وزیر خارجه اسبق انگلیس میگوید: در قطار با من تماس گرفته شد خرازی بود میخواست با من صحبت کند، در آن شرایط با مسافران زیاد نمیتوانستم جواب آن تلفن را بدهم، به دستشویی رفتم تا صحبت کنم!
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- علیرضا جاویدان؛ قطعا یکی از مهمترین سخنرانیهای مقام معظم رهبری در طول یک سال، سخنرانی ایشان در حرم مطهر رضوی است، که به مثابه نقشه راهی یکساله در پیش رو مردم و مسئولین قرار دارد. با این وجود، فرمانده معظم کل قوا بخش زیادی از سخنرانی امسالشان (حدود یک سوم آن!) را به غربیها و بالاخص اروپاییها اختصاص داده اند. و چرا فقط در یک سخنرانی، ایشان بیش از ده صفت بسیار مذموم اروپاییها را برشمرده اند؟ کلماتی که حتی از زبان سایر سیاستمداران و مسئولین کشور هم کمتر شنیده ایم!
«به معنی واقعی کلمه وحشی، خائن، استعمارگر، اهل از پشت خنجر زدن، زورگو، ظالم، بی منطق، زیاده خواه، دارای شرارت و شیطنت، توطئه گر»؛ صفاتی روشنگر هستند که نه فقط یک بار، که بارها توسط ایشان و با ذکر دلایل متقن و مصادیق مختلف به کار برده شده اند. بخش زیادی از جواب سوالات بالا را میتوان در همان سخنرانی یافت و بر اساس آن دلایل زیر را برای این روشنگری مهم ذکر نمود: ۱- آگاهی و باور مردم و مسئولین نسبت به این قضیه که «بخشی از مشکلات گذشته و حال ما از اروپاییها و اعتمادی که به آنها شده، نشات گرفته است» پایین است. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «شاید بسیاری یا لااقل بعضی از مشکلات ما ناشی از این است که به غربیها اعتماد شد؛ در مذاکرات گوناگون، در قراردادهای گوناگون، در تصمیمگیریهای سیاسی گوناگون، به غربیها اعتماد شد.»
تصویر زیبایی از اروپاییها در ذهن مردم و مسئولین شکل گرفته و عمدتا اکثر بدبینیها متوجه آمریکا بوده است؛ حال آنکه اروپاییها در اکثر موارد یا شریک آمریکا بوده یا خود مستقلانه به کشور ضربه زده اند.
مقام معظم رهبری ضمن بیان مصادیق و مثالهای گوناگون راجع به غربیها میفرمایند: «سیاست و قدرت در غرب، در دولتهای غربی اعمّ از آمریکا و اروپا، هم ظالم است، هم زورگو است، هم بیمنطق است، هم زیادهخواه است. غربیها نشان دادند که نمیتوان از آنها انتظار کمک داشت؛ انتظار توطئه میشود داشت، انتظار خیانت میشود داشت، انتظار خنجرازپشتزدن میتوان داشت، [امّا]انتظار کمک و صداقت و همراهی نمیشود داشت... اینها را ما نباید از یاد ببریم... غربیها با ما همیشه همین جور رفتار کردهاند؛ نمیتوانیم به آنها هیچ امیدی داشته باشیم.»
ایشان بعد از ذکر تجربه برجام و تصمیمات اروپاییها در زمینه سازوکار مالی اروپا بیان میدارند که: «در آخرین مسئلهی بینالمللی ما، باز اروپاییها مثل گذشته از پشت خنجر زدند، به ما خیانت کردند. از اینها توقّع نمیشود داشت؛ هیچ توقّعی نمیشود داشت.» ۲- با همه اینها؛ اما هنوز نمیتوان با قطعیت گفت که مسئولین از گذشته درس گرفته اند و قصد دارند تا حتما مسیر را عوض کنند. فرمانده کل قوا در این زمینه اینچنین روشنگرانه توضیح میدهند: «البتّه امروز خوشبختانه مسئولین دولتی ما به این نتیجه رسیدهاند که با غربیها نمیشود درست در یک مسیر حرکت کرد؛ این را احساس کردهاند؛ شاید در آینده انشاءالله رفتارها و برخوردها -بر اثر این فهم جدیدی که در مسئله پیدا شده- تفاوت پیدا کند.»
۳- علت دیگری که روشنگری نسبت به اروپاییها را واجب میکند؛ وجود افرادی است که با بزک غرب، نمیگذارند مردم حقایق را درک کنند و از این طریق ضربات محکمی به کشور وارد میآورند. معظم له راجع به این افراد میفرمایند: «در داخل متأسّفانه بعضیها غرب را بَزک میکنند، بدیهای غرب را توجیه میکنند، رتوش میکنند، نمیگذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولتهای ظاهرالصّلاح -مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران- در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچیها بینشان هست، رسانهایها بینشان هست.»
با توجه به این بیانات بسیار ارزشمند و سرنوشت ساز، لازم است تا بینش و بصیرت مردم و مسئولین نسبت به اروپاییها افزون شود و نگذاشت تا بزک کنندگان حقایق را وارونه جلوه دهند. از طرف دیگر بایستی بر حرکت و تصمیمات مسئولین تمرکز نمود تا روند گذشته در ارتباط با اروپاییها طی نشود. بخصوص که در سال ۹۸ موضوعات مهمی، چون ادامه برجام، اینستکس و FATF در ارتباط کامل با اروپایی هاست و از طرف دیگر برطرف کردن مشکلات کشور مستلزم آن است تا چشم امید به روی غرب بسته و به داخل کشور باز شود. در این راستا؛ تجارب بسیار مهم و درس آموزی از همراهی و اعتماد به اروپاییها، در این دو دهه را در قالب ۶ پرده بررسی خواهیم نمود. تجاربی تلخ که هرکدام از آنها به تنهایی این قابلیت را دارد تا نگاه به اروپاییها را دچار تغییر نماید. جالب آنکه در تمام این موارد، که در سالهای مختلف هم رخ داده اند، یک طرف اروپاییها بوده و طرف دیگر مسئولین فعلی ما در قوه مجریه!
پرده اول: از مذاکره در دستشویی تا توهین به ایرانیان و پیشنهادات شبه کاپیتولاسیونی شاید در وهله اول، تیتر این بخش در نظر مخاطب، اغراق آمیز و دور از واقعیت به نظر آید؛ اما متاسفانه عین واقعیت است! درجریان مذاکرات سعدآباد در دوران اصلاحات، مذاکره کنندگان ایرانی با اروپاییها بر سر محدوده تعلیق فعالیتهای هستهای کشورمان به اختلاف برمیخورند، اروپاییها خواهان آن بودند کلیه فعالیتهای هسته ایران تعلیق شود، اما ایران صرفا میخواست تعلیق گازدهی به سانتریفیوژها صورت بپذیرد.
در پی این اختلاف، مذاکره کنندگان ایرانی به مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، یعنی البرادعی رجوع میکنند. حسن روحانی مذاکره کننده ارشد کشورمان در آن سال ها، در صفحه ۱۶۶ کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای» خود، بخشهایی از آن مذاکرات را نقل میکند: «به البرادعی گفتم شما یک حقوقدان هستید من هم یک حقوقدانم. آیا از لحاظ حقوقی تعلیق غنی سازی غیر از توقف موقت گازدهی است؟ آیا نظر شما غیر از این است؟ گفت: نه، دقیقا تعلیق گازدهی کافی است.»
در ادامه حسن روحانی مینویسد: «در مذاکرات تهران (سعد آباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم و لذا در بیانیه نوشته شد: در "چارچوب تفسیر آژانس" البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه بر نطنز، قطعه سازی و مونتاژ را هم جزو موارد تعلیق اعلام کرد.» از این رو روحانی درصفحه ۲۲۳ و ۲۲۴ کتاب خود، صراحتااز دور زدن ایران توسط البرادعی و سه کشور اروپایی سخن میگوید و تاکید میکند که انتظار داشته آنها با صداقت با ایران رفتار کنند!: «به آنها (وزرای سه کشور) گفتم ما در مذاکرات تهران با هم توافق کردیم که بر مبنای تعریفی که مدیرکل آژانس از تعلیق داشته است اقدام کنیم، ولی شما بر خلاف تعهدتان به البرادعی نامه نوشته و به او فشار آورده و گفته اید که تعلیق را به صورت وسیع تری تعریف کند. البرادعی به من گفت که سه کشور برای من نامه فرستاده وگفته اندتعلیق، اینچنین تفسیرشود. قرارما این بود که با صداقت با هم رفتار کنیم!» بعد از این خلف وعده و خیانت غربیها کشورمان مجبور میشود همه فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کند؛ از اینرو کمال خرازی وزیر امور خارجه دولت اصلاحات با جک استراو وزیرخارجه انگلیس تماس میگیرد و از او درخواست میکند تا آنها اجازه دهند ایران بتواند فقط از ۲۰ عدد سانتریفیوژ آن هم در مقیاس آزمایشگاهی! استفاده کند. اما حتی این درخواست ناچیز دولتمردان کشورمان هم با مخالفت آنها رو به رو میشود.
چند سال بعد جک استراو در یک مستند سیاسی، با لحنی بی ادبانه و با آوردن عامدانه جزئیاتی زشت، سعی میکند تا آن خاطره را به صورتی تحقیر آمیز بیان نماید:
«در قطار با من تماس گرفته شد خرازی بود میخواست با من صحبت کند، در آن شرایط با مسافران زیاد نمیتوانستم جواب آن تلفن را بدهم، پس به دستشویی رفتم تا صحبت کنم، چیزی که او میخواست اصلاح کردن این معامله بود (با خنده)؛ و بعد خرازی گفت:خب، ما گفتیم هیچ کدام، اما منظورمان این بود ۲۰ تا بماند. من گفتم باید بعدا با او تماس بگیرم. چون مذاکره در مورد موضوعی به این مهمی در دستشویی یک قطار ممکن نبود و فکر کنم مسافری پشت در بود تا واقعا از دستشویی استفاده کند!»
در نهایت جک استراو با خرازی تماس میگیرد و با لحنی متکبرانه میگوید: «قرارداد، قرارداد است، میدانید که... مذاکره کردن با شماها واقعا مشکل است...» (در پرده ششم، به جواب ندادن اروپاییها به تماسهای وزیرنفت دولت تدبیر و امید میپردازیم) حسن روحانی نیز، در کتاب خود، نتیجه مذاکرات با اروپاییها و پیشنهادات آنها را اینگونه تلخ شرح میدهد: «پیشنهادهای ارائه شده (اروپایی ها) به ایران به طور مضحکی کوتاه و نارسا میباشد. فقدان هر گونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میسازد. پیشنهاد یاد شده توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به خاطر آن از ملت ایران پوزش بطلبند.» و در جایی دیگر مینویسد: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبه رو شد.» میتوانید بخشهایی از این اتفاقات تلخ به همراه صحبتهای جک استراو را در این کلیپ مشاهده نمایید. لازم به ذکر است چند سال بعد از این جریانات و در آذرماه سال ۹۲، هیئت پارلمانی انگلیس متشکل از ۴ نفر از اعضای پارلمان این کشور به ریاست "جک استراو" به دعوت گروه دوستی پارلمانی ایران به ریاست "عباسعلی منصوری آرانی" از حامیان سرسخت برجام وارد تهران شد.
پرده دوم: تهدید به حمله نظامی در حضور آقای روحانی ۱۵ اسفند ۹۷ آقای روحانی در جلسهی شورای اداری استان گلستان با افتخار به ذکر خاطرهای از سفرشان به فرانسه میپردازند: «علاوه براینکه یکی ازمقامات (اروپایی) دیگردرجلسه خصوصی به من گفت، رییس جمهور فرانسه هم خصوصی وهم درمصاحبه مطبوعاتی علنی درحضور من گفت که درسال ۹۱ ما پنج کشور به اتفاق هم تصمیم به حمله و جنگ با ایران گرفته بودیم فقط درباره زمانش بحث میکردیم، اما وقتی شما رییس جمهور شدید، دیدیم شرایط عوض شده ما هم دست نگه داشتیم تا ببینیم شرایط جدید چه میشود.»
هرچند از روز روشنتر است که این حرفها صرفا لاف در غریبی بوده و بارها نیز سیاستمداران و استراتژیستهای غربی اعتراف کرده اند که امکان حمله نظامی به ایران وجود ندارد؛ اما به خوبی واقعیت و باطن این وحشیان ادکلن زده کراواتی را عیان میکند. البته تعجب فراوان از آقای روحانی است که چرا پاسخی دندان شکن و قاطع به این یاوه گوییها نداده اند و بدتر و تاسف بارتر از آن، از چنین حرفهایی به عنوان سند افتخار یاد کرده اند؟ ایشان توجه ندارند که این صحبتها بیش از هر چیز توهین به خود ایشان بوده است؟! معنی که از صحبتهای سراسر کذب رئیس جمهور فرانسه به ذهن متبادر میشود این است که اروپاییها از حمله نظامی همان منفعتی را میبرده اند که از رئیس جمهور شدن ایشان برده اند. همچنین بیانگر آن است که در آینده نیز اگر ایران بخواهد راهی خلاف خواست اروپاییها را برود با حمله نظامی رو به رو خواهد شد.
گرچه رهبر انقلاب بار مسئولین را دوباره به دوش کشیدند و فرمودند: «ما اهل تجاوز به هیچ ملتی و هیچ کشوری نیستیم؛ ما هرگز اقدام به جنگ خونین نمیکنیم - ملت ایران این را به اثبات رسانده است -، اما ما ملتی هستیم که هرگونه تجاوز را، بلکه هرگونه تهدید را، با استواری و با قدرت کامل پاسخ خواهیم داد. ما ملتی نیستیم که بنشینیم تماشا کنیم قدرتهای پوشالیِ مادی که از درون کرمخورده و موریانه خوردهاند، ملت استوار و پولادین ایران را تهدید کنند. ما در مقابل تهدید، تهدید میکنیم. هر کسی فکر تجاوز به جمهوری اسلامی ایران در مخیلهاش خطور کند، باید خود را آماده دریافت سیلیهای محکم و مشتهای پولادین کند؛ از سوی ملت مقتدر ایران، از سوی نیروهای مسلح؛ ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج مردمی، و پشت سر همه، ملت بزرگ ایران؛ و بدانند؛ هم آمریکا بداند، هم دستنشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستی در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضی، هرگونه تجاوزی، بلکه هر گونه تهدیدی، پاسخی خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشی خواهد کرد.» (۱۹ آبان ماه ۹۰)
هچنین رهبر انقلاب گزافهگوییهای رئیس جمهور فرانسه و همقطاران وی را در ۲۷ بهمن ۹۵ اینگونه تحلیل کردند: «آن مسئول اروپایی به مسئولین ما میگوید اگر برجام نبود جنگ درایران حتمی بود؛ دروغ محض! چرا میگویند جنگ؟ چون ذهن برود به سمت جنگ نظامی... جنگ واقعی جنگ اقتصادی و تحریم و گرفتن عرصه کار و فعالیت و فناوری درکشور است. ما را به جنگ نظامی متوجه میکنند تا از این غفلت کنیم. جنگ واقعی جنگ فرهنگی است.» در قسمت دوم این گزارش پردههای بیشتری از روابطمان با اروپاییها بررسی و تحلیل میشود که شاید کمتر به آنها توجه داشته ایم. دور از انتظار نیست اگر از تک تک این موارد درس نگیریم، چندی بعد شاهد خواهیم بود موضوعاتی، چون fatf و... هم به لیست این پردههای تلخ افزوده شده است.