به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، روزنامه فرامنطقهای «القدس العربی» در یادداشتی به قلم «سعید الشهابی»، نویسنده بحرینی با عنوان «آمریکا و ایران و گرهی چهل ساله»، به تشریح دلایل پیش بینی عدم وقوع جنگ در منطقه پرداخت.
الشهابی در مقدمه یادداشت نوشت: در اکثر موارد جنگ انتخاب عاقلانه نیست، هیچ کس در آن برنده نمیشود، کسانی که در جنگ جهانی دوم جنگیدند، جهان را ویران کردند و کشورشان را نابود کردند، حتی کسانی که در آن پیروز شدند. سرباز پیروز، به کشور خود باز میگردد و صحنههای جنگ و نابودی آدمها و همه چیز به قدری وی را متاثر میکند که برخی دست به خودکشی میزنند.
وی افزود: کسانی که جنگ علیه نیروهای عراقی در کویت را در سال ۱۹۹۱ به راه انداختند یا تحریک به جنگ کردند هم از این قاعده مستثنی نمیشوند، درست است که کویت آزاد شد، اما به چه قیمتی؟ آن زمان رسانههای غربی یکسره رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس و بخصوص عربستان را که از نیروهای خارجی دعوت کرده بود به بدترین شکل توصیف کردند و بر این رژیمها برای ایجاد تغییرهایی سیاسی در این رژیمهای غیردموکراتیک فشار آوردند و میپرسیدند چه دلیلی داشته که نظامیان غربی برای حفاظت از آنچه رژیمهای غیردموکراتیک خواندند، فرستاده شدند.
نویسنده تصریح کرد: شاید نتیجه خطرناکتر جنگ اول خلیج فارس حضور نظامی و سیاسی بی سابقه آمریکا در منطقه بود و نتایج جنگی که ائتلاف انگلیسی آمریکایی علیه عراق در سال ۲۰۰۳ به راه انداختند، برای رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس هم که تحریک به این حمله کرده بودند ضرر کمی نداشت، زیرا نظام سیاسی در عراق بر خلاف میل آنها تغییر کرد.
الشهابی گفت: همین نمونه کافی است تا بگوییم آنهایی که امروز هم آمریکا را به جنگ علیه ایران تحریک میکنند، عقل ندارند چیزی که رئیس جمهور آمریکا هم خیلی اوقات در تحقیر رژیم آل سعود به زبان میآورد و میگوید: «ما میخواهیم شما صدها میلیارد بدهید، این ما هستیم که از شما حفاظت میکنیم، پس باید بهایش را بدهید وگرنه یک هفته هم در قدرت نمیمانید.»، این بهای اخلاقی به موازات بهای مادی سنگینی است که با هیمنه کامل آمریکا بر پولهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس پرداخته میشود، تا معلوم شود که حاکمان ریاض و امارات فقط کارمند کاخ سفید هستند هر از گاهی دستور میگیرند که میلیاردها دلار بدهند.
نویسنده در ادامه پرسید، آیا نتیجه جنگ با ایران که آمریکا را برای آن تحریک میکنند با آنچه گفته شود، فرق میکند؟ در هفتههای اخیر واقعیتهایی دردناک رخ داد که باید مورد توجه تحریک کنندگان به جنگ قرار گیرد.
نخست اینکه در واقع امر، عامل تحریک کننده به جنگ اسرائیل است و این نتانیاهوست که از ریاض و ابوظبی برای فشار بر آمریکا برای حمله به ایران کمک میگیرد، انگیزههای اسرائیل برای جنگ روشن است، چون اسرائیلیها در طول هفتاد سال اشغال فلسطین به اندازه این پانزده سال اخیر در برابر مقاومت احساس ناتوانی نکردند و معتقدند منبع موشکهایی که عمق اسرائیل را هدف میگیرد ایران است و اگر جمهوری اسلامی ضربه نخورد ناتوانی آنها در شکست گروههای مقاومت ادامه دارد.
دوم اینکه ائتلاف سعودی-اماراتی که جنگ علیه یمن را به راه انداخت معتقد است موشکهایی که یمنیها در حمله به مواضعی راهبردی در این دو کشور بکارمیگیرند منبع ایرانی دارد.
نویسنده تصریح کرد: ائتلاف سعودی به جای اینکه جنگ یمن را متوقف کند تا آبروی باقیمانده خود را حفظ کند رهبرانش گمان میکنند با تحریک آمریکا به جنگ علیه ایران شانس بزرگتری برای دستیابی به پیروزی نظامی در یمن به دست میآورند، اتفاقی که پس از چهار سال شکست در این جنگ رخ نخواهد داد.
سوم اینکه ائتلاف پنج گانه عربستان، امارات مصر، بحرین و اسرائیل گمان میکند حمله به ایران مهمترین مانع منطقهای برای توسعه نفوذ آنها و تسلط مطلق بر منطقه را از میان برخواهد داشت به گونهای که موجب سرکوب مردمی میشود که حقوق سیاسی خود را مطالبه میکنند و نماد پروژه اسلام سیاسی هم از بین میرود، یعنی آنها علاوه بر اینکه نفع مشترکی را با اسرائیل در حمله به ایران میبینند کسانی را که خواهان ایجاد تغییر نظیر انقلابهای بهار عربی هستند سرکوب میکنند.
چهارم اینکه ایران در سطح سیاست بین المللی در موضع ضعیفی نیست کما اینکه موضع سیاسی آمریکا هم از اعتبار گستردهای در این کشور یا بیرون آن برخوردار نیست. دنیا میداند که این رئیس جمهور آمریکا بود که از توافق هستهای خارج شد به رغم اینکه کشورش در سال ۲۰۱۵ با پنج کشور دیگر توافق مذکور را با ایران امضا کردند و اروپا همچنان به این توافق پایبند است و آمریکا را به خاطر خروج از آن سرزنش میکند؛ بنابراین تحریک علیه جمهوری اسلامی با اتفاق نظر جامعه بین المللی نبوده است و سازمان ملل هم هرگز حمله نظامی علیه ایران را تایید نمیکند و حتی انگلیس هم مخالف این امر است و مقامات ارشد نظامی آن اعتراض خود را نسبت به ادعاهای آمریکا درباره اینکه ایران تهدیدی برای امنیت منطقه خلیج فارس است نشان دادند، کما اینکه عربستان هم در وضعیت سیاسی یا اخلاقی مناسبی نیست بخصوص پس از ترور فجیع جمال خاشقچی روزنامه نگار عربستانی که در داخل کنسولگری کشورش در استانبول رخ داد.
پنجم اینکه سیاستمداران ایرانی هم در موضع گیری، بی پروا نیستند آنها مثل همیشه به آرامش، خویشتنداری و صبر و بردباری شناخته شده اند با وجود اینکه گفتمان انقلابی آنها برخی را تحریک میکند و با وجود اینکه درباره خروج از توافق هستهای در صورت عدم پایبندی اروپا به آن تهدید میکنند یعنی به دنبال لغو برجام نیستند.
ششم اینکه دونالد ترامپ هم به رغم غرور و بی پروایی ظاهری تاجری است که حساب سود و ضرر خود را به خوبی دارد، او به دنبال دستیابی به یک دستاوردی سیاسی واقعی است که او را بر سلفش یعنی باراک اوباما برتری دهد کسی که تنش با ایران را کاهش داد و روابط کشورش با کوبا را از سر گرفت و بنای توافقاتی را با چین و روسیه گذاشت.
القدس العربی نوشت: مطمئنا کشیدن پل ارتباطی با ایران دستاورد فوق العادهای پس از چهل سال قطعی روابط خواهد بود و بنا به شایعات منتشر شده ترامپ هشت بار تلاش کرده با ایرانیها تماس بگیرد و حسن روحانی را به کاخ سفید دعوت کرده است، اما همه این تلاشها با استقبال سرد ایرانیها روبرو بوده است از همین رو تنشهای رسانهای ترامپ علیه ایران بالا گرفت.
این روزنامه افزود: ترامپ اخیرا فهمیده است که از بین تیم سیاسی او کسانی از فرصت ایجاد شده، برای جنگ بهره برداری میکنند، اما رئیس جمهور فهمیده که این یک بهره برداری غیرقابل قبول از وضعیت متشنج کنونی است و مسائلی هم تنش در روابط او با جان بولتون مشاور امنیتی ملی اش را تایید میکند کسی که با صدور فرمان ارسال ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و چهار هواپیمای بی ۵۲ و ناو شکنهای مجهز به موشکهای پاتریوت پا را از گلیم خود درازتر کرد، اما ترامپ شرایط را درک کرده و سعی در کنترل اوضاع کرد و حتی تلاشهایش رابرای گشودن کانالهای تماس با تهران از طریق سوئیس فشرده کرد.
در پایان این گزارش آمده است: ترامپ روز پنجشنبه قبل از دیدار با رئیس جمهور سوئیس هم که کشورش نقش میانجیگر دیپلماتیک بین تهران و واشنگتن را ایفا میکند گفت که امیدوار است که آمریکا در مسیر ورود به جنگ با ایران نباشد و بعید نیست که جان بولتون را هم به دلیل رفتارهای جنگ طلبانهاش از شورای امنیت ملی آمریکا برکنار کند.