شدند و آنچه که بر او گفتند چه بوده: «اینکه میگویند ایران فاقد مردان بزرگ است صحیح نیست، میرزا تقی خان امیرکبیر بهترین دلیل بر اثبات وجود مردان لایق در ایران است.»
مملکتمداری، انتظام امور، حفظ حدود و ثغور، پاس رعیت داشتن، نظم قشون از ویژگیهای ایشان بود و خوشگذرانی، بوالهوسی، سفر فرنگ رفتن، قرض از اجانب، شهوترانی بحدی که قوه ممیزه و عقل و شعور را از آنها سلب مینمود از کارهای برجسته سلاطین محسوب میشد.
روزی که امیرکبیر در ایران دارالفنون را تاسیس کرد، روزی که او روزنامه یومیه بوجود آورد و در روزنامه وقایع اتفاقیه درباره قیام مازینی در ایتالیا بحث میکرد و یا از اکتشاف قطب خبری داد، یا محاسن آب تصفیه شده را برای اهالی شهرها گوشزد میکرد، یا بیمارستان بوجود آورد، یا به سفیر ایران در ممالک خارجی دستور ارسال گزارشات دقیق از ترقیات علمی و صنعتی ممالک مزبور میداد، قلم بطلان نیز بر تمامی طلسمهای استعماری روس و انگلیس کشید و نقشه تقویت قشون ایران و استراداد اراضی از دست رفته کشور را نیز در سر میپروراند.
در کنارش هم به شاه جوان مملکت توصیه میکرد که از بوالهواسی و شهوترانیهایش بپرهیزد و به فکر مردم و مملکتش باشد.
در همان ایام نیز به ترغیب مردم به مصرف کالاهای ایرانی میپرداخت.
آنچنان که گفته بود:
«باید جنس ایرانی مصرف کرد»
محمد حسن خان اعتماد السلطنه مولف کتاب "صورالتواریخ " در حمایت امیر کبیر از صنایع داخلی مینویسد: میرزا تقی خان امیر نظام، برحسب معاهده تجارتی که با دول خارجی بسته شده بود از آوردن اجناس آنها به ایران منعی نمیکرد، ولی به حرکات و عادات خود طوری مسلوک میداشت (وانمود میکرد) که جنس خارجه را مردود میساخت و کسی خریدار نمیشد.
غالبا البسه خود را به پارچههایی قرار میداد که در ایران میبافتند و به این واسطه مردم به او تاسی و اقتدا کرده، سبک ایرانیت و رواج جنس مملکت خود را از دست نمیدادند و ترقی ملک و ملت و پیشرفت صنعت اهل حرفت را به رنگهای زرد و سرخ خارجه که اعراض صرف است تبدیل نمیکردند. متاع مملکت خود را میخریدند که همیشه درم و دینارشان به دست خودشان دایر و سایر باشد و به خارجه نرود که خود بعد از چندی سرگردان و معطل باشند.
امیر در این فقره جد و جهد بلیغ داشت اهل کاشان و اصفهان و خراسان در شعر بافی خود بر عهد امیر خیلی ترقی کردند، ولی فرمایش داد که به جای شال کشمیری که قیمتش به کیسه دیگران عاید میشود، در کرمان شال ببافند که منسوب به امیر نمایند. اهل کرمان شالهای مسمات (نامیده شده) به امیری بافتند که قیمت بعضی از آن طاقهای صد و شصت تومان رسید و از شال کشمیری برتری جست و الحق نیکو از عهده آن برآمدند.
هر طاقه شال امیری متداولی و معمولی به سی تومان و چهل تومان قیمت میرسید و اکنون از آن شالها هنوز در ایران باقی است و تا چند سال دیگر اسمی از امیری مانده، رسمی نخواهد داشت از آنکه بعد از رحلت امیر دیگر به آن ترتیب کار نمیکنند و در آن دستگاه شال امیری نمیبافند.
وقتی که امیر با موکب همایونی از اصفهان به طرف تهران میآمدند در قم توقفی کردند و در آن غلیان بلور از انگیس میآوردند و یکی پنج تومان میفروختند و نهایت آب و تاب و صفا و بها داشت و اعیان به آن غلیانها مجلس خود را با شکوه میداشتند و مباهات میکردند.
هنگام توقف به قم کوزهگران غلیان سفالی ساخته و به حضور آوردند و سرهای گلی بر آن گذاشتند. امیر فرمود که همان غلیانها را چاق کنند و در مجلس آورند و استعمال نمایند. همین قدر در آن روز گفت که این غلیانهای گلی خوب چیزی است و استعمال آن دور از سلیقه نیست. به همین یک سخن روز دیگر در هیچ مجلس غلیان بلور تراش انگلیسی دیده نشد.
در فهرستالتواریخ از قول رضاقلی خان آمده است:
وی (امیرکبیر) در تمام صفات پسندیده که در خور صدارت و امارت است سرآمد اقران بود، جز اینکه رعایت جوانی شاه را که تاب بعض درشتیها نداشت ولو به مصلحت نمیکرد، به رشوه و عشوه کسی فریفته نمیشد و بزرگتر خدمت امیرنظام تعدیل بودجه و تنظیم نظام و تاسیس دارالفنون بودکه آندو به اصلاح بدن ملک بود و این یکی ترمیم روح.