به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، بدون شک بخش مهمی از عملیات روانی انگلیس بر پایه تبلیغ این کشور در دنیا و نمایش تصویری جذاب و فریبنده از این کشور قرار گرفته است. رسانههای انگلیسی فارسی زبان نیز برای القای این تصویر به جامعه ایران بسیار پررنگ و فعال عمل میکنند. این تصویرسازی ابعاد مختلف و سوژههای متعددی را مورد توجه قرار داده است که یکی از مهمترین آنها خانواده سلطنتی انگلستان است. نگاهی به برخی تکنیکهای عملیات روانی و مصادیق آن که نه تنها در رسانههای انگلیسی، بلکه در رسانههای همسوی کشورهای همدست و همپیمان آنها نظیر آمریکا نیز یافت میشود، خود مؤید عملیات روانی انگلیسیها برای تبلیغ ساکنان کاخ باکینگهام است.
در اینجا قصد داریم برخی از مهمترین شیوهها، فنون و خطوط عملیات روانی رسانهای غربی در قبال خانواده سلطنتی را بیان کنیم که متأسفانه تا حدی نیز در القای جذابیت برای این خانواده موفق بوده است؛ خانوادهای که واقعیت آن در واقع نماد روشن دیکتاتوری، فساد، سوءاستفاده، رانت و ویژهخواری در رأس حکومت انگلستان بوده، اما بر اثر فریب رسانهای در بخشی از افکار عمومی دنیا و جامعه ایران به شیوهای وارونه ثبت شده است.
اصالت سازی و تقدس زایی برای رکوردداران بی رقیب هرزگی و فساد!
وقتی اخبار مربوط به خاندان سلطنتی انگلیس را در رسانههای فارسی زبان انگلیسی یا دیگر رسانه های غربی ضد انقلاب بررسی میکنیم، یکی از مشخصترین خطوط القای آنها در مورد این خانواده پرحاشیه، ارائه تصویری اصیل و حتی مقدس میباشد. در اخبار مختلف این رسانه ها بارها در مورد اقدامات بشر دوستانه، خیرخواهانه و عام المنفعه این خانواده سخن گفته شده است. به طور مثال در قوانین مربوط با زندگی در خانواده سلطنتی اینطور گفته میشود که این افراد بعد از ورود به این خانواده دیگر حق ادامه یا انتخاب هیچ شغلی را نداشته و عضویت در این خانواده یک شغل تمام وقت برای آنها محسوب میشود. از این رو همه اعضای آن بخشی از اوقات آزاد خود را صرف اقدامات خیرخواهانه و کمک به دیگران میکنند. حضور اعضای این خانواده در عرصههای عمومی مثل ورزشگاهها با ارائه رفتارهای دوستانه و بسیار مطلوب با مردم عادی تصویر می شود.
شمار محدودیتهای این خانواده که معمولاً به عنوان شرایط سخت زندگی در خانواده سلطنتی در رسانه ها بیان میشود نیز همگی ظاهراً نشانهای از مراقبت این افراد از رفتارهای خود و احترام به ارزشهای انسانی و اجتماعی در سطحی فراتر از انتظار جامعه از یک انسان خوب و ایده آل دارد. احترام متقابل در خانواده، آداب اجتماعی که از چگونگی نشستن و راه رفتن و ایستادن تا چگونگی نوشیدن یک فنجان قهوه را در بر میگیرد. پرهیز از رفتارهای رمانتیک در ملاء عام، توجه به پوشش و آرایش به گونهای که خودنمایی و تحریک جنسی به همراه نداشته باشد و موارد بسیاری از این دست به خودی خود برای هر خوانندهای القا کننده وجود خانوادهای محترم و برخوردار از بالاترین سطح فرهنگی و رفتاری است.
اما واقعیت این طلایهداران اقدامات خیرخواهانه و مهربانی! زمانی روشن میشود که بدانیم اولاً این خاندان غیر از هزینههای سرسام آور برای مردم انگلیس و کشورهای مشهور به مشترک المنافع با بریتانیا هیچ آوردهای ندارند و هر اقدام ظاهراً خیرخواهانهای مستقیماً از جیب مالیات دهندگان پرداخت میشود. همچنین مهمترین نکته در مورد این خانواده پرخرج و بسیار عیاش، بی توجهی به مشکلات اقتصادی جامعه انگلیس است که حتی در اوج بحران اقتصادی و سیاستهای ریاضت اقتصادی، هر ساله برای افزایش بودجه سرسامآور خود پارلمان انگلیس را تحت فشار قرار میدهند.
گراهام اسمیت مدیر یک کمپین ضد سلطنتی در کشور انگلیس که برای استقرار نظام جمهوری در این کشور تلاش میکند در این رابطه میگوید: هزینه سالانه خاندان سلطنتی برای مالیات دهندگان چیزی در حدود 69 میلیون پوند است که 11 میلیون آن صرف میهمانیهای مجلل آنها میشود. هزینهای نزدیک به 900 هزار دلار بابت صرف غذای این خانواده 15 نفره خود بیانگر ریخت و پاشهای سرسامآور این خانواده است که همواره ژست اقدامات خیرخواهانه را در رسانه های انگلیس ارائه میدهند.
اخبار فرزندان حرامزاده این خاندان هم با وجود سانسور شدید رسانههای تحت سیطره کاخ باکینگهام، با اسنادی متقن در تاریخ ثبت شده است. واقعیت این است که خانواده ظاهراً مقدس و اصیل در روابط نامشروع و فساد اخلاقی به تنهایی پرچمدار است! از «هنری اول» که تعداد فرزندان حرامزاده وی مشخص نیست اما عددی بین 20 تا 25 فرزند از رابطه نامشروع با شش زن در مورد او مطرح شده تا «چارلز دوم» که خودش به برخورداری از 14 فرزند حرامزاده از رابطه با 7 زن اذعان کرده است، فقط نمونههایی ثبت شده در تاریخ این خاندان بی قید و بند است. هر چند در مورد چارلز دوم تاریخنویسان از وجود 5 زن دیگر که با وی در ارتباط نامشروع بودهاند و وجود فرزندان حرامزاده بیشتری سخن گفتهاند و اسامی این زنها و فرزندان نیز در برخی از کتب تاریخی ثبت شده است.
در این بین پادشاهانی همچون «ویلیام چهارم» نیز وجود داشتهاند که فرزندی غیر از فرزندان نامشروع نداشته و تعدد این موارد در خاندان سلطنتی نشان میدهد که این خانواده مدعی تقدس و اصالت، اساساً نسلی حرام را ادامه میدهد.
عادت به فساد اخلاقی، تجاوز و عیاشی در خاندان سلطنتی نسل به نسل ادامه پیدا کرده و به شکل موروثی به ساکنین فعلی کاخ باکینگهام رسیده است. هر چند بر خلاف گذشته، امروز دیگر خبر چندانی از فرزندان حرامزاده نیست، اما نگاهی به اخبار پیرامون عناصر خاندان سلطنتی نشان میدهد که در رفتارهای غیر اخلاقی دست کمی از هنری اول، چارلز دوم و ویلیام چهارم ندارند.
به عنوان مثال هری نوه ملکه الیزابت و فرزند کوچک چارلز و دایانا یک نمونه روشن آن است که در زندگی مجردی خود روابط غیر اخلاقی بسیاری را با زنهایی مختلف تجربه کرده است. وی به دلیل عیاشیهای بسیار و حضور در مهمانیهای متعدد و رفتارهای ناهنجار به «شاهزاده مهمانی» مشهور است. غیر از هری دیگر فرزندان و نوههای ملکه فعلی نیز در هرزگی و ارتباطات غیر اخلاقی گوی سبقت را از اوباش خیابانی گرفتهاند. هرچند در رسانههایی همچون بیبیسی نمیتوان هیچ اثری از هرزگیهای این افراد پیدا کرد، اما جستجو در اینترنت میتواند عکسهایی از نوههای ملکه در کنار زنهای مختلف را نشان دهد و داستانهای مربوط به هر یک نیز در رسانههای مختلف منتشر شده است.
مهم و کاریزماتیک!
یکی از مرسومترین روشهای رسانههای انگلیسی خصوصاً از نوع فارسی زبانش برای نمایش تصاویری از این خاندان، اخبار متعدد با تِم فانتزی و سرگرمکننده در مورد حواشی این خانواده است. درواقع یکی از تکنیک مورد استفاده رسانهای بر پایه ارزشگذاری بر اخبار مربوط به این خانواده بنا نهاده شده و سعی میگردد پیوسته خبری در مورد خانواده سلطنتی ارائه شود.
این اخبار گاهی چنان سخیف و بی اهمیت هستند که از انتخاب آن به عنوان یکی از تیترهای اصلی تعجب میکنیم، اما با گذشت زمان موجب ارزشگذاری بر اخبار این خانواده، تحریک حس کنجکاوی در قبال اقدامات حتی روزمره آنها و در کل کاریزما سازی از تکتک اعضای این خاندان میشود.
به عنوان مثال اخبار انبوه در مورد ازدواج اخیر خانواده سلطنتی یعنی هری و مگان که شامل مواردی همچون بستن در خودرو توسط عروس تازه خانواده یا سفارش ترومپت و درخت برای مراسم عروسی هم میشد، نشان میدهد که چه تلاش پرتعدادی برای جذابیت بخشی به این خانواده توسط رسانهها صورت میگیرد.
در مثالهایی دیگر میشود به اخباری در مورد غذا خوردن، نوشیدن، عادتهای رفتاری، لباس پوشیدن و بسیاری دیگر از رفتارهای عادی عناصر این خانواده اشاره کرد که همواره تیر اصلی رسانههای انگلیسی را تشکیل میدهند.
درواقع «بریتیش رویال فمیلی» نمادی برای نمایش تصویر جذاب و اغوا کننده از انگلستان محسوب میگردد که توسط رسانههای انگلیسی خصوصاً در جامعه ایران ارائه میشود. ایجاد چهرهای کاریزماتیک از خانواده سلطنتی در واقع اعجاز رسانه است که از این خانواده پرحاشیه و حقیقتاً بدرفتار ساخته شده است. در توضیح بد رفتاری خانواده سلطنتی باید گفت که اگر واقعیت اقدامات غیر قانونی و ناهنجار این خانواده را خبررسانی کنیم، میتوان ثابت کرد که فرزندان و نوههای الیزابت نمونه پیشرفته تبهکاری، عیاشی و بی بند و باری هستد که میتوانند آیینه عبرت جامعه انگلیس باشند!
الگوسازی از وارثان بی بند و باری
خط الگوسازی از خانواده سلطنتی انگلیس نیز ذیل نمایش کاریزماتیک و جذاب توسط رسانههای انگلیسی دنبال میشود. ملکه 93 ساله انگلیس به همراه اعضای خانوادهاش به گونهای تصویر میشوند که الگویی برای مخاطبین در رفتارهای اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی و سبک زندگی باشند.
الگوسازی از این خانواده در رسانههای مبلغ انگلیس بر پایه این محور قرار گرفته که صحیحترین و بهترین معیار آداب اجتماعی و به طور کلی سبک زندگی برگرفته از رفتار خانواده سلطنتی است. اخبار آداب غذا خوردن، لباس پوشیدن، معاشرت و مسائلی از این دست که متأسفانه ترجمان فارسی آن در برخی رسانههای داخلی ایران نیز به عنوان اخبار پر بازدید به شکلی گسترده منتشر میگردد، حاصل تهاجم فرهنگی با ابزارهای رسانهای انگلیسی است.
این خانواده بدون هیچ توانایی و استعدادی که برای آن تلاش کرده باشند، صرفاً به شکل موروثی در رأس قدرت و ثروت پادشاهی انگلستان تکیه زدهاند و با سانسور همه رفتارهای غیر اخلاقی و ناهنجاری که دارند با تلاش رسانههای انگلیسی به الگویی برای مخاطبین این رسانهها تبدیل شدهاند.
اخباری در مورد 6 ماه دوره آموزشی برای مگان مارکل عروس تازه وارد این خانواده که طی آن باید شئون زندگی در خانواده سلطنتی را آموزش ببیند، یا قوانین سختگیرانه برای فرزندان، پرهیزهای عجیب و غریب در خوردن و آشامیدن، رفت و آمد، معاشرت و ... همه القاگر رفتارهای ظاهراً عالی برای برخورداری از یک شخصیت و تیپ منحصر به فرد و الگو دارند. از تکنیکهای عملیات روانی رسانههای انگلیسی برای جذابیت بخشی و تأکید بر الگوانگاری این خاندان پرداختن به برخی خبرهایی در مورد نقض این قوانین توسط برخی اعضای جوان یا تازه وارد و واکنشهای ملکه در قبال این اتفاقات است که تأکیدی ظاهراً جذاب بر مسئله پایبندی آنها بر رفتارهای به اصطلاح مطابق با شأن خانواده سلطنتی انگلستان میباشد.
با این حال نگاهی به برخی اخبار درز کرده در رسانه های مخالف این خانواده به شکلی مستند نشان میدهد که در عمل آنچه نمایش داده میشود صرفاً در مقابل چشم رسانهها بوده و اعضای این خانواده خصوصاً جوانها دور از چشم رسانهها برای عیاشی و خوشگذرانی رفتاری مطابق با پایینترین سطح اجتماعی و فرهنگی جامعه انگلستان و حتی گاهی دور از انسانیت دارند که نشانگر واقعیت فرهنگ این خاندان است.
به عنوان مثال تمامی مردان خانواده سلطنتی تا قبل از کهنسالی و از کار افتادگی به شکلی متعدد در روابط نامشروع، میگساری و عیاشی افراط میکنند. هرچند امروزه وجود رسانه های اجتماعی و ورود تلفنهای همراه هوشمند در دست مردم محدودیتهای بیشتری برای بروز رفتارهای واقعی این خانواده ایجاد کرده، ولی با این همه، حجم قابل توجه اخباری که در مورد بی بندو باری این خانواده درز پیدا میکند نشان میدهد که همچون اولین اعضای این خاندان در 300 سال قبل از این، همچنان امیال حیوانی معیار رفتارهای این الگوهای انگلیسی است.
خانواده قانونمندی که پرونده دعاوی حقوقیاش را با جنایت میبندد!
نمایش چهره قانونمند از خانواده سلطنتی یکی دیگر از محورهای عملیات روانی رسانه های انگلیسی در قبال این خاندان است. بخشی از خبرهای منتشر شده توسط رسانههای انگلیسی از این خانواده، به شکلی غیر مستقیم بر قانونمندی آنها تأکید داشته و پیوسته از احترام و حساسیت بالای آنها نسبت به قانون صحبت میکنند.
اما از حوزههای سیاسی گرفته تا دعاوی ساده حقوقی، آنچه تاکنون از این خانواده دیده شده، نهایت رفتارهای غیر قانونی تا سر حد وحشیگری و جنایت را نشان میدهد که هر بار با کمک پلیس یا دیگر نهادهای دولتی و قضایی انگلیس لاپوشانی میشود. به عنوان نمونه رسانههای این کشور اصرار دارند همواره تأکید کنند که «در بریتانیا مقام سلطنت جنبه تشریفاتی و نمادین دارد و اگرچه بسیاری از نهادهای حکومتی به نام پادشاه یا ملکه این کشور فعالیت میکنند، اما او عملاً دارای اختیارات اجرایی و در نتیجه مسئولیت سیاسی نیست و تصمیمات حکومتی، حتی در مورد بسیاری از موضوعات مربوط به خاندان سلطنتی و نهاد سلطنت، به نام پادشاه یا ملکه اما توسط دولت، پارلمان و سایر نهادها اتخاذ و اجرا میشود.» اما واقعیت این است که در پشت پرده اتفاق دیگری همواره افتاده که حاکی از هژمون این خاندان برای تصمیمات در حوزههای سیاسی، اقتصادی و مسائل مربوط به سلطنت، به ویژه در موضوعاتی است که منافع شخصی آنها در میان باشد. این اتفاق پیوسته اعتراضاتی را در پی داشته، اما هیچ قدرت قانونی در انگلیس تابحال جرأت و امکان ایستادگی در برابر خواستههای غیرقانونی این خاندان را نداشته است.
نمونه این بیقانونیها اقدامات پرنس چارلز است که از سال 2005 تاکنون 12 قانون تصویب شده توسط دولت را با اعمال نفوذ وتو کرده است که البته سر و صدای زیادی در انگلستان به پا کرده و همواره نیز در زمره اخبار سانسور شده رسانههای انگلیسی فارسی زبان قرار داشته است. نفوذ وی و کاخ باکینگهام سبب شده است که وزرای شش وزارتخانه انگلیسی برای تصویب قوانین از وی کسب تکلیف کنند، زیرا برخی قوانین ممکن بوده منافع شخصی وی را در خطر قرار دهد.
در سابقه این خاندان قتلهای مشکوکی هم وجود دارد که در همه موارد پلیس انگلیس به عنوان مرجع رسمی رسیدگی با لاپوشانی صرفاً پرونده را مختومه اعلام کرده و مانع از آشکار شدن نقش این خاندان در از بین بردن یک انسان داشته است. در مشخصترین نمونه مرگ مشکوک یک پرستار هندی تبار به نام جاسینتا سالدانا 46 ساله بود. وی در زمان بارداری کیت میدلتون همسر شاهزاده ویلیام در بیمارستان محل بستری میدلتون پرستار بوده و وقتی دو گوینده رادیوی استرالیایی از طریق تماس تلفنی با وی صحبت کردند و خود را ملکه الیزابت و پرنس چالز معرفی نمودند، وی فریب خورده و اطلاعاتی در مورد پرونده پزشکی همسر نوه ملکه در اختیار آنها گذاشته است. بعد از انتشار این اطلاعات از همان شبکه رادیویی، پرستار مذکور با انتقاد شدید ملکه و خاندان سلطنتی روبهرو شد، اما به گفته پلیس هیچ شکایتی از این فرد صورت نگرفت. دلیل عدم شکایت را چند روز بعد با پیدا شدن جسد پرستار بدبخت در نزدیکی محل کارش میتوان فهمید؛ شاید خاندان سلطنتی برای چنین مواردی صلاح می داند خودش آستین بالا زده و عبرتی برای سایرین بسازد! پلیس نیز در این رابطه در نهایت مرگ پرستار بخت برگشته را خودکشی اعلام کرد!
قتل پرنسس دایانا هم از جمله جنایات این خانواده ظاهراً قانونمند و اخلاقمدار است. وی بعد از آنکه نتوانست بی بند و باریهای همسرش پرنس چارلز ولیعهد انگلستان با زنی به نام «کاملیا پارکر» را تحمل کند از وی جدا شد. او بعد از جدایی به دلیل اینکه قصد داشت با مردی مسلمان و مصری ازدواج کند و همچنین به این دلیل که از بسیاری از اسرار خانواده سلطنتی مطلع بود، در تصادفی مشکوک در پاریس کشته شد و پرونده این تصادف نیز هیچگاه برای افکار عمومی و رسانهها فاش نگردید.
در مجموع خانواده سلطنتی یا همان بریتیش رویال فامیلی را میتوان نقطه مقابل تصویرسازی رسانه های انگلیسی دانست که متأسفانه این تصویر غیر واقعی به عنوان بخشی از عملیات روانی انگلیسی برای جذابیت سازی از جامعه انگلستان، به خورد برخی از مخاطبین فارسی زبان ایرانی نیز داده شده است. در این میان نقش کمرنگ رسانههای ایران در مقابله با این تصویر غیر واقعی نیز از جمله عواملی بوده که برخی از مخاطبین داخل کشور به جای تصویر واقعی و نفرت انگیز از این خانواده تبهکار، برداشتی اشتباه از نوادگان ملکه داشته باشند.